تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

راستاد، رستاد پیشنهاد برابر پارسی برای این واژه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پدیدار شدن، آشکار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایان کردن، آشکار کردن، روشن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایان کردن، آشکار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوند از دور، پیوند های راه دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمهوری خواه، Republican پارسی= توده گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرود میهنی، سرود کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی= سرود میهنی، سرود کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سوگباد برابر پارسی برای واژه عربی تسلیت سوگباد، هم سوگی، هم دردی = تسلیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوگباد برابر پارسی برای واژه عربی تسلیت سوگباد، هم سوگی، هم دردی = تسلیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پونه، پودنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندازه درست اندازه موشکافانه اندازه تیزبینانه، اندازه ریزبینانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسواک از ریشه پارسی سواک است، که در دستگاه عربی مسواک از آن ساخته شده. مانند هندسه که از اندازه یا هندازه میاید، و از آن مهندس نیز ساختن. از سواک در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعمیرکار= نوسازگر، نوسازکار، بازنوگر، بازنوکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیش از اندازه تلافی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عربی شده واژه نسک. نسک در زبان پهلوی برابر کتاب عربی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جریمه کردن= تاوان به کسی دادن، تاوان دادن جریمه شدن= تاوان پس دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جریمه شدن= تاوان پس دادن جریمه کردن= تاوان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرمانروا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست نویس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Subconscious درست هست، subconsciously می شود ناخوداگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سر تا پا سراسری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هماهنگ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان نیمه مانند میان پرده در نمایش خانه ها. میان دو نیمه فوتبال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان نیمه

پیشنهاد
٠

Remote control واژه “دور فرمان” هم پیشنهاد شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی برای مقیم؟ اگر اقامت نشستگی یا ماندگاری باشود، مقیم فلان جا می شود فلان نشین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلوت همان بلوط است، درست بلوت است چون این یک واژه پارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جُرگه چون یک لانه مورچه را نیز کلنی مورچه می نامند. کلنی را بیشتر به یک گروه همزیستان می گویند. و کشور های کلنایزد ( colonized ) شده، کشور های گرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پناه سیاسی پیشنهاد های من برای برابر پارسی: “پناه کشوری” یا “پناه نمایندگی” یا “پناه کشورداری“

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پناه سیاسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Passenger

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Anticipation پیش آگاهی نمی شود، برابر این واژه “چشم به راهی” می شود. برای نمونه: “I am dying of anticipation” می شود “ من مردم از چشم به راهی” یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنهاره اتمام حجت، اولتیماتوم، واپسین هشدار، واپسین پیشنهاد، گواه فرجامین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خویش کار، کارپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آماده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال رسایی، سال رسیدن، سال بزرگی قانونی = آسایی، دادگرانه سال آسایی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همبازی ها، همبازیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گنجانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنجانه می تواند کانتینر container هم باشد، چون در انگلیسی container چیزی هست که بار نگه می دارد یا contain می کند. گنجانه هم از گنجایش می آید و به نِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماوراء طبیعی = فراهنجار می تواند شاید فوق العاده هم باشدو بستگی به نگرش گوینده دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بارکش بارکش زمینی، چون بارکش دریایی و هوایی نیز هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hatch می شود دریچه Hatch back می شود دریچه پشت! خوب ما هم چرا نگوییم دریچه پشت؟ ولی نیم سندوق ( صندوق ) هم خوب است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستان عقد واژه عربی هست، نمی توانید بر آن کنش های پسوندی پارسی بگذارید. ( عقداندن، عقدیدن ) پیمان برابر پارسی عقد می باشد و به آن می شود چنین کارو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوخت شدن، تباه شدن، پایمال شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوداگری، بازرگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زراد عربی شده زره گر یا زره ساز است ( و زره باف ) . بجای زراد خانه بگویم زره خانه! ( زره سرا، زره گاه ) قورخانه نیز ترکی است، ولی تخشایی پارسی هس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بینشمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطا واژه عربی هست و برابر پارسی آن می توانند این ها باشند. لغزشِ دید، کوتاهی دید، کژروی دید، رمژک چشمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک گونه سازش است. آتش بس برابر این واژه هست ولی خودش نیست. Truce یک سازش کوتاه است که می تواند به سوی آشتی برود.