پیشنهادهای Tirdad Kashani (٨٠٨)
راستاد، رستاد پیشنهاد برابر پارسی برای این واژه.
پدیدار شدن، آشکار شدن
نمایان کردن، آشکار کردن، روشن کردن
نمایان کردن، آشکار کردن
پیوند از دور، پیوند های راه دور
جمهوری خواه، Republican پارسی= توده گرا
سرود میهنی، سرود کشور
پارسی= سرود میهنی، سرود کشور
سوگباد برابر پارسی برای واژه عربی تسلیت سوگباد، هم سوگی، هم دردی = تسلیت
سوگباد برابر پارسی برای واژه عربی تسلیت سوگباد، هم سوگی، هم دردی = تسلیت
پونه، پودنه
اندازه درست اندازه موشکافانه اندازه تیزبینانه، اندازه ریزبینانه
مسواک از ریشه پارسی سواک است، که در دستگاه عربی مسواک از آن ساخته شده. مانند هندسه که از اندازه یا هندازه میاید، و از آن مهندس نیز ساختن. از سواک در ...
تعمیرکار= نوسازگر، نوسازکار، بازنوگر، بازنوکار
بیش از اندازه تلافی کردن
عربی شده واژه نسک. نسک در زبان پهلوی برابر کتاب عربی می شود.
جریمه کردن= تاوان به کسی دادن، تاوان دادن جریمه شدن= تاوان پس دادن
جریمه شدن= تاوان پس دادن جریمه کردن= تاوان دادن
فرمانروا
درست نویس
Subconscious درست هست، subconsciously می شود ناخوداگاهی
سر تا پا سراسری
هماهنگ کردن
میان نیمه مانند میان پرده در نمایش خانه ها. میان دو نیمه فوتبال.
میان نیمه
Remote control واژه “دور فرمان” هم پیشنهاد شده است.
برابر پارسی برای مقیم؟ اگر اقامت نشستگی یا ماندگاری باشود، مقیم فلان جا می شود فلان نشین.
بلوت همان بلوط است، درست بلوت است چون این یک واژه پارسی است.
جُرگه چون یک لانه مورچه را نیز کلنی مورچه می نامند. کلنی را بیشتر به یک گروه همزیستان می گویند. و کشور های کلنایزد ( colonized ) شده، کشور های گرف ...
پناه سیاسی پیشنهاد های من برای برابر پارسی: “پناه کشوری” یا “پناه نمایندگی” یا “پناه کشورداری“
در پناه سیاسی
Passenger
Anticipation پیش آگاهی نمی شود، برابر این واژه “چشم به راهی” می شود. برای نمونه: “I am dying of anticipation” می شود “ من مردم از چشم به راهی” یا ...
زنهاره اتمام حجت، اولتیماتوم، واپسین هشدار، واپسین پیشنهاد، گواه فرجامین
خویش کار، کارپذیر
آماده شدن
سال رسایی، سال رسیدن، سال بزرگی قانونی = آسایی، دادگرانه سال آسایی؟
همبازی ها، همبازیان
گنجانه
گنجانه می تواند کانتینر container هم باشد، چون در انگلیسی container چیزی هست که بار نگه می دارد یا contain می کند. گنجانه هم از گنجایش می آید و به نِ ...
ماوراء طبیعی = فراهنجار می تواند شاید فوق العاده هم باشدو بستگی به نگرش گوینده دارد.
بارکش بارکش زمینی، چون بارکش دریایی و هوایی نیز هست.
Hatch می شود دریچه Hatch back می شود دریچه پشت! خوب ما هم چرا نگوییم دریچه پشت؟ ولی نیم سندوق ( صندوق ) هم خوب است
دوستان عقد واژه عربی هست، نمی توانید بر آن کنش های پسوندی پارسی بگذارید. ( عقداندن، عقدیدن ) پیمان برابر پارسی عقد می باشد و به آن می شود چنین کارو ...
سوخت شدن، تباه شدن، پایمال شدن
سوداگری، بازرگانی
زراد عربی شده زره گر یا زره ساز است ( و زره باف ) . بجای زراد خانه بگویم زره خانه! ( زره سرا، زره گاه ) قورخانه نیز ترکی است، ولی تخشایی پارسی هس ...
بینشمند
خطا واژه عربی هست و برابر پارسی آن می توانند این ها باشند. لغزشِ دید، کوتاهی دید، کژروی دید، رمژک چشمی
یک گونه سازش است. آتش بس برابر این واژه هست ولی خودش نیست. Truce یک سازش کوتاه است که می تواند به سوی آشتی برود.