تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bulletproof , و پارسی آن می تواند پادگلوله باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمونه آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشترک هم می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر ساعت، سر وخت، سر زمان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینجا پیرایشگر درست است و سر تراش. آرایشگر چیزی را افزون می کند به کسی یا چیزی و با آن شما را زیبا می کند. ولی یک پیراشگر شما را می تراشد و چیزی را ا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Barber

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوطی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی گزند باشید

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در پاسخ به ivar dropbox دوست بزرگوار این ویرانگرایی سرگذشت مردم شما نیست که بگوییم زمان هخامنشیان که ۲۵۰۰ سال پیش است نزدیک به هیچ ارطباتی میان دودما ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذهنایش

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پند آموزشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بریزه برابر پارسی برای واژه های بیگانه پماد، کرم، و ointment

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان می گویند این نام فارسی نیست ولی کردی است… خوب آخه مردم من کردی که نزدیک ترین زبان جهان به پارسی میانه ( پارسی ساسانی ) هست و هم ریشه فارسی ام ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاخابه کوچک، شاخاب کوچک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمان کشورهای هم پیمان یا سازمان جهانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمان کشورهای هم پیمان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم کش، جان ستان، کشنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Astronomy= ستاره شناسی، اخترشناسی، اختر ماری اختر و استرو با Astro می توانند هم ریشه باشند، مانند ستاره و ستار Star. چون هر دو از زبان های آریایی می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پویا! Animation می شود پویا نمایی، و سازنده آن هم می شود پویا گر، پویا ساز، یا همان پویا نما. ( animator ) پس یک چیزی که animated هست، پویا هست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

هم گونه گرا، هم گون گرا، هم ژاد گرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترفند پنهانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تند بُر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

چون که Email همان electric mail هست، می توانیم آن را نامه رخشی یا رخش نامه بگوییم! ( رخشی= Electronic ) رخش از آذرخش به آرش برق. درخش نیز می شود. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر درست برای این واژه نه بارگزاری و نه بارکیری است. بالا آمدن برابر درست تری برای این واژه است، چون برنامه دارد آغاز می شود و در هنگام بالا آمدن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی واژه های jacket و کاپشن گرمپوش می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Over coat, پالتو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Jacket

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان فلز Metal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

‎کارگرِ کاوگر، گورکن، کانوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای دوستانی که این واژه کهن پارسی که از زمان هخامنشیان میاید را ترکی می نامند… آخه مگه می شود شاهنشاهی هخامنشی از واژه زبانی که هنوز فرگشت نرسیده بک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sperm

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان نا آزموده می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمال عربی است، و برابر آن فرهیختگی، والایی، یا فرازمندی می باشد. ولی والا گرا و فرازگرا برابر خوبی برای این واژه نیستند، چون واژه های نزدیک به آن ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشواری داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه بی همسری، خانه تکی، خانه تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هم راهی , هم پایی، Keeping up Working along side

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دولاب واژه ۱۰۰٪ پارسی، هم خانواده با دولابچه. این واژه برابر پارسی واژه های بیگانه مانند کابینت و قفسه می باشد. کابینت از زبان های اروپایی و قفسه ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برایه مراجعه به چیزی، یا مراجعه کردن= سرزدن، بازدیدکردن، رو کردن، روی آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی= روی بردن، رو کردن، روی آوردن، بازدید کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی = دولابچه و نه دولاب و دولابچه ترکی نیستند، ریشه کهن پارسی دارند. به دهخدا و نهاد های دیگر بازدید کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاری شدن، روان شدن، روان گشتن. مانند رسیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب و خوش و نیکو هم می شود. و گمان میکنم وشتیدن خوشی کردن است، و همان است که به چم پای کوبی و دست افشانی هم روان شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت پهنه، پشت پیشگاه، و شاید پشت پرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت پهنه، پشته پیشگاه، پشت پرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طراحی کردن یا رسیدگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شب پره درست است. زبان زیبای ما چه پراکنده شده، مه دیگر به سختی نام پارسی جانوران را پیدا می کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوا کش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تزریق کردن= خلاندن، خلانیدن =Inject هر دو این واژه ها به چم ( معنی ) فروکردن و درون کردن می باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دفتر رایزنی دفتر رایزن کشور رایزنگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیش فروش، فزون فروش