پیشنهادهای Tirdad Kashani (٦٧٥)
Bulletproof , و پارسی آن می تواند پادگلوله باشد.
نمونه آوردن
مشترک هم می شود
سر ساعت، سر وخت، سر زمان
اینجا پیرایشگر درست است و سر تراش. آرایشگر چیزی را افزون می کند به کسی یا چیزی و با آن شما را زیبا می کند. ولی یک پیراشگر شما را می تراشد و چیزی را ا ...
Barber
قوطی
بی گزند باشید
در پاسخ به ivar dropbox دوست بزرگوار این ویرانگرایی سرگذشت مردم شما نیست که بگوییم زمان هخامنشیان که ۲۵۰۰ سال پیش است نزدیک به هیچ ارطباتی میان دودما ...
ذهنایش
پند آموزشی
بریزه برابر پارسی برای واژه های بیگانه پماد، کرم، و ointment
دوستان می گویند این نام فارسی نیست ولی کردی است… خوب آخه مردم من کردی که نزدیک ترین زبان جهان به پارسی میانه ( پارسی ساسانی ) هست و هم ریشه فارسی ام ...
شاخابه کوچک، شاخاب کوچک
سازمان کشورهای هم پیمان یا سازمان جهانی
سازمان کشورهای هم پیمان
آدم کش، جان ستان، کشنده
Astronomy= ستاره شناسی، اخترشناسی، اختر ماری اختر و استرو با Astro می توانند هم ریشه باشند، مانند ستاره و ستار Star. چون هر دو از زبان های آریایی می ...
پویا! Animation می شود پویا نمایی، و سازنده آن هم می شود پویا گر، پویا ساز، یا همان پویا نما. ( animator ) پس یک چیزی که animated هست، پویا هست.
هم گونه گرا، هم گون گرا، هم ژاد گرا
ترفند پنهانی
تند بُر
چون که Email همان electric mail هست، می توانیم آن را نامه رخشی یا رخش نامه بگوییم! ( رخشی= Electronic ) رخش از آذرخش به آرش برق. درخش نیز می شود. ...
برابر درست برای این واژه نه بارگزاری و نه بارکیری است. بالا آمدن برابر درست تری برای این واژه است، چون برنامه دارد آغاز می شود و در هنگام بالا آمدن م ...
برابر پارسی واژه های jacket و کاپشن گرمپوش می باشد
Over coat, پالتو
Jacket
همان فلز Metal
کارگرِ کاوگر، گورکن، کانوده
برای دوستانی که این واژه کهن پارسی که از زمان هخامنشیان میاید را ترکی می نامند… آخه مگه می شود شاهنشاهی هخامنشی از واژه زبانی که هنوز فرگشت نرسیده بک ...
Sperm
همان نا آزموده می باشد
کمال عربی است، و برابر آن فرهیختگی، والایی، یا فرازمندی می باشد. ولی والا گرا و فرازگرا برابر خوبی برای این واژه نیستند، چون واژه های نزدیک به آن ها ...
دشواری داشتن
خانه بی همسری، خانه تکی، خانه تنهایی
هم راهی , هم پایی، Keeping up Working along side
دولاب واژه ۱۰۰٪ پارسی، هم خانواده با دولابچه. این واژه برابر پارسی واژه های بیگانه مانند کابینت و قفسه می باشد. کابینت از زبان های اروپایی و قفسه ا ...
برایه مراجعه به چیزی، یا مراجعه کردن= سرزدن، بازدیدکردن، رو کردن، روی آوردن
برابر پارسی= روی بردن، رو کردن، روی آوردن، بازدید کردن
برابر پارسی = دولابچه و نه دولاب و دولابچه ترکی نیستند، ریشه کهن پارسی دارند. به دهخدا و نهاد های دیگر بازدید کنید
جاری شدن، روان شدن، روان گشتن. مانند رسیدن.
خوب و خوش و نیکو هم می شود. و گمان میکنم وشتیدن خوشی کردن است، و همان است که به چم پای کوبی و دست افشانی هم روان شده است
پشت پهنه، پشت پیشگاه، و شاید پشت پرده
پشت پهنه، پشته پیشگاه، پشت پرده
طراحی کردن یا رسیدگی کردن
شب پره درست است. زبان زیبای ما چه پراکنده شده، مه دیگر به سختی نام پارسی جانوران را پیدا می کنیم.
هوا کش
تزریق کردن= خلاندن، خلانیدن =Inject هر دو این واژه ها به چم ( معنی ) فروکردن و درون کردن می باشند.
دفتر رایزنی دفتر رایزن کشور رایزنگاه
بیش فروش، فزون فروش