پیشنهادهای Tirdad Kashani (٨٣٨)
تخته نگار، نشانه، تخته ی نشانه
درون مایه سازی
در یک آن، پیاپی، با هم دیگر
سواران گروه ارتش بودند که زرهی پولادین بر تن اسب و سرباز سوار بر اسپ داشتند. رومی های بایزنتین هم از لشگر ایران این ترفند جنگی را یاد گرفتند، وبه لشگ ...
این همه واژه پارسی داریم، ولی هنوز از چند تا واژه بیگانه و زشت بکار می بریم🤦🏻♂️ مشهور= خنیده نام، بنام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، نام آور، نامدار ...
عربی شده ( معرب ) واژه پارسی کیفر. این جا بیشتر مانند تاوان بکار می رود. کیفری است که بایسته پس داده شود ( یا بازدهی و پرداخت شود ) ، مانند تاوان.
رمبیده، شکسته، فروپاشیده، ویران شده
سازگار با خواسته، دلخواه
پارسی: درستی، روا سازی، روا سنجی، روا یابی…
درست شمردن، استوار کردن ( ادعا، فراخواست، یا داوش کسی را ) ، پذیرفتن، پذیرش نهادن پشتیبانی کردن، هایستن ( گویا از هایش میاید، و پاد آن نایش است به ...
گواژه آمیز است که، تفشه دار است که، خنده دار است که… گواژه بر این، به گواژگی…
گوشت فروشی
آراییه، آراستن، آراییدن، آرایش کردن… چرا برخی ها وانمود می کنند این واژه ناشناخته و بی چم ( معنی ) است؟ این یک واژه پرکاربرد است برگرفته از زبان زیبا ...
اگر install برای برنامه یا کاری است، راه اندازی و راه انداختن درست است. ولی اگر برای install کردن کسی به جایگاهی است، گماردن، گماشتن، و گماریدن درست ...
تیکه انداختن، تیکه پراندن، زخم زبان زدن، نیش زدن
پیروزی، چیرگی، چیره شدن، پیروز شدن
science = دانش scientific = دانشی scientist = دانشمند scientific method = روش دانشی
روش دانشی
دانشی از دیدگاه دانشی
تاوان دادن، به سزا ی کار های خود رسیدند، تاوان پس دادن،
هوس آمیز، هوسبار، هوسناک
پارسی: به هوس انداختن، هوس انگیزی، هوس آمیختن، به هوس آلودن
برابر پارسی واژه عربی: اصیل برابر ها: ریشه دار، بالا گوهر، با نژاد
روغن خوردیگ Wikipedia گفته: The original name for the confection was Persian: روغن خوردیگ, romanized: rōγn xwardīg, meaning "oil food". [9]
کوزه درست است. چون در vase نوشیدنی نگه داری می شود و از آن می نوشند. گلدان تنها یک کارایی دارد، ولی در کوزه گل هم می گذارند. Vase = کوزه
پشیمان کردن
پیش خرید، پیش سفارش
پیش سفارش preorder یا پیش خرید می شود، که در نگرش من یک گونه reserve و book کردن است. پیشدار نمی شود چون پیشدار یک گونه سرباز یا نگهبان است، هرکسی ...
چمراس برابر پارسی برای واژه تازی "آیه", آیه نشان و نشانه هم می شود. برخی وخت ها نیز همانند یک فرجود و شگفتی ( معجزه ) بکار می رود.
ارباب پارسی هست!!! همه جا از نهاد های عربی تا انگلیسی همه این واژه را ایرانی می دانند! ولی پاکستانی ها و هندی ها این واژه را دارند و بسیار بکار می بر ...
دکه باده فروشی، دکان باده و خوراک فروشی
کاوشکده
ناک آلوده یا آغشته می شود. بیمناک، ترسناک، سیجناک… آلوده و آغشته بر ترس/ بیم/ سیج
مردم آمیز، آمیزگار آمیزشکار، خوش آمیز انگلیسی: sociable یا social
لگام
بزن و بپاچ ( بپاش ) ، ریخت و پاش.
آیین نامه
همان تنومند، توانمند و نیرومند پارسی. قوی عربی با پسوند مند که پارسی است.
از دوره پارسی تر ندیدم، در پارسیگ هم دورگ می گفتند مانند برنامه برنامگ، تازه تازگ…
جایگاه هرگونه پالش و پالایش ( تصفیه و فیلتر کردن ) ، ولی به ویژه برای پالایش نفت بکار می رود. پالشگاه نیز گویند.
باژبان، باژدار، باژگیر
روکش دهان
گزیدمان
خانه بند، شهر بند، در بند پزشکی
خانه بند، شهر بند، در بند پزشکی
برابر قشنگی برای واژه بیگانه قرنطینه و quarantine
آزادی سخن، آزادی گفتار
نگارشی، رسانه ای، روزنامه نویسی
رسا گرایی؟ رسایی گرا، رسایی گرایی. رسا= کامل. کامل عربی و رسا پارسی. رسا می شود پر و رسیده. کمال نیز واژه عربی است و برابر های پارسی آن: فرهیختگی ...
دوست من که می فرماید همه این واژه ها تورکی هستند، خوب خواهشن به نهاد های ترکی بروند و ببینند که آیا آن ها هم گفته های شما را می پذیرند یا نه. دیگه کم ...