تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخته نگار، نشانه، تخته ی نشانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درون مایه سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک آن، پیاپی، با هم دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سواران گروه ارتش بودند که زرهی پولادین بر تن اسب و سرباز سوار بر اسپ داشتند. رومی های بایزنتین هم از لشگر ایران این ترفند جنگی را یاد گرفتند، وبه لشگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این همه واژه پارسی داریم، ولی هنوز از چند تا واژه بیگانه و زشت بکار می بریم🤦🏻‍♂️ مشهور= خنیده نام، بنام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، نام آور، نامدار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عربی شده ( معرب ) واژه پارسی کیفر. این جا بیشتر مانند تاوان بکار می رود. کیفری است که بایسته پس داده شود ( یا بازدهی و پرداخت شود ) ، مانند تاوان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رمبیده، شکسته، فروپاشیده، ویران شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازگار با خواسته، دلخواه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی: درستی، روا سازی، روا سنجی، روا یابی…

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درست شمردن، استوار کردن ( ادعا، فراخواست، یا داوش کسی را ) ، پذیرفتن، پذیرش نهادن پشتیبانی کردن، هایستن ( گویا از هایش میاید، و پاد آن نایش است به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گواژه آمیز است که، تفشه دار است که، خنده دار است که… گواژه بر این، به گواژگی…

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوشت فروشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آراییه، آراستن، آراییدن، آرایش کردن… چرا برخی ها وانمود می کنند این واژه ناشناخته و بی چم ( معنی ) است؟ این یک واژه پرکاربرد است برگرفته از زبان زیبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر install برای برنامه یا کاری است، راه اندازی و راه انداختن درست است. ولی اگر برای install کردن کسی به جایگاهی است، گماردن، گماشتن، و گماریدن درست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تیکه انداختن، تیکه پراندن، زخم زبان زدن، نیش زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیروزی، چیرگی، چیره شدن، پیروز شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

science = دانش scientific = دانشی scientist = دانشمند scientific method = روش دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روش دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانشی از دیدگاه دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاوان دادن، به سزا ی کار های خود رسیدند، تاوان پس دادن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوس آمیز، هوسبار، هوسناک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی: به هوس انداختن، هوس انگیزی، هوس آمیختن، به هوس آلودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی واژه عربی: اصیل برابر ها: ریشه دار، بالا گوهر، با نژاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روغن خوردیگ Wikipedia گفته: The original name for the confection was Persian: روغن خوردیگ, romanized: rōγn xwardīg, meaning "oil food". [9]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کوزه درست است. چون در vase نوشیدنی نگه داری می شود و از آن می نوشند. گلدان تنها یک کارایی دارد، ولی در کوزه گل هم می گذارند. Vase = کوزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشیمان کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش خرید، پیش سفارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش سفارش preorder یا پیش خرید می شود، که در نگرش من یک گونه reserve و book کردن است. پیشدار نمی شود چون پیشدار یک گونه سرباز یا نگهبان است، هرکسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چمراس برابر پارسی برای واژه تازی "آیه", آیه نشان و نشانه هم می شود. برخی وخت ها نیز همانند یک فرجود و شگفتی ( معجزه ) بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارباب پارسی هست!!! همه جا از نهاد های عربی تا انگلیسی همه این واژه را ایرانی می دانند! ولی پاکستانی ها و هندی ها این واژه را دارند و بسیار بکار می بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکه باده فروشی، دکان باده و خوراک فروشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاوشکده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناک آلوده یا آغشته می شود. بیمناک، ترسناک، سیجناک… آلوده و آغشته بر ترس/ بیم/ سیج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

‎مردم آمیز، آمیزگار آمیزشکار، خوش آمیز انگلیسی: sociable یا social

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لگام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزن و بپاچ ( بپاش ) ، ریخت و پاش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیین نامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان تنومند، توانمند و نیرومند پارسی. قوی عربی با پسوند مند که پارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از دوره پارسی تر ندیدم، در پارسیگ هم دورگ می گفتند مانند برنامه برنامگ، تازه تازگ…

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جایگاه هرگونه پالش و پالایش ( تصفیه و فیلتر کردن ) ، ولی به ویژه برای پالایش نفت بکار می رود. پالشگاه نیز گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باژبان، باژدار، باژگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روکش دهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزیدمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه بند، شهر بند، در بند پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه بند، شهر بند، در بند پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر قشنگی برای واژه بیگانه قرنطینه و quarantine

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزادی سخن، آزادی گفتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگارشی، رسانه ای، روزنامه نویسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسا گرایی؟ رسایی گرا، رسایی گرایی. رسا= کامل. کامل عربی و رسا پارسی. رسا می شود پر و رسیده. کمال نیز واژه عربی است و برابر های پارسی آن: فرهیختگی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست من که می فرماید همه این واژه ها تورکی هستند، خوب خواهشن به نهاد های ترکی بروند و ببینند که آیا آن ها هم گفته های شما را می پذیرند یا نه. دیگه کم ...