تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Card machine

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

صورتی در پارسی سرخابی می باشد، ولی سرخابی پر رنگ تر از رنگ پذیرفته به نام صورتی است. برای همین پیشنهاد من برای سرخابی کمرنگ واژه گلابی است. چون که د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگیزنده، برانگیزنده، انگیتخار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

انگیختن، انگیزه دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس کشیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رهسپاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از بنیاد، ازبن، از پایه، از ریشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خود ویژه سازی، ویژه به خود سازی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسک جادو، جادو نامه، افسون نامه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه بندی، گروه بستن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

درخور نگرش همگی، حلوا ( شیرینی نرم ) خوراک بومی ایران هست و در هیچ کشور دیگر فرهنگ گسترده ای مانند ایران ندارد. دیرین شناسان هم ریشه این خوراک را در ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان خلط به چم ( معنی ) آب بینی تنها از گویش نادرست در آمده و در بیشتر واژه نامه ها نیست. در بنیاد این واژه خِل هست و ت یا ط در ته واژه نیست. فرهن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دیگر شده، پارسی برای عوض شده، تغییر یافته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دگرگونی یافته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرجومک، مرجو، مجو برگرفته از پارسی پهلوی: میشوک. گفته می شد که از ریشه مَس به چم ( معنی ) ماسیدن، ساییدن ، و خرد کردن گرفته شده و به معنی خرد و کوچک ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز یواش و آهسته، در هوا شناور بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بادبادک بزرگ پاراگلایدر می شود چتربال، به کایت پیوستگی ندارد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( انگلیسی ) Social media ( عربی ) شبکه اجتماعی ( پارسی ) رسانه همگانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسانه همگانی، رسانه گروهی/همبودی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

پارسی: هم ریش، هم داماد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سود خور، بهره خور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان ترقه. از ترکیدن میاید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن و سوری از سور دادن و مهمانی گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرمهان {فرا تر از مهان، فرا تر از مهتران} در ایران باستان انجمن مهستان سرپرستی کشور گردانی را بر دست داشت ( مانند سنا ی اروپا ) . کسی که جایگاه بالا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فر - مهان = فرا تر از مهان / فرا تر از مهتران. کسی که بالا تر و بزرگ تر از مردم بالا و بزرگوار است. در ایران باستان همایش و یا نشت مهستان ( مه - است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

president

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر برای واژه عربی “شخصی”

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیش، خیشتن، خود، خودی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Retcon ( رِتکان ) دگرگونی و یا جایگزینی رویداد ها در یک داستان. بیشتر نویسندگانی که با بخشی از داستان نوشته یا پخش شده خود نا خرسند اند، و یا نکته ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوان سالاری، کاغذ بازی، کاغذ پرانی =bureaucracy بیوکرات= دیوان سالار = bureaucrat بیرو= دیوان، دفتر خانه =bureau

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنیادگرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب خوری کوی بوده که مردم در شب برای بینایی شماله ( شمع ) دور آن روشن می کردند. در گذر زمان مردم آنجا نیایش هم می کردند و ویژگی دینی به این آب خوری ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Progressive, pioneer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Lantern

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکلک= شکل کوچک ( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… ) شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود. سپس می توان گفت که این آمیخته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چهرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار آزمایی داشتن، کار آزمودگی داشتن، آروین داشتن، آزمودگی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تاوانگاه تاوان= جریمه ( عربی ) ، پنالتی penalty

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود ویژه سازی ویژه به خود سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژه ساز، سفارشی ساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی موسیقی عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne میاید، که می شود ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی که عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne که می شود هنر میوز ها. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کژپندار، کج پندار، بدگمان، همه دشمن پندار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آن چه پیداست، به نگر میاید، گویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در چیزی ) گم شدن، درهم شدن، آمیخته شدن، فرورفتن

پیشنهاد
٠

کلافه شدم، خسته شدم بی تاب شدم، نا آرام شدم هوشیاری ام سر رفت، تاب و توانم سر رفت، شکیبایی ام سر رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوس انگیز ، هوس آمیز، هوس برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هوس انگیز، هوس آمیز، هوسبار، هوسناک، هوس آلود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوسران ( هوس ران ) ، هوسباز، هوس پرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خانم گویش ترکی واژه ایرانی خاتون هست. ریشه این واژگان از خان، خانه، خانواده است. خود خان واژه ای ایرانی است از زبان سغدی میاید، و این واژه در زبان ها ...