تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رهسپاری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

از بنیاد، ازبن، از پایه، از ریشه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

خود ویژه سازی، ویژه به خود سازی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسک جادو، جادو نامه، افسون نامه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه بندی، گروه بستن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

درخور نگرش همگی، حلوا ( شیرینی نرم ) خوراک بومی ایران هست و در هیچ کشور دیگر فرهنگ گسترده ای مانند ایران ندارد. دیرین شناسان هم ریشه این خوراک را در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان خلط به چم ( معنی ) آب بینی تنها از گویش نادرست در آمده و در بیشتر واژه نامه ها نیست. در بنیاد این واژه خِل هست و ت یا ط در ته واژه نیست. فرهن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دیگر شده، پارسی برای عوض شده، تغییر یافته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دگرگونی یافته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرجومک، مرجو، مجو برگرفته از پارسی پهلوی: میشوک. گفته می شد که از ریشه مَس به چم ( معنی ) ماسیدن، ساییدن ، و خرد کردن گرفته شده و به معنی خرد و کوچک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز یواش و آهسته، در هوا شناور بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بادبادک بزرگ پاراگلایدر می شود چتربال، به کایت پیوستگی ندارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( انگلیسی ) Social media ( عربی ) شبکه اجتماعی ( پارسی ) رسانه همگانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسانه همگانی، رسانه گروهی/همبودی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

پارسی: هم ریش، هم داماد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سود خور، بهره خور

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان ترقه. از ترکیدن میاید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشن و سوری از سور دادن و مهمانی گرفتن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرمهان {فرا تر از مهان، فرا تر از مهتران} در ایران باستان انجمن مهستان سرپرستی کشور گردانی را بر دست داشت ( مانند سنا ی اروپا ) . کسی که جایگاه بالا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فر - مهان = فرا تر از مهان / فرا تر از مهتران. کسی که بالا تر و بزرگ تر از مردم بالا و بزرگوار است. در ایران باستان همایش و یا نشت مهستان ( مه - است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

president

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر برای واژه عربی “شخصی”

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیش، خیشتن، خود، خودی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Retcon ( رِتکان ) دگرگونی و یا جایگزینی رویداد ها در یک داستان. بیشتر نویسندگانی که با بخشی از داستان نوشته یا پخش شده خود نا خرسند اند، و یا نکته ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیوان سالاری، کاغذ بازی، کاغذ پرانی =bureaucracy بیوکرات= دیوان سالار = bureaucrat بیرو= دیوان، دفتر خانه =bureau

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنیادگرایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب خوری کوی بوده که مردم در شب برای بینایی شماله ( شمع ) دور آن روشن می کردند. در گذر زمان مردم آنجا نیایش هم می کردند و ویژگی دینی به این آب خوری ها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Progressive, pioneer

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lantern

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکلک= شکل کوچک ( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… ) شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود. سپس می توان گفت که این آمیخته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چهرک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار آزمایی داشتن، کار آزمودگی داشتن، آروین داشتن، آزمودگی داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاوانگاه تاوان= جریمه ( عربی ) ، پنالتی penalty

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود ویژه سازی ویژه به خود سازی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژه ساز، سفارشی ساز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی موسیقی عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne میاید، که می شود ه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی که عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne که می شود هنر میوز ها. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژپندار، کج پندار، بدگمان، همه دشمن پندار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از آن چه پیداست، به نگر میاید، گویا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در چیزی ) گم شدن، درهم شدن، آمیخته شدن، فرورفتن

پیشنهاد
٠

کلافه شدم، خسته شدم بی تاب شدم، نا آرام شدم هوشیاری ام سر رفت، تاب و توانم سر رفت، شکیبایی ام سر رفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوس انگیز ، هوس آمیز، هوس برانگیز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوس انگیز، هوس آمیز، هوسبار، هوسناک، هوس آلود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوسران ( هوس ران ) ، هوسباز، هوس پرست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

خانم گویش ترکی واژه ایرانی خاتون هست. ریشه این واژگان از خان، خانه، خانواده است. خود خان واژه ای ایرانی است از زبان سغدی میاید، و این واژه در زبان ها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادگو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رایزن دادیکی، رایزن قانونی، دادگو، دادشناس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حق= داد، هوده، هُده، روا، سزا حقوق ( کاری ) = دستمزد، کارانه، کاربها، جیره حقوق= دادیک، هوده ها حقوقی= دادیکی حق دار= هودهمند، سزاوار حق شناس= سپاس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عربی = منتخب، ( انتخاب شده ) انگلیسی= Appointed, chosen همسنگ پارسی= دست نشان شدن، گمارده شدن، گماشته، برگماشته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادگو ها، دادگویان