تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرزویی بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روهام یا رُهام از رهایی میاید و یک پرنده شکست ناپذیر است. پرنده ای که رها و آزاد است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واگذار کردن، دادن، فرستادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازه دم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در داستان ها، آهنگ ها، و سینما fantasy بیشتر به افسانه ای می خورد. داستان قهرمانان در سرزمین های شگفت آورد و باورنکردنی، پر از جادو و جانداران جادویی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

باور پذیر، پندار پذیر، پنداشتنی، شدنی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پندار پذیر Imaginable

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنداشتنی، انگاشتنی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنگ زدگی، هوازدگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی= گشت نامه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شورزدگی، شورمرگ، شورمرگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنبه، دوشنبه، سه شنبه… برابر پارسی نیاز ندارند. درست هست که ما در باختر ایران سامانه ی هفته را کم بکار می بردیم و زمانی هم مه بکار می بردیم نام های ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهداشت همگانی، بهداری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیور افزار، زیور ابزار ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میز بزک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیور واژه پارسی هست چرا برابر پارسی دارد؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

جادو، افسون، نفرین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرایه، آذین ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قتل عمد= خواه کشی، کشتار آگاهانه، جان ستانی دانسته، جان گیری خواسته قتل غیرعمد= ناخواه کشی، کشتار نا آگاهانه، جان ستانی نا دانسته، جان گیری ناخواست ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودکستان، باغ کودک, کودک کده، کودک داری و پیش دبستانی که برای بچه های بزرگ تر است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودک داری، کاوش کده، کودک کده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودک کده، کودک داری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار= پیمان، دیدار قرار ( Date ) دیدار می شود، ولی قرارداد می شود پیمان یا پیمان نامه. ( پسوند داد پارسی هست در قرارداد )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسطوخودوس یا استوخاس ( لاتین ) گویا این گیاه خودبخود در ایران در نمیامد و پس ما واژه ای برای آن نداریم و نام اروپایی آن را بکار می بریم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد خایه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همین جوری، همین گونه ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به “سراب” طور و نوع عربی هستند، گونه و جور پارسی هستند. چه طوری= چه جوری، چه گونه انواع= گونه ها، جور ها تنوع= گوناگونی، جورواجوری من هم همی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید پارسی باشد چون هرگز نشده ما واژه عربی را در دستگاه پارسی بیاوریم و از فهم فهمیدن، و فهماندن بسازیم! ولی عرب ها از نِگر و نگرش پارسی نظر، منتظر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سویش یک گونه مقصد است برای کشتی. Heading در انگلیسی. آن سو است که کشتی در دریای باز به سوی آن می رود. برای ترابری های دگر هم بکار می رود ولی به ویژه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

‎تنازی کردن، کرشمه گری، دلربایی، شیداگری این ها سنگین های شان بودند. لاس زدن، لاسیدن، نخ دادن این هم سبک هاش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بشکن، گویش تهرانی: وشکن. همان بشکن است، مانند برداشتن و ورداشتن است. درستش بشکن با ب هست ولی بت و نیز گویند، چون این دو واک در گویش نزدیک به هم هستند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرامیدن، خرامان رفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان روزمره انگیزه ناگهانی، تکانه یا تکانش می شود. در گیتیک ( فیزیک ) دگرگونی در تکانه می شود. برای نمونه impulsive همان تکانشی و تکانشگری می شو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آواره و سرگردان. در خودرو رانی و ترابری رانشگر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سردرگم و سرگردان درست است هم رانش، اگر در باره کسی باشد سردرگم و سرگردان درست است اگر در باره خودرو و رانندگی باشد رانش و رانش گردیدن درست است. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به آهنگ، به خواسته، به انگیزه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخته نگار، نشانه، تخته ی نشانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درون مایه سازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک آن، پیاپی، با هم دیگر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سواران گروه ارتش بودند که زرهی پولادین بر تن اسب و سرباز سوار بر اسپ داشتند. رومی های بایزنتین هم از لشگر ایران این ترفند جنگی را یاد گرفتند، وبه لشگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این همه واژه پارسی داریم، ولی هنوز از چند تا واژه بیگانه و زشت بکار می بریم🤦🏻‍♂️ مشهور= خنیده نام، بنام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، نام آور، نامدار ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عربی شده ( معرب ) واژه پارسی کیفر. این جا بیشتر مانند تاوان بکار می رود. کیفری است که بایسته پس داده شود ( یا بازدهی و پرداخت شود ) ، مانند تاوان.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رمبیده، شکسته، فروپاشیده، ویران شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازگار با خواسته، دلخواه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارسی: درستی، روا سازی، روا سنجی، روا یابی…

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درست شمردن، استوار کردن ( ادعا، فراخواست، یا داوش کسی را ) ، پذیرفتن، پذیرش نهادن پشتیبانی کردن، هایستن ( گویا از هایش میاید، و پاد آن نایش است به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

گواژه آمیز است که، تفشه دار است که، خنده دار است که… گواژه بر این، به گواژگی…

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشت فروشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آراییه، آراستن، آراییدن، آرایش کردن… چرا برخی ها وانمود می کنند این واژه ناشناخته و بی چم ( معنی ) است؟ این یک واژه پرکاربرد است برگرفته از زبان زیبا ...