پیشنهادهای Tirdad Kashani (٨٣٨)
president
برابر برای واژه عربی “شخصی”
خیش، خیشتن، خود، خودی
Retcon ( رِتکان ) دگرگونی و یا جایگزینی رویداد ها در یک داستان. بیشتر نویسندگانی که با بخشی از داستان نوشته یا پخش شده خود نا خرسند اند، و یا نکته ا ...
دیوان سالاری، کاغذ بازی، کاغذ پرانی =bureaucracy بیوکرات= دیوان سالار = bureaucrat بیرو= دیوان، دفتر خانه =bureau
بنیادگرایی
آب خوری کوی بوده که مردم در شب برای بینایی شماله ( شمع ) دور آن روشن می کردند. در گذر زمان مردم آنجا نیایش هم می کردند و ویژگی دینی به این آب خوری ها ...
Progressive, pioneer
Lantern
شکلک= شکل کوچک ( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… ) شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود. سپس می توان گفت که این آمیخته ...
چهرک
کار آزمایی داشتن، کار آزمودگی داشتن، آروین داشتن، آزمودگی داشتن
تاوانگاه تاوان= جریمه ( عربی ) ، پنالتی penalty
خود ویژه سازی ویژه به خود سازی
ویژه ساز، سفارشی ساز
خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی موسیقی عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne میاید، که می شود ه ...
خنیاگر = musician موسیقی دان خنیا= موسیقی که عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne که می شود هنر میوز ها. ...
کژپندار، کج پندار، بدگمان، همه دشمن پندار
از آن چه پیداست، به نگر میاید، گویا
( در چیزی ) گم شدن، درهم شدن، آمیخته شدن، فرورفتن
کلافه شدم، خسته شدم بی تاب شدم، نا آرام شدم هوشیاری ام سر رفت، تاب و توانم سر رفت، شکیبایی ام سر رفت
هوس انگیز ، هوس آمیز، هوس برانگیز
هوس انگیز، هوس آمیز، هوسبار، هوسناک، هوس آلود
هوسران ( هوس ران ) ، هوسباز، هوس پرست
خانم گویش ترکی واژه ایرانی خاتون هست. ریشه این واژگان از خان، خانه، خانواده است. خود خان واژه ای ایرانی است از زبان سغدی میاید، و این واژه در زبان ها ...
دادگو
رایزن دادیکی، رایزن قانونی، دادگو، دادشناس
حق= داد، هوده، هُده، روا، سزا حقوق ( کاری ) = دستمزد، کارانه، کاربها، جیره حقوق= دادیک، هوده ها حقوقی= دادیکی حق دار= هودهمند، سزاوار حق شناس= سپاس ...
عربی = منتخب، ( انتخاب شده ) انگلیسی= Appointed, chosen همسنگ پارسی= دست نشان شدن، گمارده شدن، گماشته، برگماشته
دادگو ها، دادگویان
کارتار، کارتاران، کارگزار، کارگزاران
جنبش ها، تکان ها، کنش ها
سازمان بازرگانی، بنگاه بازرگانی، همستان، بنگاه دادوستد
وارد کننده= دراورنده ( در آورنده ) صادر کننده= ؟ پخش کننده، گسترنده، بیرون دهنده، فرستنده، گسیلنده
دراورنده ( در آورنده )
کرایه تازی یا عربی نیست!! کرایه هم در زبان های ایرانی کهن و هم در سانسکریت ریشه دارد!
خونه نو ای
ما چنین چیزی در زبانمان نداریم، یا بهتر است بگم که ما رویداد دیگری به آن داریم. در دبیره نوشتاری ما یک واک هم letter و هم consonant می شود. و سدا ( ...
قانون واژه پارسی، که ریشه در زبان های هندو - اروپایی ( همچو زبانان ایرانی ) دارد و نه در زبان های عربی. در اینگلیسی هم این واژه به ریخت canon هنوز بک ...
دور نگاری
election
این گفته برابری پارسی برای “مال من” می باشد. مال من است = از آن من است
برای من، آن من، دارایی من
همان گزیردن از گزیردن بازدید کنید
ملکه ( عربی ) در ایران باستان بانبشن بوده. شهبانو بالا تر از بانبشن است. همان گونه که شاهنشاه شاه شاهان است، شهبانو همتای بانبشنان بانبشن است ( ملکه ...
شوایی ها، شاید ها، شایدمندی ها
امکان، احتمال، Probability
زندگانی
نکوهشی
برخوردی