تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان نور یک واژه عربی هست. نور= روشنایی ، تابش، درخشش، شید، پرتو، فروزش، فروغ این همه واژه داریم هیچ کدام را بکار نمی بریم 😂! و برای فتوسینتسیس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و پا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tulip از ریشه پارسی دوربند! The modern name for Tulip is the latinized version of the Turkish word for turban, "T�lbend" which ultimately derives fr ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوان کارگزاری، دیوان گردانگری، دیوان کارگردانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت ( عربی ) در پارسی= گردانش، گردانندگی، گردانگری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارسی: دیوان کارگزاری، دیوان گردانگری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیزشی و خیزشگر هم درست هست، چون این واژه کاربرد سازگار هم دارد. به ویژه در پیشرفت ناگهانی در یک پیشه و فناوری.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من: شنابان شنا به چم شنا کردن، بان از نگهبان. مانند جنگلبان، شهربان، دیدبان… نگهبان شناگران، شنابان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارسی: خوانده انگلیسی: defendant, respondent, عربی: مدعی علیه، متشاکی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادخواهی گفتاری، گله ی گفتاری، گلایه ی گفتاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جامه بازی Cos - play= costume play Costume= جامه | play= بازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان: برگرداندن ترجمه واژه عربی است. ترجمه/Translate = برگردان مترجم/Translator = برگرداننده گفتمان در بازه ریشه واژه ترجمه نیز هست، به ویژه ریخت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Card machine

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

صورتی در پارسی سرخابی می باشد، ولی سرخابی پر رنگ تر از رنگ پذیرفته به نام صورتی است. برای همین پیشنهاد من برای سرخابی کمرنگ واژه گلابی است. چون که د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگیزنده، برانگیزنده، انگیتخار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

انگیختن، انگیزه دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس کشیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رهسپاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بنیاد، ازبن، از پایه، از ریشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود ویژه سازی، ویژه به خود سازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسک جادو، جادو نامه، افسون نامه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه بندی، گروه بستن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخور نگرش همگی، حلوا ( شیرینی نرم ) خوراک بومی ایران هست و در هیچ کشور دیگر فرهنگ گسترده ای مانند ایران ندارد. دیرین شناسان هم ریشه این خوراک را در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان خلط به چم ( معنی ) آب بینی تنها از گویش نادرست در آمده و در بیشتر واژه نامه ها نیست. در بنیاد این واژه خِل هست و ت یا ط در ته واژه نیست. فرهن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دیگر شده، پارسی برای عوض شده، تغییر یافته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگر یافته، دگرگون شده، دگرگونی یافته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرجومک، مرجو، مجو برگرفته از پارسی پهلوی: میشوک. گفته می شد که از ریشه مَس به چم ( معنی ) ماسیدن، ساییدن ، و خرد کردن گرفته شده و به معنی خرد و کوچک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز یواش و آهسته، در هوا شناور بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بادبادک بزرگ پاراگلایدر می شود چتربال، به کایت پیوستگی ندارد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( انگلیسی ) Social media ( عربی ) شبکه اجتماعی ( پارسی ) رسانه همگانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسانه همگانی، رسانه گروهی/همبودی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پارسی: هم ریش، هم داماد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سود خور، بهره خور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان ترقه. از ترکیدن میاید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشن و سوری از سور دادن و مهمانی گرفتن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرمهان {فرا تر از مهان، فرا تر از مهتران} در ایران باستان انجمن مهستان سرپرستی کشور گردانی را بر دست داشت ( مانند سنا ی اروپا ) . کسی که جایگاه بالا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فر - مهان = فرا تر از مهان / فرا تر از مهتران. کسی که بالا تر و بزرگ تر از مردم بالا و بزرگوار است. در ایران باستان همایش و یا نشت مهستان ( مه - است ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

president

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر برای واژه عربی “شخصی”

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیش، خیشتن، خود، خودی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Retcon ( رِتکان ) دگرگونی و یا جایگزینی رویداد ها در یک داستان. بیشتر نویسندگانی که با بخشی از داستان نوشته یا پخش شده خود نا خرسند اند، و یا نکته ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیوان سالاری، کاغذ بازی، کاغذ پرانی =bureaucracy بیوکرات= دیوان سالار = bureaucrat بیرو= دیوان، دفتر خانه =bureau

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنیادگرایی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب خوری کوی بوده که مردم در شب برای بینایی شماله ( شمع ) دور آن روشن می کردند. در گذر زمان مردم آنجا نیایش هم می کردند و ویژگی دینی به این آب خوری ها ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Progressive, pioneer

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lantern

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکلک= شکل کوچک ( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… ) شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود. سپس می توان گفت که این آمیخته ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چهرک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار آزمایی داشتن، کار آزمودگی داشتن، آروین داشتن، آزمودگی داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاوانگاه تاوان= جریمه ( عربی ) ، پنالتی penalty