ایواره

پیشنهاد کاربران

این واژه در متون هست. ایوار رو بتایپید اونو می یابید.
ایواره، یا ایوارگ بنظرم همون evening
ایونینگ که به انگلیسی برگردانده شده
ئیواره = غروب . هنگامی که آفتاب در حال نشستن است . زبان فاخر لکی با بیش از سی هزار واژه به عنوان کهن ترین ودغنی ترین زبان های ایرانی ثبت ملی شده است - زنده باد لکستان
ایواره = عصر، غروب
واژه ای پارسی رایج در زباهای کردی ولری ایلام وکرمانشاه و. . زبان و گویش تمام اقوام ایرانی ریشه در فرهنگ پارسی دارند.
ایواره به معنی گرگ میش غروب زمانی که افتاب رفته ولی نورش هنوز باقی است
ایوار، ایواره در گویش لکی به معنی غروب ( هنوز اندکی به تاریکی شب مانده و آفتاب هم رفته ) . پس معنای بعدظهر نمیدهد. عبارت�اِیوارَت بخیر� ورد زبان اهل محله است در ملاقات با هم در ایواره.
یک واژه دیگر هم مشابه این داریم: ریوار: به معنی کسی که از محلی می گذرد؛ رهگذر. ایواره و ریوار به احتمال، ربط معنایی ندارند و صرفا جهت آگاهی بیشتر افزوده شد.
...
[مشاهده متن کامل]

ایوار - ایواره ایوارگ - ائراگ به پارسی مغربو یا عصر را گویند زمانی و سوی مغرب - اواره آوار ایوارگ بیوار بیواره = به ایواره به چم غریب و غربت است
زبان و گویش تمام اقوام سرزمینمان ایران همه ریشه در فارسی دارند و این امر قابل کتمان نیست مگر با جعل سازی
...
[مشاهده متن کامل]

بهای یاسمن و چکریم فرست امروز
که دوستیم دو بلخ شراب داد ایوار.
سوزنی .
تو گر شبگیر در توران نهی روی
به آنان کی رسی کایوار رانند.
بندار رازی.
شب و روز از رفتن بی درنگ
ز شبگیر و ایوارش آید بتنگ.
هاتفی.
آوخ نرسیدیم بشبگیر و به ایوار
در سایه ٔ همسایه ٔ دیوار بدیوار
بپرسید کاین مرد بیواره کیست
که گستاخیش سخت یکبارگیست.
بدو گفت کز خانه آواره ام
از ایران یکی مرد بیواره ام.
رهروی پپذن سرگشته ای آواره ای
بینوائی بیدلی بیواره ای.
شکوه تاج کیان وارث ممالک جم
که ازممالکش آوار کرده است آوار.
اسدی
آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار
ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز
ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار
شیخ بهایی
آیا گم شده بخت و بیچارگان
همه زار و غم خوار و آوارگان.
که آواره ٔ بدنشان رستم است
که از روز شادیش بهره کم است. . .
نشانی ندادش کس اندر جهان
بدانگونه آواره شد ناگهان.
فردوسی.
پلنگان را درآوردن ز کهسار
گوزنان را ز بیشه کردن آوار.
ترا از خان مان آواره کردند
مرا بی دختر وبیچاره کردند.
( ویس و رامین ) .
ور دوستار آل رسولی تو
از خانمان کنندت آواره.
ناصرخسرو.
وخوب است بدانیم:eveningانگلیسی هم تاحدودی شباهت به ( ایواره ) دارد.

ایوار - ایواره ایوارگ - ائراگ به پارسی مغرب را گویند زمانی و سوی مغرب - اواره آوار ایوارگ بیوار بیواره = به ایواره به چم غریب و غربت است
بهای یاسمن و چکریم فرست امروز
که دوستیم دو بلخ شراب داد ایوار.
...
[مشاهده متن کامل]

سوزنی .
تو گر شبگیر در توران نهی روی
به آنان کی رسی کایوار رانند.
بندار رازی.
شب و روز از رفتن بی درنگ
ز شبگیر و ایوارش آید بتنگ.
هاتفی.
آوخ نرسیدیم بشبگیر و به ایوار
در سایه ٔ همسایه ٔ دیوار بدیوار
بپرسید کاین مرد بیواره کیست
که گستاخیش سخت یکبارگیست.
بدو گفت کز خانه آواره ام
از ایران یکی مرد بیواره ام.
رهروی پپذن سرگشته ای آواره ای
بینوائی بیدلی بیواره ای.
شکوه تاج کیان وارث ممالک جم
که ازممالکش آوار کرده است آوار.
اسدی
. آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار
ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز
ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار
شیخ بهایی
ایا گم شده بخت و بیچارگان
همه زار و غم خوار و آوارگان.
که آواره ٔ بدنشان رستم است
که از روز شادیش بهره کم است. . .
نشانی ندادش کس اندر جهان
بدانگونه آواره شد ناگهان.
فردوسی.
پلنگان را درآوردن ز کهسار
گوزنان را ز بیشه کردن آوار.
ترا از خان مان آواره کردند
مرا بی دختر وبیچاره کردند.
( ویس و رامین ) .
ور دوستارآل رسولی تو
از خانمان کنندت آواره.
ناصرخسرو.

به پهلوی اِئبارَگ که همان ایواره ی کنونی ست، به معنی، بعد از ظهر، پسین یا غروب است.
ایوار ، برابر با ایونینگ در انگلیسی و از پارسی باستان است به معنی غروب و آفتونشی=آفتاب نشین
در گویش کوردی به معنی بعد از ظهر نزدیک به عصر میباشد.
در گویش لری یعنی بعد از ظهر یا عصر
ایواره =ایوار
رایج در زبان کردی ولری ایلام وکرمانشاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس