تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال رفت، پیش رفت، فرا رفت،

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرگرد ها، هات ها شاید بتوان گفت، فرگردان، هاتان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا گیری، دست و پا گرفتن، در تنگنا گذاشتن، راه بستن، کاستن و کم کردن، کراندمند کردن. .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرداد درست نیست، امرداد درست است و امرداد ایزد جاودانی است نه فرشته مرگ!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاشت واژه چاشت هم خوراک پس از ناشتایی ( صبحانه ) و پیش از نهار است ( در انگلیسی Brunch گویند ) ، و هم خوراک/خوراکی میان ناهار و شام است یا همان عصرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرگر، پایان گر، رساگر، افزوده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توانبخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Arcane بیشتر برای جادو بکار می رود، چون باور بر این است که جادو دانشی پنهان و نهفته است. Arcana می شود نهفتگان، یا پنهانان، راز ها که به دانش جادویی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیماربر برای آمبولانس بکار می رود. تخت چرخدار واژه خوبی هست، ولی همیشه برانکارد ها چرخ ندارند ( مانند آن های که بازیکن های فوتبال را از زمین چمن می ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوشک، خانه بزرگان ارگ یک دژ است که در میان دژی بزرگتر ساخته شده باشد. درست است که خانه شهرداران و فرمانداران بوده، ولی هر خان و سروری برای خودش ارگ ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خانه بزرگ و باشکوه، کوشک ( به کردی کشک )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی= دلبندم⭐️، دلدارم، جانم، جانانم، نازنینم، مهربانم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل نا گران= دل نگران نا گران > نگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالار زاده، بزرگ زاده، مه پور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درم، درهم، درچم… یگان پول ایران در دوره اشکانی و ساسانی. این یگان پول از زمان اسکندر در ایران بکار می رفته. در یونان باستان این یگان سنجش سنگینی بود ...

پیشنهاد
٠

پاسخگویی، سوهش پاسخگویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر گرامی ( عَجَمَندِه ) ، پسوند "یدن" تنها برای واژگان پارسی که در دستگاه زبان پارسی هستند است. واژه حض عربی است و ما هرگز واژگان عربی را در دستگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلوگرفتگی، گرفتگی و بستگی گلو پیش از گریه کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوهش یا سُهش، بر پایه سو. “تا چشمت سو دارد”، می شود: تا چشمت توان دارد، تا چشمت توان برداشت دارد. تا حی بینایی دارد. سوهش/سهش = حس/احساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دادخواهی و دادخواست کردن هم می شود، در دادگستری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گله کردن، گلایه کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن، خرده گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهربند شدن، شهربندان= siege

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرشید، فره شید، فره/شکوه، شید/روشنایی/درخشش. فره شید، شکوهمند و درخشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جانان، نازنینان، نازدانگان، مهربانان، ارجمندان، گرامیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخت بیمار, تخت زخمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکجور، سازگار، یکسان، یگانه…

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنهارداری، زینهارداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدار کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی= فرمودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیکرتراشی، تندیسگری، سنگتراشی، تراشگری، گودنگاری، کنده گری، مهرسازی، مهره سایی، نگین سایی

پیشنهاد
٠

دهخدا: رب. [ رُب ب / رُ ] ( از ع ، اِ ) فشرده و عصاره و آب برخی میوه ها یا گیاهها که اندکی جوشانیده شود تا ستبر و غلیظ گرددچون انار و گوجه و سس و جز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منصف = دادمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من: افتِ آزاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من: افتِ آزاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرمابه ی سرپا زدن، سرپا آبتنی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرمابه زدن، آبتنی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرمابه زدن، آب تنی کردن شست و شوی تن/بدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی سخن

پیشنهاد
٠

بازی رایانه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی رایانه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پاسخ به کاربر: "SAEED SARVAR" که به نادرستی گفته بودن که خاتون از واژه ترکی برگرفته شده. ( "queen” ) , 𐼶𐼴𐽂𐼰𐼷𐼻𐼳 Etymology. Most likely direct ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میهن گرا، وتن/وطن گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میهن گرایی، کشور گرایی، وتن/وطن گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرا برابر پارسی دارد؟ صندوق که خودش “سندوغ” باید نوشته شود، واژه ای پارسی با ریشه دیرین آریایی است. خانه نیز واژه ای پارسی می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دولا کوتاه شده ی دو تاه دولا = دوتاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لج آور= زننده، چندش آور، ناخوشایند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی سخن پیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه کننده، پیرایش کننده، هرس کننده کس= پیرایشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر به نیست کردن ( کشتن، جان ستاندن، جان ستانی کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Assassinate= سر به نیست کردن ( کشتن، جان ستاندن، جان ستانی کردن )