پیشنهادهای Tirdad Kashani (٨٠٨)
دهخدا: رب. [ رُب ب / رُ ] ( از ع ، اِ ) فشرده و عصاره و آب برخی میوه ها یا گیاهها که اندکی جوشانیده شود تا ستبر و غلیظ گرددچون انار و گوجه و سس و جز ...
منصف = دادمند
پیشنهاد من: افتِ آزاد
پیشنهاد من: افتِ آزاد
گرمابه ی سرپا زدن، سرپا آبتنی کردن
گرمابه زدن، آبتنی کردن
گرمابه زدن، آب تنی کردن شست و شوی تن/بدن
روی سخن
بازی رایانه ای
بازی رایانه ای
پاسخ به کاربر: "SAEED SARVAR" که به نادرستی گفته بودن که خاتون از واژه ترکی برگرفته شده. ( "queen” ) , 𐼶𐼴𐽂𐼰𐼷𐼻𐼳 Etymology. Most likely direct ...
میهن گرا، وتن/وطن گرا
میهن گرایی، کشور گرایی، وتن/وطن گرایی
چرا برابر پارسی دارد؟ صندوق که خودش “سندوغ” باید نوشته شود، واژه ای پارسی با ریشه دیرین آریایی است. خانه نیز واژه ای پارسی می باشد
دولا کوتاه شده ی دو تاه دولا = دوتاه
لج آور= زننده، چندش آور، ناخوشایند
بی سخن پیش
کوتاه کننده، پیرایش کننده، هرس کننده کس= پیرایشگر
سر به نیست کردن ( کشتن، جان ستاندن، جان ستانی کردن )
Assassinate= سر به نیست کردن ( کشتن، جان ستاندن، جان ستانی کردن )
Cosplay
شفاف/Transparent= پشت نما، فرانما، پیدا، آشکار، نازک، بدن نما
Chronological= گاه شناسانه, رویداد نگارانه، زمان بندی، گاهنگارانه Chronology= گاه شناسی، گاه شماری، رویداد نگاری، زمان بندی، گاه نگاری Chronicle= روی ...
دهناد رویداد ها، پی آیی رخداد ها، سامان رویداد ها، چینش رخداد ها، چیدمان…
رویداد نگار، رویداد نویس
رویداد نگار، رویداد نویس
رویداد نگار، رویداد نویس
صورت جلسه / نشست نامه
آبدارچی، سرایدار
آبدارچی، سرایدار
سهش گناه سُهِشِ گُناه سهش ( پارسی ) = احساس ( عربی )
همان قانون امروزه
پاس داشتن نیز می شود
همزاد پنداری
آشتی نبودن، دلخور بودن، دل گران داشتن
زوار در رفته درستش زهوار در رفته می باشد. دهخدا: زهوار. [ زِهَْ ] ( اِ مرکب ) حاشیه ای که از چوب به الوار و جز آن دهند تا آجر را بدان پیوندند در طاق ...
تابوت coffin, casket,
گاهو گاهوکب لغت نامه دهخدا: گاهو. ( اِ ) مؤلف آنندراج گوید: به پارسی قدیم تخته و تابوت را گفتندی ، زیرا که گاه بمعنی تخت است و مناسبت دارند : ببردند ...
در پارسی به صورت فلکی/constellation اختران یا استرگان می گوییم. به گروه های ستاره ها به سادگی می گویم اختران یا ستاره ها، نیازی به برابر ندارد. در ا ...
Etymology. Borrowed from Arabic بُرْج ( burj ) , from Classical Syriac ܒܘܪܓܐ ( burgāʾ ) , from Ancient Greek πύργος ( p�rgos ) , ultimately from Prot ...
نمایشنامه
پشتک وارو درست است، از وارونه می آید.
نما آرایی
خوش نشین
رمق از رمک و رمخ می آید، پارسی است. عربی شده و ق جایگزین خ و ک شده.
آگاهی نامه
صداگذاری
سه سویه بُعد= سو، سوی، سویگان Dimension یک بعدی= تک سویه دو بعدی= دو سوی، دو سویه سه بعدی= سه سویه
سه بعدی، 3D, Three dimensional
دو سویه