شبکه بندی

/Sabakebandi/

معنی انگلیسی:
networking, reticulation

فرهنگستان زبان و ادب

{grid layout, grid method, box system, grid planning, grid system} [باستان شناسی] تقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکه ای از مربعات برای ثبت آسان تر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکه بندی محوطه site grid

جدول کلمات

کانالیزه

مترادف ها

netting (اسم)
توری دوزی، شبکه، شبکه بندی، تور سازی

lattice (اسم)
شبکه، شبکه بندی، توری منظم، کار مشبک، شبکه کاری

reticulation (اسم)
شبکه بندی

فارسی به عربی

مشبک

پیشنهاد کاربران

بپرس