پیشنهادهای Tirdad Kashani (٨٣٨)
امواج گروه موج، در پارسی خیزآب ها یا خیزآبه ها
نشانک = Signal یک پیام یا نمار کوچک و کوتاه، یا یک گروهی ادامه دار از یک همچون پیام های
دفتر پیک رسانی، پیک خانه،
کاربرد بهینه، بهینه گساردن، بهینه گساریدن
به جای واژه عربی ورودی
درایند
ورودی
خوراک را گذرانیدن و گواریدن و گواردن. Digest
appendix
پی نوشت
برابر پارسی سیاره؟! سیاره که واژه عربی هست و پارسی آن گویال است.
به جای ساطور، فرتیغ بگوییم. گمان می کنم فر در فرتیغ از همان فرا می آید. فرا تیغ> فرتیغ
آذین بستن
گاه نمای زنگی گاه شمار زنگی
گاه نمای مچی
ما برابر راستی برای این واژه نداریم، چون ساختار گوفته های ما نیازی بر این ندارد. برای نمونه: ملیت ایشان چیست؟ = ایشان کجایی هستند؟ تابعیت فرهنگست ...
بهساز گر بهساز
به کسی یا چیزی پرداختن پرداختن به چرا به آن نمی پردازی؟ = چرا به آن محل نمی گذاری؟ دیگر به اون نمی پردازی؟
جاشماله ای
میاندار بهترین برابر برای این واژه، چون moderate هم به چم میانه و میانگین می باشد. Moderator کسی هست که همه چیز را در همان میانه نگه می دارد. سپس می ...
قهر کردن
نشانه گیری
اندیشه پردازی شاید گمان پردازی
سرچشمه مردمی بن مایه مردمی
ناتوان ها
هیئت مدیره= گروه راهبران
خوردنگاه
غذا عربی است. پارسی غذا خوراک می شود. خوراک زود پز = Fast Food
تنٍ پسین کس سپسین
نوشابه نیروزا
گیتا همان زمین یا زمینی است. گیتی همه جهان هستی است. جقرافایا همان دانش گیتا شناسی است. واژه عربی مادی همان گیتایی می شود.
تیرداد، داده شده از تیر یا تیشتر است. ایزد باستانی ایرانی، ایزد باران. ماه تیر و جشن تیرگان نیز از روی همین خدای باستانی ایرانیان است.
تیپ از انگلیسی Drip ( دریپ ) میاید که به همان پوشاک یک تن و زیبایی یا برجستگی آن را به نما می آورد. چرا “د” به “ت” دگرگون شده و “ر” برداشته شده؟ به ن ...
بدن واژه باستانی آریایی هست و می توانید در بیشتر زبان های آریایی واژه های هم ریشه آن را پیدا بفرمایید. عرب ها این واژه را از زبان های دیگر به خود آور ...
نیم گاه
Non disclosure agreement هوده خاموشی؟ هوده برای خاموشی و نا پراکنی ؟
برانگیخته و برانگیختن بیشتر نزدیک به “عصبانی شدن” و “به هم ریختن” هستند تا به هیجان. هیجان ویژگی های سازگار تر و خوب تر دارد که برانگیختن ندارد.
سپرده دار، زنهادار