تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عکسی از کتاب در جهت نوشته پیشینم پَسگشت ( =مرجع ) : - برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دنباله ای در جهت نوشته پیشینم عکسی از کتاب برای واژه پارسی ( اور ) . پَسگشت ( =مرجع ) : - برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

واژه ( سارم ) واژه ای پارسی است. در برگه 55 با جُستار ( ساری ) چنین آمده است واژه ( ساری ) واژه ای پارسی است. ساری از ریشه ( سر ) و به معنی سرای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

واژه ( اسرم ) واژه ای پارسی است در برگه 55 با جُستار واژه ( ساری ) چنین آمده است: واژه ( ساری ) واژه ای پارسی است. ساری از ریشه ( سر ) و به معنی س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

واژه سارای همان واژه ( سرا، سرای ) هست این واژه پارسی است. پارسی دوران باستان: ( SRĀDA سراد ) پارسی پهلوی: ( SRĀY سرای ) در کتاب اَوِستا: SRĀDHA ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

واژه سارایوو ( sarajevo ) دارای ریشه پارسی است. در برگه 55 با جُستار ( ساری ) چنین آمده است: واژه ( ساری ) واژه ای پارسی است. ساری از ریشه ( سر ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

واژه ( سارایوو ) واژه ای با ریشه پارسی است این واژه از ریشه ( سر ) می باشد در برگه 55 با جُستار واژه ( ساری ) چنین آمده است ساری از ریشه ( سر ) و به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

واژه ( ساری ) واژه ای پارسی است. ساری از ریشه ( سر ) و به معنی سرای و مرکز فرماندهی است. در اوستا واژه های ( سائیری ) و ( سارِم ) به معنی ( سرور ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

واژه ( مازندران ) یک واژه پارسی است. در اوستا و پارسی پهلوی، مازندران را با سه نام مازن، مازندر، مازندران، آورده اند که هم معنی با نام استان ساسانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در پاسخ به کاربر شاهپور، باید بگم که زبان پشتو یک لهجه کم قدمت از زبانهای ایرانی هست، پس هیچ واژه ای نمیتواند ریشه از زبانی که قدمتی ندارد و خودش از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آداک واژه ای پارسی است در پارسی به جزیره ( آداک ) هم میگویند که این واژه به زبان تورکی هم راه یافته و در زبان تورکی آن را ( آدا ) می گویند. واژه ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

واژه جغرافی اَربی شده واژه ژیوگرافی یونانی است. واژه ژیوگرافی به ریخت ( geography ) در لاتین و انگلیسی نیز بکار میرود. واژه ژئو، ژیو همان واژه پار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

واژه جغرافی اَربی شده واژه ژیوگرافی یونانی است. واژه ژیوگرافی به ریخت ( geography ) در لاتین و انگلیسی نیز بکار میرود. واژه ژئو، ژیو همان واژه پار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

( جزیره ) واژه ای پارسی است جزیره در نوشته های پهلوی ( گزیرک ) گفته شده که از دو بخش، گی ( زمین ) و زَره ( دریا ) ساخته شده است و به معنی ( زمین میا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

واژه ( آدا ) به معنی جزیره که در زبان تورکی بکار میرود واژه ای پارسی است. در پارسی به جزیره ( آداک ) نیز میگفتند که این واژه به زبان تورکی هم راه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

واژه انگلیسی ( sea ) واژه ای با ریشه پارسی است. sea همریشه با واژه دره، دریا پارسی میباشد همچنین واژه جزیرک، جزیره همان گزیرک، گزیره نیز همریشه با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

واژه لاتین ( geo و geography ) دارای ریشه پارسی است. این واژه به معنی همان جغرافیا از ریشه واژه ( گی، گیتی ) پارسی است و گیتی نیز به معنی ( زمین ) ...

پیشنهاد
٢٩

زبان پارسی باستان در دوران هخامنشیان روبه نابودی و انقراض بوده و زبانی خاموش بوده که باستانشناسان و زبانشناسان به این موضوع اشاره کرده اند ناگفته نما ...

پیشنهاد
٢٨

مادر زبان های اروپایی، که در شاخه هند و اروپایی هستند و در گذشته به نام زبانهای خانواده آریایی شناخته میشدند، که کهن ترین آنها لاتین و یونانی هست در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

نام رود های ( دنیستر، دنیپر، دانوب ) پارسی هستند پسگشت: برگه 42 از نبیگ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

رود های دنیپر ، دانوب، دنیستر نام های با ریشه پارسی هستند. دن: از واژه پارسی باستان دانو ( رودخانه ) دن و دانو به چَم ( رودخانه ) است. دنیپر: دن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

دانوب واژه ای پارسی است. رود دانوب با 2, 860 کیلومتر درازا، درازترین رود قاره اروپا است که از شهر ( Donaueschinge ) در ( جنگل های سیاه ) آلمان سرچش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

دانوب واژه ای پارسی است. رود دانوب با 2, 860 کیلومتر درازا، درازترین رود قاره اروپا است که از شهر ( Donaueschinge ) در ( جنگل های سیاه ) آلمان سرچش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دانوب واژه ای پارسی است. رود دانوب با 2, 860 کیلومتر درازا، درازترین رود قاره اروپا است که از شهر ( Donaueschinge ) در ( جنگل های سیاه ) آلمان سرچش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پارسی باستان: وخشا پارسی نوین: درخشان وخش، به چَم ( درخشان، روشنایی ) وخشور، به چَم ( روشنگر، پیامبر ) وخش داد، به چَم داده درخشانی، داده روشنایی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پارسی باستان: وخشا وخشا به چَم ( درخشان ) رود ( وخش ) نامی که بر روی رود ( آمو دریا ) بوده، بدلیل درخشندگی آب آن رود ( به تاربرگ وخش، رود وخش بروی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

وخش واژه ای پارسی است وخش=درخش، درخشش، درخشنده در پارسی باستان وخشا به چَم ( درخشان، روشنایی ) بوده است. این نام را به رود آمو دریا ( رود وخش ) کهن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

وخش واژه ای پارسی است رود وخش ( آمو دریا ) نیز پارسی هستند که در دوران کهن بکار گرفته میشد وخشا در پارسی باستان به معنی ( درخشان ) بوده است که بخواطر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

رود وخش ( آمودریا ) که آن را در یونانی ( oxus ) مینامیدند تمام پارسی هستند. ( رود وخش نام اصلی آن که پارسی است رود ( oxus ) که یونانی ها آن را مینا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

رود وخش ( آمودریا ) که آن را در یونانی ( oxus ) مینامیدند تمام پارسی هستند. ( رود وخش نام اصلی آن که پارسی است رود ( oxus ) که یونانی ها آن را مینا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

رود یخشا ارته ( سیر دریا ) در زبان پارسی باستان این رود یخشا ارته نامیده میشد که از دو بخش یخشا ( مروارید ) و ارته ( مقدس ) ساخته شده بود و یونانی ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رود یخشا ارته ( سیر دریا ) در زبان پارسی باستان این رود یخشا ارته نامیده میشد که از دو بخش یخشا ( مروارید ) و ارته ( مقدس ) ساخته شده بود و یونانی ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

رود اوفراتو ( فرات ) واژه ای پارسی است. نام این رود از دو بخش آپ رات ساخته شده است که آپ به معنی ( بالا ) و رات به معنی ( رود و رونده ) است و در کل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

رود اوفراتو ( فرات ) واژه ای پارسی است. نام این رود از دو بخش آپ رات ساخته شده است که آپ به معنی ( بالا ) و رات به معنی ( رود و رونده ) است و در کل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

واژه ( tigris ) به چَم رود ( تیگره ( دجله ) ) واژه ای پارسی است. رود تیگره ( دجله ) واژه ای پارسی است. دیجله، دجله، دگر دیسی شده واژه ( تیگره ) اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

واژه انگلیسی ( tiger ) به چَم ( ببر ) دارای ریشه پارسی است. این واژه همریشه با واژه پارسی ( تند و تیز ) است. در برگه 41 درباره واژه، رود تیگره دگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تیگره واژه ای پارسی است. درباره ( رود تیگره ) دجله چنین آمده است رود تیگره از واژه پارسی باستان ( تیگرا ) به چَم ( تند و تیز ) گرفته شده است و در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رود تیگره ( دجله ) واژه ای پارسی است. دجله دگردیسی شده واژه ( تیگره ) است. رود تیگره از واژه پارسی باستان ( تیگرا ) به چَم ( تند و تیز ) گرفته شده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

واژه انگلیسی ( current ) دارای ریشه پارسی است. این واژه با واژه کار، کارون، جاری همریشه است. در برگه41 درباره ( کارون ) چنین آمده است نام رودخانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

واژه ( جاری ) دارای ریشه پارسی است واژه ( جاری ) همریشه با واژه ( کار ) است همچنین واژه انگلیسی ( current ) همریشه با این واژگان است و دارای ریشه پا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

( کارون ) واژه ای پارسی است. نام رودخانه کارون از همین ریشه کار ( بردن، روان بودن ) است و با واژه current در زبان انگلیسی و واژه ( جاری ) در زبان ا ...

پیشنهاد
٣٢

( کارون ) واژه ای پارسی است. نام رودخانه کارون از همین ریشه کار ( بردن، روان بودن ) است و با واژه current در زبان انگلیسی و واژه ( جاری ) در زبان ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

( کارون ) واژه ای پارسی است. نام رودخانه کارون از همین ریشه کار ( بردن، روان بودن ) است و با واژه current در زبان انگلیسی و واژه ( جاری ) در زبان ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

( کارون ) واژه ای پارسی است. نام رودخانه کارون از همین ریشه کار ( بردن، روان بودن ) است و با واژه current در زبان انگلیسی و واژه ( جاری ) در زبان ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

واژه گرد پارسی است واژه ( گرد ) به چَم ( کرده، درست شده، شهر ) در ایران کهن ( سرزمین پارس ) بکار رفته است. در برگ جستار ( پاسارگاد ) چنین آمده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

پاسارگاد واژه ای پارسی است پاسارگاد یا پارسه گرد است. پاسارگاد یا پارسه گرد، نخستین پایتخت هخامنشیان در زمان کوروش بزرگ بود و پس از آن داریوش هخامنش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

واژه انگلیسی ( state ) دارای ریشه پارسی است و با واژه های پارسی: استان، استوار، آستانه، استخوان، ستون، همریشه است. در برگه ریشه یابی واژه ( اُستان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

واژگان ( اُستان، آستانه، اُستوار، ستون، اُستخوان ) هم خانواده، همریشه هستند و واژگانی پارسی هستند. در برگه ریشه یابی واژه ( اُستان ) آمده است واژه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

واژگان ( اُستان، آستانه، اُستوار، ستون، اُستخوان ) هم خانواده، همریشه هستند و واژگانی پارسی هستند. پارسی باستان: خشترپاونی ( شهربانی ) پارسی پهلوی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واژگان انگلیسی ( wear ) و ( cover ) دارای ریشه پارسی هستند. همچنین واژه اَربی ( بحر ) نیز همریشه با این واژگان انگلیسی هستند ریشه این واژگان از واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

واژگان انگلیسی ( wear ) و ( cover ) دارای ریشه پارسی هستند. همچنین واژه اَربی ( بحر ) نیز همریشه با این واژگان انگلیسی هستند ریشه این واژگان از واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

واژه اَربی ( بحر ) به معنی دریا واژه ای پارسی است. این واژه از واژه پارسی ( ور ) به چَم ( دربر گرفتن ) ساخته شده نکته:واژه پارسی کشور نیز از دو بخش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

واژگان انگلیسی ( course ) و ( coast ) دارای ریشه پارسی هستند که هر دو آنها از واژه پارسی ( کاس ) ساخته شدند. واژه کاس پارسی و دگرریخت آن کرش واژه ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

واژگان انگلیسی ( course ) و ( coast ) دارای ریشه پارسی هستند که هر دو آنها از واژه پارسی ( کاس ) ساخته شدند. واژه کاس پارسی و دگرریخت آن کرش واژه ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

کشور یک واژه پارسی است. پارسی باستان: کرشوَر پارسی پهلوی: کیشور پارسی نوین: کشور کتاب اوستا: کرشوَر در پارسی باستان و در نبیگِ اوستا کشور را ( کرش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

آفریقا یک واژه پارسی است. آفریقا سرزمین دور، برگرفته از واژه پانکی ( فنیقی ) افر است که خود افر نیز از واژه پارسی باستان ( آپارا ) به معنی �دور� گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

آفریقا ( africa ) یک واژه پارسی است. آفریقا سرزمین دور، برگرفته از واژه پانکی ( فنیقی ) افر است که خود افر نیز از واژه پارسی باستان ( آپارا ) به مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

( آسیا ) یک واژه پارسی است. آسیا از ریشه �آس� و �آسان� است به معنی: استوار، ایستاده، بالا و جایگاه بالا آمدن خورشید و چون آسیا نسبت به یونان در شرق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

قاره اروپا ( europe ) یک واژه پارسی است. واژه اورپا از دو بخش هور ( خورشید ) و پا ( پایین ) ساخته شده است و به معنی سرزمین پایین رفتن خورشید میباشد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

آسیا ( asia ) یک واژه پارسی است. آسیا از ریشه �آس� و �آسان� است به معنی: استوار، ایستاده، بالا و جایگاه بالا آمدن خورشید و چون آسیا نسبت به یونان د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واژه ( قاره ) یک واژه پارسی است. ( قاره ) اَربی شده واژه ( گور ) پارسی است به معنی ( دشت ) . واژه گور به معنی دشت با واژه های: - کویر - گورگاه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واژه ( قاره ) یک واژه پارسی است. ( قاره ) اَربی شده واژه ( گور ) پارسی است به معنی ( دشت ) . واژه گور به معنی دشت با واژه های: - کویر - گورگاه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

( آسیا ) یک واژه پارسی است. آسیا از ریشه �آس� و �آسان� است به معنی: استوار، ایستاده، بالا و جایگاه بالا آمدن خورشید و چون آسیا نسبت به یونان در شرق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اروپا یک واژه پارسی است. واژه اورپا از دو بخش هور ( خورشید ) و پا ( پایین ) ساخته شده است و به معنی سرزمین پایین رفتن خورشید میباشد. واژه اروپا با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

آفریقا یک واژه پارسی است. آفریقا سرزمین دور، برگرفته از واژه پانکی ( فنیقی ) افر است که خود افر نیز از واژه پارسی باستان ( آپارا ) به معنی �دور� گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

آفریقا یک واژه پارسی است. آفریقا سرزمین دور، برگرفته از واژه پانکی ( فنیقی ) افر است که خود افر نیز از واژه پارسی باستان ( آپارا ) به معنی �دور� گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اروپا یک واژه پارسی است. ریخت درست ( اور پا ) ( اور ) دگر ریخت ( هور ) واژه اورپا از دو بخش هور ( خورشید ) و پا ( پایین ) ساخته شده است و به مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

( آسیا ) یک واژه پارسی است. آسیا از ریشه �آس� و �آسان� است به معنی: استوار، ایستاده، بالا و جایگاه بالا آمدن خورشید و چون آسیا نسبت به یونان در شرق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

واژه ( قاره ) یک واژه پارسی است. ( قاره ) اَربی شده واژه ( گور ) پارسی است به معنی ( دشت ) . واژه گور به معنی دشت با واژه های: - کویر - گورگاه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند. همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

واژه ( یر=yer ) در زبان تورکی دارای ریشه پارسی است و از واژه اور پارسی گرفته شده واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است که این واژه پارسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

واژه انگلیسی ( earth ) دارای ریشه پارسی است و از واژه ( اور ) پارسی ریشه دارد. واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است که این واژه پارسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

واژه ( اور ) یک واژه کاملن پارسی است به چَم: زمین خوار ( پَست ) ، هموار واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است که این واژه پارسی باکمی دگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

( زمین، اور ) پارسی هستند و دارای یک چَم ( معنی ) پارسی باستان: زمی ( zami ) پارسی پهلوی: زمیک ( zamik ) اوستا: زام، زم ( zām ) پارسی نوین: زمین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

این خط را ایرانیان درست کردند و پیشرفتش دادند نه اَرب ( عرب ) ها دلیل: ۱ - این خط در شهر کوفه اراک ( عراق ) که بخشی از شاهنشاهی ساسانیان بود پدید آم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

دو شاهنشاهی بزرگ پارسی که هویت آریایی ( ایرانه ) هخامنشیان ( پارس ) ساسانیان ( پارس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

زبان های آریایی در گذشته به تمام خانواده زبانهای هند و اروپایی آریایی گفته میشد، امروزه فقط به زبانهای ایرانیک و هندو گفته میشود بیشتر. در خانواده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

زبان های آریایی در گذشته به تمام خانواده زبانهای هند و اروپایی آریایی گفته میشد، امروزه فقط به زبانهای ایرانیک و هندو گفته میشود بیشتر. در خانواده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

این یک واژه پارسی است در پارسی اوستا: AYAH موجود است این واژه همریشه با ( AHAN, آهن ) است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

انگلیسی: آیرون iron ( به چَم: فلز ) این واژه دارای ریشه پارسی است و از واژه آهن گرفته شده است. آهن یک واژه پارسی است. در ریخت های آریایی: پارسی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

آهن یک واژه پارسی است. در ریخت های آریایی: پارسی اوستا: AYAH, AYO پارسی پهلوی: ASIN, AHEN, ASENEN, AHAN سانسکریت: AYAS ( به چَم: فلز ) همچنین واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

واژه ( آویختن ( AVIXTAN ) یک واژه پارسی است. زبانهای آریایی: پارسی اوستایی: VAEG, NIWIXTA, A - VAEG پارسی پهلوی: AVIXTAN, APIXTAN گویش نو بر آمده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

آواز ( AVAZ ) واژه ای پارسی است. در ریخت های آریایی: اوستایی: UXTA ( اوختَ ) A - VAXSH ( آواخش ) VAC ( وَک ) پهلوی: AWAZ ( آواز ) AVAC ( آوا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

واژه mix در انگلیسی به چَم ( =معنی ) : مخلوط ، آمیختن دارای ریشه پارسی هست. ( آمیختن، آمیز، آمیغ، آمیزه ) همریشه هستند واژگانی پارسی هستند. در ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

( آمیختن، آمیز، آمیغ، آمیزه ) همریشه هستند واژگانی پارسی هستند. در ریخت آریایی: اوستایی: MINASHTI پهلوی: AMIC, AMEXTAN سانسکریت: MICRA واژگان دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

( آمیختن، آمیز، آمیغ، آمیزه ) همریشه هستند واژگانی پارسی هستند. در ریخت آریایی: اوستایی: MINASHTI پهلوی: AMIC, AMEXTAN سانسکریت: MICRA واژگان دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

( آمیختن، آمیز، آمیغ، آمیزه ) همریشه هستند واژگانی پارسی هستند. در ریخت آریایی: اوستایی: MINASHTI پهلوی: AMIC, AMEXTAN سانسکریت: MICRA واژگان دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

IGNIS یک واژه لاتین هست که دارای ریشه پارسی است این واژه از واژه آذر پارسی ریشه دارد. پسگشت ( =مرجع ) : برگه51 از نبیگِ ( فرهنگ ریشه هایِ هند و ارو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

( آماج ( AMAJ ) واژه ای پارسی است. در فهرست همریشه بودن زبانهای خانواده هند و اروپایی آمده است. شاخه آریایی: سانسکریت: MATAYA همریشه بودن واژگان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

آلیز، آلیزیدن، آلیختن ( به چَم:جفتک انداختن ) . پارسی هستند. ALEEZ, ALIEEZEEDAN در سانسکریت: RAJATI, REJATE ( به چم:لرزیدن ) در کُردی: LIZIM, BE - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

آلیز، آلیزیدن، آلیختن ( به چَم:جفتک انداختن ) . پارسی هستند. ALEEZ, ALIEEZEEDAN در سانسکریت: RAJATI, REJATE ( به چم:لرزیدن ) در کُردی: LIZIM, BE - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

آلیز، آلیزیدن، آلیختن ( به چَم:جفتک انداختن ) . پارسی هستند. ALEEZ, ALIEEZEEDAN در سانسکریت: RAJATI, REJATE ( به چم:لرزیدن ) در کُردی: LIZIM, BE - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( آله، آلوه، الوه ) به چَم عقاب است. این واژه پارسی است. در شاخه آریا: اوستایی: ARVA, ERRZA - THIA پارسی باستان: ARDUTHIA پهلوی: ALUH کردی: HALU, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

( آله، آلوه، الوه ) به چَم عقاب است. این واژه پارسی است. در شاخه آریا: اوستایی: ARVA, ERRZA - THIA پارسی باستان: ARDUTHIA پهلوی: ALUH کردی: HALU, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آغاردن، آغاریدن ، به چم ( خیساندن ) پارسی هستند در زبان آریایی سانسکریت نیز آمده است. و همچنین واژه ایرلندیGERT از واژه ( آغاردن، آغاریدن ) ریشه دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

واژه انگلیسی:EAT به چم ( =معنی ) ( خوردن ) دارای ریشه پارسی است. این واژه از واژه ( آش ) به چم خورش گرفته شده است. در ریخت های آریایی: پارسی کهن ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

واژه انگلیسی:HAMMER واژه آلمانی:HAMMER دارای ریشه پارسی هستند و از واژه آسمان پارسی گرفته شدند و تغییر پیدا کردند واژه آس در گویش کهن پارسی باستان، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

( آش ) یک واژه پارسی است در فهرست زبانهای هند واروپایی آمده است ( چم اصلی واژه آش ، خورش است ( بمانند: آشپز ) در ریخت های آریایی: اوستایی:ATHITA س ...

پیشنهاد
٢٨

دکتر منوچهر آریان پور ۶ دی ۱۴۰۰ در سن ۹۲ سالگی در آمریکا درگذشت. خدایش بیامرزد و یادش گرامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

آسمان واژه ای پارسی است: در شاخه آرین: در ریخت پارسی اوستایی: ASMAN در ریخت پارسی دوران باستان: ATHANGAINA در ریخت پارسی پهلوی: ASMĀN در ریخت کردی: E ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

واژه آستر پارسی است در گویش های مختلف آریایی: اوستایی: VASTE, VASTRA, VANHANEM پهلوی: WASTAR, WASTARAG, ASTAR تخاری:WSAL تخاری:WASTSI سانسکریت: V ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آزار، آزردن، آزاردن پارسی هستند در ریخت آریایی: در ریخت پارسی اوستایی: ZAR, AZAH در ریخت پارسی پهلوی: AZAR, AZARITAN، AZARISHN, AZARDAN در ریخت سانس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

واژه ( آز ) پارسی است به چَم ( معنی ) : حرص و خواهش شدید. در گویش های آریایی: گویش اوستایی: ĀZI, ĀZA, ĀZASH, ASI, AZISH گویش پهلوی: ĀZ, AZWARIH سانس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

واژگان ( آرنج ، آرنگ ، آران ) همریشه هستند این واژگان از خانواده زبان های هندواروپایی و در شاخه زبانهای آریایی ( پارسی ) هستند. در زبانهای آریایی: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

( آرام ، آرامیدن ، رام ، رامیدن ) از یک ریشه هستند. واژگانی از خانواده زبانیه هندواروپایی هستند که ریشه آنها در شاخه زبانهای آریایی است و این واژگان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

آذر یک واژه پارسی است: شاخه زبانهای آریایی: اوستایی:ĀDAR، ATHRAVAN، ATUR، ATHRA پارسی باستان:ĀTER پارسی میانه پهلوی: ADUR کردی:ĀGAR سانسکریت:AGNIS، A ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

آتش یک واژه پارسی است. در زبانهای آریایی: گویش اوستایی: ĀTER, ATARSH ( آتر، اتَرش ) گویش پهلوی: ĀTUR, ATAXSH ( آتُر، آتَخش ) گویش پارسی نوین: Ā ...

پیشنهاد
٢٦

از زبان پارسی دوران باستان که زبان پادشاهان امپراتوریه هخامنشیان بود کتیبه هایی موجود هست که از روی آن واژگان باستانی زبان پارسی را پیدا کردند بدلیل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

از زبان پارسی دوران باستان که زبان پادشاهان امپراتوریه هخامنشیان بود کتیبه هایی موجود هست که از روی آن واژگان باستانی زبان پارسی را پیدا کردند بدلیل ...