پیشنهادهای امین جهانگرد (٢٦٤)
قوی تر از قبل breaking bad season 1 episode 1: I am back with a vengeance.
The irony is that. . . جالبیش اینه The irony is that the vaccine supposed to cure people.
دلیل محکمه پسند There are strong grounds for believing his statements. The police did not have any reasonable grounds to arrest him.
قرار دادن ( در گروهی معین ) a wide range of offences are usually subsumed under the category of robbery. most of these phenomena can be subsumed un ...
دل نگران ( پیرامون سلامت و امنیت دیگران ) The nurse is extremely solicitous of the health of every patient in the ward. ( مثال از متون آزمون GRE )
فرمالیته، رفع تکلیفی
نادم ( از کاری که کرده پشیمان است ) penitential journeys to holly shrines.
dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن everyone doted on her, the only girl in the family
dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن everyone doted on her, the only girl in the family
doff: درآوردن لباس ( همین طوری و یا به نشانه احترام مثلا کلاه از سر بر داشتن ) He doffed his cap and bowed The manager doffed his hat to her. این ک ...
docile: مطیع، فرمان بردار ( هم برای انسان ها و حیوان ها ) Labradores are gentle, docile dogs. a cheap and docile worker.
disingenuous: ریاکارانه، فریبکارانه Keeping the details of the tax changes vague is disingenuous.
deign to do sth: منت گذاشتن. ( به عنوان شوخی و تیکه ) Travis called after her, but she didn’t deign to answer.
confound: مات و مبهوت کردن ( به این دلیل ک چیزی غیر منتظرس ) His amazing recovery confounded the medical specialists. خلاف چیزی/ کسی را اثبات کردن ...
coda: حسن ختام، بخش پایانی ( موسیقی، تئاتر ) Even so, the final forty seconds of the film provided a fascinating little coda on all that had happened
cacophony: صدای ناهنجار a cacophony of car horns
burlesque: نمایش کمدی و مستهجن a burlesque club نقیضه ( نمایشی که در آن یک موضوع مهم به مسخره گرفته میشود یا یک موضوع بی خود جدی و مهم تلقی می گردد )
bombastic: قلمبه سلمبه His bombastic style made him unpopular with his colleagues.
bolster: تقویت کردن، تحکیم کردن ( فرد تا حس بهتری بهش دست بده، به صورت کلی چیزی را بهتر کردن ) در هر دو صورت هم معنی boost است He is making a bold a ...
blowhard: آدمی که سیس میگیره از خودش تعریف میکنه ( گنده . . . ) Noah was considered something of a blowhard, even by his friends.
blithe: بی تفاوت ( نسبت به پیامد های کار ) a blithe disregard for the facts کسی که شاده کلا ( نسبت به زندگی بی تفاوته ) his friend is such a blithe ...
blight: آفت ( آفت در کشاورزی و آفت به معنی اتفاقات بد ) the blight of poverty Her guilty secret was a blight on her happiness.
شر ( ادم، موقعیت ) ، بچه شر ( بچه ای که شلوغ کاری کنه همش ) only way to deal with the menace of drug dealing تنها راه مقابله با شر مواد فروشی he is ...
درپیت، بیخود، زاقارت
austere: ساده ( شیئ بدون تزئین، زندگی ساده ) the church’s austere simplicity. Cuthbert led an austere life of prayer and solitude. عصا قورت داده ( ...
keep/stay abreast of sth: هم گام، به روز بودن با چیزی یا در حوزه ای this journal will help you keep abreast of the markets. It’s important to keep a ...
abyss: ورطه، پرتگاه a deep empty hole in the ground پرتگاه ( موقعیت بد ) The country might plunge into the abyss of economic ruin. At that time Bos ...
abstain: رای ممتنع داشتن Six countries voted for the change, five voted against, and two abstained پرهیز کردن، خود داری کردن ( از لذات مادی ) Pilots ...
agog: مشتاق، بی قرار I’ve been agog all afternoon, waiting for the next part of your story. Paul was agog with curiosity.
allure: جاذبه، کشش the allure of foreign travel At 50, she had lost none of her sexual allure
ambivalent: مردد ( نمیدونی یچیزی و میخای یا نه ) We are both somewhat ambivalent about having a child.
apathy: بی تفاوتی ( نسبت به وضعیت فعلی ) The campaign failed because of public apathy.
annul: لغو کردن فسخ کردن ( ازدواج یا قرار داد ) Their marriage was annulled last year.
artless: بی شیله پیله، صادق artless sincerity
arbiter: داور، حکم ( دعوی بین دو گروه ) judge The European Court of Justice will be the final arbiter ( =make the final decision ) in the dispute.
دقیق، درست you are on the money زدی تو خال
دوماد سر خونه
اشتباهی که متداوله dont worry about it it is an honest mistake نگران نباش، پیش میاد
از چاه دربیای بیفتی تو چاله
در متون تخصصی حسابداری معنی تهاتر نیز میدهد: FASB principles principle of non - compensation اصل عدم تهاتر که بیان میکند دارایی ها و بدهی ها باید جد ...
وقتی می خواهند روحانی بودن را به صورت لقب قبل از اسم عنوان کنند: reverend Morgan = کشیش مورگان
میخوام سنگام و باهات وا بکنم talk to sb about sth annoying that they have done to you I have a bone to pick with you
میخوام سنگام و باهات وا بکنم talk to sb about sth annoying that they have done to you
میخوام سنگام و باهات وا بکنم talk to sb about sth annoying that they have done to you
فن بیان
1 - حاصل کردن، داشتن ( اثر و یا نتیجه ) a rise in sea level produced by climate change the policy did not produce any good effect ۲ - تولید کردن ( م ...
کاسکت کلاهی ه با هدف محافظت پوشیده می شود pith helmet کلاه پنبه ای crash helmet کلاه کاسک مسابقه ( ماشین، موتور ) safety helmet کلاه ایمنی full - fa ...
everything that u wear on your head orthodontic headgear boxing headgear
کلاه پنبه ای ( به انگلیسی: Pith helmet ) ، نوعی کلاه پارچه ای با روکش پنبه ای است. کلاه پنبه ای معمولاً برای محافظت صورت در مقابل تابش نور خورشید و ج ...
قسمتی از گل که از برگ تشکیل شده و معمولا گرده