cacophony

/kæˈkɑːfəni//kæˈkɒfəni/

معنی: صدای ناهنجار و خشن، بدصدایی، بداهنگی
معانی دیگر: صدای گوشخراش، صدای ناهنجار، دژ آوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cacophonies
مشتقات: cacophonous (adj.)
(1) تعریف: a mixture of discordant and usually unpleasant sounds.
مشابه: din, noise

- Closing the window did little to mute the cacophony produced by the drilling of a jackhammer and the honking of horns in the street.
[ترجمه ماری] بستن پنجره برای جلوگیری از به گوش رسیدن آهنگ گوشخراشی که از صدای مته، دریل و بوغ در خیابان ایجاد شده، کافی نبود.
|
[ترجمه گوگل] بستن پنجره باعث خاموش شدن صدای ناهنجار ناشی از سوراخ کردن یک جک جک و بوق زدن در خیابان نشد
[ترجمه ترگمان] بستن پنجره کمی برای ساکت کردن سمفونی تولید شده توسط مته دریل و بوق زدن بوق در خیابان کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The orchestra produced a cacophony as the players tuned their instruments.
[ترجمه مریگلد عباد] وقتی نوازنده ها آلات موسیقی شان را کوک می کردند، ارکستر سمفونی ناموزونی ارائه می داد.
|
[ترجمه حسن بهجو] وقتی گروه موسیقی ساز ها ی خود را کوک می کردند ، اصوات بد صدایی تولید میشد
|
[ترجمه گوگل] در حالی که نوازندگان سازهای خود را کوک می کردند، ارکستر یک کاکوفونی تولید کرد
[ترجمه ترگمان] ارکستر یک سمفونی cacophony نواخت که بازیکنان سازه ای خود را تنظیم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in literary or musical composition, a discordant or unharmonious combination of sounds used for special effect.
متضاد: consonance, euphony, harmony

جمله های نمونه

1. All around was bubbling a cacophony of voices.
[ترجمه گوگل]دور تا دور صداهای ناخوشایندی می پیچید
[ترجمه ترگمان]همه دور و برش صدای cacophony از فضا شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On passing under the building a cacophony of kettle drums and trumpets would once have announced the arrival of any important visitor.
[ترجمه گوگل]با عبور از زیر ساختمان، صدایی از طبل ها و شیپورهای کتری یک بار ورود هر بازدیدکننده مهمی را اعلام می کرد
[ترجمه ترگمان]هنگام عبور از زیر ساختمان، صدای cacophony طبل و شیپور به گوش می رسید که ورود یک مهمان مهم را اعلام می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He passed his life in a cacophony of amusement at the quaintness of the human race.
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را در غم انگیزی از سرگرمی در عجیب و غریب نژاد بشر سپری کرد
[ترجمه ترگمان]زندگی خود را در یک cacophony پر از سرگرمی در نوع عجیب نژاد انسانی سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gasps of shock built into a cacophony of questions.
[ترجمه گوگل]نفس‌های شوک در انبوهی از سؤالات ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]نفس شوک وارد یک cacophony از سوالات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The seals added to the cacophony as they barked and honked in alarm to their pups and one another.
[ترجمه گوگل]فوک‌ها در حالی که پارس می‌کردند و زنگ خطر را برای توله‌هایشان و یکدیگر به صدا در می‌آوردند، به صدای ناهنجار اضافه می‌شدند
[ترجمه ترگمان]شیرها وقتی پارس می کردند و بوق می زدند به cacophony اضافه کردند و بوق زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Half of the record aspired towards the cacophony of grinding rock and the other half was still emphasising their pop flair.
[ترجمه گوگل]نیمی از آهنگ به سمت ناهنجاری سنگ آسیاب می خواست و نیمی دیگر همچنان بر استعداد پاپ خود تأکید می کرد
[ترجمه ترگمان]نیمی از سابقه مشتاق به cacophony of سنگ آسیاب شده بود و نیمه دیگر هنوز به استعداد پاپ آن ها تاکید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And neither did the cacophony of exasperated hoots which was soaring to a crescendo.
[ترجمه گوگل]و نه صدای ناهنجار صدای خشمگین که تا اوج اوج گرفته بود
[ترجمه ترگمان]و هیچ یک از آن cacophony of که به اوج خود رسیده بود، تکان نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cacophony of voices in a dozen languages filled the train station.
[ترجمه گوگل]صدای مخوفی از صداها به ده ها زبان ایستگاه قطار را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]صدای cacophony از یک دوجین زبان در ایستگاه قطار به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is a cacophony of caprice and color.
[ترجمه گوگل]این یک کاکفونی از هوس و رنگ است
[ترجمه ترگمان]این یک سمفونی ناهماهنگ از دمدمی مزاجی و رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Imagine the cacophony, the confusion-this must have been one crazed country back then.
[ترجمه گوگل]ابهام، سردرگمی را تصور کنید - این باید یک کشور دیوانه در آن زمان بوده باشد
[ترجمه ترگمان]فکر کن این cacophony، این سردرگمی - این احتمالا یک کشور دیوانه کننده بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Motorcycles whiz through winding streets, adding to a cacophony of rumbling truck motors and screaming vendors.
[ترجمه گوگل]موتورسیکلت‌ها در خیابان‌های پر پیچ و خم می‌چرخند و به صدای ناهنجار موتورهای کامیون‌ها و دستفروش‌هایی که جیغ می‌کشند، می‌افزایند
[ترجمه ترگمان]Motorcycles از خیابان های پر پیچ وخم عبور می کنند و به یک سمفونی ناهماهنگ از موتور سیکلت ها و فروشندگان جیغ گوش اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The drivers behind him honked, and the cacophony grew louder.
[ترجمه گوگل]رانندگان پشت سر او بوق زدند و صدای ناهنجار بلندتر شد
[ترجمه ترگمان]رانندگان در پشت سر او بوق زدند و صدای cacophony بلندتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From its cacophony of sound, the room has suddenly become very still.
[ترجمه گوگل]از صدای ناخوشایند آن، اتاق ناگهان بسیار ساکن شده است
[ترجمه ترگمان]از صدای cacophony و cacophony، اتاق ناگهان آرام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That tale began with the cacophony of reveille for the prisoners, "sounded by the blows of a hammer on a length of rail" through windows coated in frost two fingers thick.
[ترجمه گوگل]آن داستان با صدای ناخوشایند غمگینی برای زندانیان آغاز شد که «با ضربات چکش در طول راه آهن به گوش می رسید» از پنجره های پوشیده از یخ به ضخامت دو انگشت
[ترجمه ترگمان]این داستان با the of برای زندانیان شروع شد، \"به نظر می رسید که ضربات چکش بر روی یک طول نرده\" از طریق پنجره های پوشیده شده در دو انگشت به ضخامت یخ زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای ناهنجار و خشن (اسم)
cacophony

بدصدایی (اسم)
cacophony

بداهنگی (اسم)
cacophony

انگلیسی به انگلیسی

• discord, harshness in sound
you can describe a loud, unpleasant mixture of sounds as a cacophony; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cacophony
✅️ صفت ( adjective ) : cacophonous
✅️ قید ( adverb ) : _
۱. ( در گفتار و گفتگو ) تنافرِ آواها، تنافرِ الفاظ، ناهمگونی؛ بدآوایی؛ ( موسیقی ) ناموزونی، ناهماهنگی
cacophony: صدای ناهنجار
a cacophony of car horns
سر و صدا
دژآوا.
صدای گوش خراش
در مقالات علمی اصلاحا نشان دهنده عدم وجود یک معنی یا تعریف مشخص برای واژه ها ست. مثلا در مورد empowerment این تعریف صدق میکندچون تعاریف متعددی از آن وجود دارد.
a mixture of loud and unpleasant sounds

بپرس