agog

/əˈɡɑːɡ//əˈɡɒɡ/

معنی: نگران، بی قرار، مشتاق، در جنبش، در حرکت
معانی دیگر: هیجان زده، بیتاب، مشتاقانه، با بیتابی، بی صبرانه

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: variant of -agogue.
صفت ( adjective )
• : تعریف: highly excited and full of anticipation.
مترادف: anticipative, eager, expectant, on pins and needles, on tiptoe, psyched up
متضاد: uneager, unenthusiastic
مشابه: anticipatory, anxious, breathless, enthusiastic, excited, impatient, nervous

- The townspeople are agog over the visit of the President.
[ترجمه و.ت] شهروندان مشتاق به دیدار رئیس جمهور هستند
|
[ترجمه گوگل] مردم شهر از سفر رئیس جمهور متأسف هستند
[ترجمه ترگمان] مردم شهر منتظر دیدار رئیس جمهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When the huge package arrived, the children were agog with curiosity.
[ترجمه گوگل] وقتی بسته بزرگ رسید، بچه ها از کنجکاوی غمگین بودند
[ترجمه ترگمان] وقتی بسته بزرگ رسید بچه ها با کنجکاوی هیجان زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in an expectant and highly excited manner.
مترادف: eagerly, expectantly
مشابه: excitedly

- The fans of the celebrity rushed agog toward the arriving limousine.
[ترجمه گوگل] طرفداران این سلبریتی با عجله به سمت لیموزین در حال ورود هجوم بردند
[ترجمه ترگمان] طرفداران فرد مشهور با عجله به طرف لیموزین وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they were all agog to meet the bride
آنان با بیتابی مشتاق ملاقات عروس بودند.

2. I've been agog all afternoon, waiting for the next part of your story.
[ترجمه گوگل]من تمام بعدازظهر را غمگین بودم، منتظر قسمت بعدی داستان شما هستم
[ترجمه ترگمان]تمام بعد از ظهر مشتاق بودم که قسمت بعدی داستان تو را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All agog to know what had happened.
[ترجمه گوگل]همه غصه خوردم تا بدانم چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]همه مشتاق بودند بدانند که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were all agog with curiosity.
[ترجمه گوگل]همه ما از کنجکاوی غمگین بودیم
[ترجمه ترگمان]همه هیجان زده و کنجکاو شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was all agog at the surprise announcement.
[ترجمه گوگل]او از این اعلامیه غافلگیرکننده غمگین بود
[ترجمه ترگمان]از این خبر غافلگیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children were all agog with excitement at going to the seaside for suumer holidays.
[ترجمه گوگل]بچه ها همه از رفتن به ساحل برای تعطیلات سومر از هیجان غمگین بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همگی مشتاق بودند برای تعطیلات به کنار دریا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The court was agog and the journalists continued to scribble away, knowing they were about to have a field day.
[ترجمه گوگل]دادگاه غمگین بود و روزنامه نگاران چون می دانستند قرار است یک روز میدانی داشته باشند، همچنان به خط خطی کردن ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]دادگاه مشتاق بود و روزنامه نگاران با آگاهی از اینکه قرار است یک روز زمین داشته باشند، به نوشتن ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone was agog to hear what on earth comrade Khrushchev would say.
[ترجمه گوگل]همه از شنیدن این که رفیق خروشچف چه می‌گوید ناراحت بودند
[ترجمه ترگمان]همه مشتاق بودند بشنوند که رفیق earth چه می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The townsfolk of Berwick were agog, and not a little apprehensive.
[ترجمه گوگل]مردم شهر Berwick غمگین بودند، و نه کمی دلهره
[ترجمه ترگمان]شهر of به هیجان آمده بود و کمی نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So the priest would listen, ears agog, eyes agape.
[ترجمه گوگل]بنابراین کشیش گوش می‌داد، گوش‌هایش در می‌آمد، چشم‌ها باز می‌شد
[ترجمه ترگمان]پس کشیش گوشش را تیز کرده بود و eyes می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Paul was agog with curiosity.
[ترجمه امین جهانگرد] پال از کنجکاوی بی قرار بود
|
[ترجمه گوگل]پل از کنجکاوی غمگین بود
[ترجمه ترگمان]پل کنجکاو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We waited agog for news.
[ترجمه گوگل]منتظر خبر بودیم
[ترجمه ترگمان]منتظر اخبار بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children were all agog with excitement at the circus.
[ترجمه امین جهانگرد] بچه ها در سیرک از هیجان بی قرار یودند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در سیرک همه از هیجان غمگین بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در سیرک هیجان زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All London was agog to see the two " parents " of radium.
[ترجمه گوگل]تمام لندن از دیدن دو "والد" رادیوم غمگین بود
[ترجمه ترگمان]تمام لندن مشتاق دیدن دو \"پدر و مادر\" رادیوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The students were all agog to know their grades.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان همه از دانستن نمرات خود غافل بودند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مشتاق بودند که نمرات خود را بدانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگران (صفت)
apprehensive, agog, agaze, gazing, solicitous, anguished

بی قرار (صفت)
agog, disquiet, restless, fidgety, hectic, restive, variable, lubricious

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

در جنبش (قید)
agog, astir

در حرکت (قید)
afloat, agog, astir

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiastic; excited
if you are agog, you are excited by something and eager to know more about it.

پیشنهاد کاربران

agog: مشتاق، بی قرار
I’ve been agog all afternoon, waiting for the next part of your story.
Paul was agog with curiosity.

بپرس