پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٩)

بازدید
٥,٢٢٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پیام بی ربط و یا نامناسب را بر روی اینترنت به تعداد زیادی از دریافت کنندگان ارسال می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کارهای که با رایانه یا شبکه های رایانه مثل اینترنت انجام میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تعداد تولد در سال به ازای هر هزار نفر ( در یک منطقه خاص ، گروه و غیره )

پیشنهاد
٦

باید روی ویلچر بماند مثلا به علت شکستی پا یا غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

باید در رختخواب بماند مثلا به علت بیماری بستری شدن در خانه یا بیمارستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل تأسف یا ناخوشایند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منطقه حفاظت شده حیات وحش پارک طبیعی پارک جنگلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات کربن ساطع شده در اثر مصرف سوخت های فسیلی توسط یک شخص خاص ، گروه و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تغییر بزرگ

پیشنهاد
٧

If you make someone welcome or make them feel welcome, you make them feel happy and accepted in a new place. احساس خوب و مطلوب و مورد قبول در مکان ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

برای اونایی که به کامنت دوستان شک دارن از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26 become very excited or lose control of your feeling مترادف be ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بلند بودن صد چیزی یا کسی ا از صداهای دیگر که موجب می شود صداهای دیگر را نشنویم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پسوند نشانگر فرد معتاد به چیزی یا کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که دیگه کنترل کردنش از دستت خارجه و بی اراده انجامش میدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

greater than

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

outdoor activity اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی در فضا باز مثل کوهنوردی. شنا . قایقرانی ماهی گیری و. . . . . . . .

پیشنهاد
١٣

have seen sth and want to have it or buy it وقتی چیزی رو میبینی و دلت میخواد تو هم داشته باشی یا بتونی بخری مثلا وقتی یک نفر یه چیزیرو میخره و تو می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ایجاد یک مشکل شدید و تقریبا غیر قابل حل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جستجو چیزی در یک جایی که قیمت خوب و ارزان تر از جاهای دیگر است مثل ارزانسراها حراجی ها هفته بازارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جستجو کردن و تلاش برای به دست اوردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کندن علف های هرزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل کردن بازی ( در مسابقه ورزشی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قرعه کشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

a period of performing well

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

a period of performing badly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده very bored bored to tears bored to death bored stiff

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدارا کردن سخت نگرفتن خودداری از خشم و خشونت و شتاب بی خیال بودن ارام و بی استرس بودن آرامیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یک وسیله برقی آشپزخانه که برای خرد کردن ، مخلوط کردن یا پوره کردن غذاها استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

if we were meant to stay in one place we'd have roots instead of feet اگر قرار بود همه ی عمرومونو یه جا بگذرونیم به جای پا ریشه داشتیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

چه افتضاحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

object strongly to sth and be angry about it اعتراض شدیدنسبت به چیزی و عصبانی بودن در مورد ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ناپسند شمردن، ناخشنودی نشان دادن، مذموم شمردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نسلی به نسل بعد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ناراحت یا رنجیده بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

توهین امیز و زننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی که شاید زیاد مهم نباشد make a fuss about

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

pull your weight مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن در یک شغل یا فعالیتی کاری را خیلی زیاد انجام دادن به اندازه کافی سهم خود را ( از کاری ) انجام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گفتن چیزهای خوب در مورد کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

علاقه مندبودن یا مشتاق بودن در مورد چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

توانایی انجام کاری را داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

انجام دادن و تمام کردن یک کار یا فعالیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

احساس ناراحتی به خاطر اینکه تو مجبوری انجام بدی کارهایی را

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بر حسب تصادف الله بختکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کسی را خیلی اذیت کردن، کسی را خیلی آزردن صدای کسی را در آوردن به لب رساندن جان کسی عاصی کردن کسی موی دماغ کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

not friendly towards others

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور کوتاه دیدن نه به صورت واضح یا کامل glimpse sth