پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٩)
اختلاف نظر بین کارگران و کارفرمایان در مورد حقوق و دستمزد
اولویت آخر غیر ضروری
مهم
منصوب کردن یا انتخاب کردن کسی برای چیزی
اختصاص دادن یا محول کردن چیزی مانند کار به شخص دیگر
To Be confused گیج شدن
remove, take off, take out, withdraw, deduct, discount, draw back, knock off, substract, subtract, take, decry, belittle, depreciate, derogate, detra ...
کاهش دادن کم کردن تقلیل دادن کم کردن مقدار از پول. وقت و کالاهایی که استفاده میکنیم صرفه جویی کردن بهینه کردن کم مصرف کردن مترادف economize
حذف کردن چیزی از چیز دیگر به صورت سریع و کامل کاهش دادن ارزش یک سهام یا قیمت ها با مقدار مشخص
تغییرات ناگهانی زیاد
company shares which do not pay a fixed rate of interest سهام شرکت که نرخ بهره مشخصی را پرداخت نمی کنند shares in a company from which the owner of ...
تغییرات ناگهانی زیاد
قبول نکردن یک وضعیت یا موقیت بد بدون جنگیدن و اعتراض
موقعیت بد
خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا خریده شدن سهم یک شرکت سهامی عام توسط یک شرکت دیگر که اگر شرکت موافق به این معامله باشد friendly takeover می شود و ...
( سطح یا مقدار ) مشخص از چیزی
ماده ای که بدن شما زمانی که خیلی هیجانی یای ترسیده هستیدتولید میکند تا به شما انرژی بیشتری بدهد
با دقت دیدین و بررسی کردن ( عامیانه ) زیر ذربین بودن تحت نظر بودن
شخصی که شما میتونید بهش اعتماد کنید یا بهش تکیه کنید
heated discussion an angry discussion
حرکت در مسیر خاص و بخصوصی
making good progress
حمایت و پشتیبانی کردن و موافق بودن با کسی یا چیزی
صندلی راننده
رو به رو شدن با یک وظیفه جدید و سخت ودشوار کهشما آمادگی آن را ندارید
بودن در یک وضعیت یا موقعیت که کنترل کردنش برای شما سخت و دشوار است
تحت کنترل بودن یک وضعیت یا موقعیت
شوکه شدن یا باعث ناراحتی کسی شدن
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
به دست اوردن خبر دست اول ( که هنوز به دست رقبا نرسیده )
به طور واضح و روشن فکر کردن بعد از یک دوره گیجی و پریشانی
make a speedy recovery به سرعت بهبود پیدا کردن بعد از یک بیماری یا تصادف
در وضعیت دشوار
وضعیت و نظر عمومی در حال تغییر است
درگیر جنگ گرفتار جنگ متمرکز شده در جنگ
دادن اطلاعات محرمانه به خبرنگاران و انتشارات و روزنامه ها
جلیقه vest میشه
( ارتش ) نیروهای اضافه ای که کارهای پاره وقت انجام میدهند و اگر نیاز باشد دردسترس هستند ( ارتش )
( امریکن ) the draft ( بریتیش ) conscription سایر کشورها military service 9 : )
To think of, consider, or look upon someone or something as being a particular type of thing. think about sth\ sb in a particular way
شهردار زن
داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چیزی have a say in sth
perfectly clean immaculate spotlessly clean
perfectly clean
ایجاد حس راحتی و بدون استرس
جراحی با حداقل تهاجم از طریق یک برش بسیار کوچک ، با ابزارها و تکنیک های خاص از جمله فیبر نوری.
continue to give somebody information about something
پیدا کردن سرپناه یا محافظت در برابر اسیب یا خطر
ویدیوهای شخصی ساخته شده توسط کسی در مورد چیزهایی که مردم علاقهمند هستن