پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦١)
بودن در یک وضعیت یا موقعیت که کنترل کردنش برای شما سخت و دشوار است
تحت کنترل بودن یک وضعیت یا موقعیت
شوکه شدن یا باعث ناراحتی کسی شدن
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی یا چیزی
به دست اوردن خبر دست اول ( که هنوز به دست رقبا نرسیده )
به طور واضح و روشن فکر کردن بعد از یک دوره گیجی و پریشانی
make a speedy recovery به سرعت بهبود پیدا کردن بعد از یک بیماری یا تصادف
در وضعیت دشوار
وضعیت و نظر عمومی در حال تغییر است
درگیر جنگ گرفتار جنگ متمرکز شده در جنگ
دادن اطلاعات محرمانه به خبرنگاران و انتشارات و روزنامه ها
جلیقه vest میشه
( ارتش ) نیروهای اضافه ای که کارهای پاره وقت انجام میدهند و اگر نیاز باشد دردسترس هستند ( ارتش )
( امریکن ) the draft ( بریتیش ) conscription سایر کشورها military service 9 : )
To think of, consider, or look upon someone or something as being a particular type of thing. think about sth\ sb in a particular way
شهردار زن
داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چیزی have a say in sth
perfectly clean immaculate spotlessly clean
perfectly clean
ایجاد حس راحتی و بدون استرس
جراحی با حداقل تهاجم از طریق یک برش بسیار کوچک ، با ابزارها و تکنیک های خاص از جمله فیبر نوری.
continue to give somebody information about something
پیدا کردن سرپناه یا محافظت در برابر اسیب یا خطر
ویدیوهای شخصی ساخته شده توسط کسی در مورد چیزهایی که مردم علاقهمند هستن
پیام بی ربط و یا نامناسب را بر روی اینترنت به تعداد زیادی از دریافت کنندگان ارسال می شود.
کارهای که با رایانه یا شبکه های رایانه مثل اینترنت انجام میشه
تعداد تولد در سال به ازای هر هزار نفر ( در یک منطقه خاص ، گروه و غیره )
باید روی ویلچر بماند مثلا به علت شکستی پا یا غیره
باید در رختخواب بماند مثلا به علت بیماری بستری شدن در خانه یا بیمارستان
مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل تأسف یا ناخوشایند.
منطقه حفاظت شده حیات وحش پارک طبیعی پارک جنگلی
مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات کربن ساطع شده در اثر مصرف سوخت های فسیلی توسط یک شخص خاص ، گروه و غیره
تغییر بزرگ
If you make someone welcome or make them feel welcome, you make them feel happy and accepted in a new place. احساس خوب و مطلوب و مورد قبول در مکان ج ...
برای اونایی که به کامنت دوستان شک دارن از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26 become very excited or lose control of your feeling مترادف be ...
بلند بودن صد چیزی یا کسی ا از صداهای دیگر که موجب می شود صداهای دیگر را نشنویم
پسوند نشانگر فرد معتاد به چیزی یا کاری
اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که دیگه کنترل کردنش از دستت خارجه و بی اراده انجامش میدی
greater than
outdoor activity اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی در فضا باز مثل کوهنوردی. شنا . قایقرانی ماهی گیری و. . . . . . . .
more greater longer
have seen sth and want to have it or buy it وقتی چیزی رو میبینی و دلت میخواد تو هم داشته باشی یا بتونی بخری مثلا وقتی یک نفر یه چیزیرو میخره و تو می ...
ایجاد یک مشکل شدید و تقریبا غیر قابل حل
ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان
ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان
جستجو چیزی در یک جایی که قیمت خوب و ارزان تر از جاهای دیگر است مثل ارزانسراها حراجی ها هفته بازارها
جستجو کردن و تلاش برای به دست اوردن چیزی
کندن علف های هرزه
dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل کردن بازی ( در مسابقه ورزشی )