پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٩)

بازدید
٥,٢٢١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کیف دستی قابل استفاده مجدد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کیف دستی کیف مسافرتی مترادف valise میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

جنبه مثبت قضیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ادامه دادن کاری . . . جلو رفتن در کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قدر جوانی ات را بدان آدم فقط یک بار جوانی را تجربه می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نمی توان از آینده خبر داشت خدا می دونه. . . . .

پیشنهاد
١٢

بدی را با بدی جواب نباید داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خروج به ترتیب ورود آسیاب به نوبت به ترتیب مراجعه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دیدن افراد یا اشیا در جایی که اصلا انتظارشو نداریم و به صورت ناگهانی و غیر مترقبه یا وقتی داریم در مورد کسی حرف میزنیم طرف مقابل ما هم اونو بشناسه ب ...

پیشنهاد
١٢

از عبارت an eye for an eye and a tooth for a tooth برای اشاره به برابری مجازات با یک جرم یا آسیب و معمولا به صورت کوتاه شده an eye for an eye به کار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

اشاره به برابری مجازات با یک جرم یا آسیب کوتاه شده عبارت an eye for an eye and a tooth for a tooth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یک عالمه خیلی زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یک عالمه خیلی زیاد

پیشنهاد
١٣

حول و حوش اطراف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

هر طور شده به هر نحوی به هر طریقی به هر طریق ممکن هر جور شده بار هر راهی حتی اگه خودتم ندونی چطور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

حول و حوش در نواحی تقریبا حدودا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کم وبیش حدودا تقریبا معمولا بهد از عدد یا کیفیت یا غیره استفاده میشه برای تقریب زدن

پیشنهاد
٨

یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این مایه ها یا یه چیزی در این راستا

پیشنهاد
١٢

یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این مایه ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

تقریبا حدودا خرده ای کم و بیش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حدودا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یک عالمه خیلی زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بسیار زیبا بسیار لذت بخش ، دلپذیر ، خوشمزه و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اگه بخوام صادق باشم رک بگم راستشو بگم راستش. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

موافقم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

داشتم می گفتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زدن یا کوبیدن کسی به صورت کامل و شدید قاطعانه شکست دادن کسی از طریق تجزیه و تحلیل دقیق نسبت به کسی یا چیزی انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

از هم باز کردن تجزیه کردن جدا کردن زدن یا کوبیدن کسی به صورت کامل و شدید تسلط کامل بر کسی در یک بحث یا انتقاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

جذب کردن ( از طریق تنفس و. . . ) فریب دادن گول زدن ( به کسی ) جا و مکان دادن بادقت نگاه کردن دیدن متوجه شدن به خاطر سپردن تنگ کردن ( لباس )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کاملاً درک شدن به تدریج پی بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تکاندن ( گردوخاک )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آشتی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

واکنش منفی، اجباری یا خشونت آمیز نسبت به عملکردهای منفی شخص یا چیز دیگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

متقابلاً جواب دادن در ورزش پاسخ دادن به موفقیت حریف با اقدامان تهاجمی لطف کسی را پاسخ دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ایراد گرفتن ( از کسی ) انتقاد کردن غر زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مبتلا شدن گرفتن ( بیماری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

کش دادن ( کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از دست چیزی راحت شدن چیزی را دور انداختن کشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

آشتی کردن با کسی که باهاش بحث و جدل داشتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

خیلی خوب کار کردن عالی پیش رفتن خیلی موفقیت آمیز بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسیار رنگ پریده ( در اثر ترس یا بیماری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

قوی مثل گاو نر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مانند لبو سرخ شدن ( از روی خشم یا شرم یا خجالت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مثل موش بسیار ساکت و خجالتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه بدی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثل طلا اصل معتبر، خالص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

داشتن بینایی بسیار ضعیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه بدی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

Look after میشه مراقبت کردن اشتباه نکنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سیر شده زده شده بی حال و بی حوصله شده یا آزرده شده با چیزی و میخواد که زودمتوقف بشه