پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٩)
فشار آوردن یا قرار دادن به شیوه ای خشن یا با بی احتیاطی یا عجولانه تحت فشار قرار دادن قرار دادن کسی به زور در یک موقعیت یا عمل ناخواسته مجبور کردن ...
سیر شده
چیزهایی که می خوای بهشون برسی یا به دستش بیاری
دستاورد
یه مثال برا بهتر درک کردن معنی اصطلاح he's got his own flat but this mum still cooks for him he's got the best of both worlds
استراحت کردن و خوش گذراندن relax and enjoy yourself
remain sensible and realistic about life
قبول کردن یا موافقت کردن از روی اکراه و بی میلی با درست بودن چیزی
as a last resort
اگر ممکنه اگه امکانش است ( برای درخواست مودبانه از کسی به کار مییره ) مترادف by any chance
نفهمیدن یا ندانستن دلیل چیزی ( گاهی همراه با کمی دلخوری )
وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود
وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود
چیزی درست است اگر عوامل دیگری آن را تغییر ندهد
ژنراتور بادی توربین بادی
زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن I haven't ...
بهترین پیشنهاد بهترین کاری که می تونی بکنی بهترین گزینه
شوخی میکنی ؟؟؟ you're kidding
ناگهان فراموش کردن چیزی مثلا در هنگام صحبت کردن با کسی
زمانی استفاده میشه که چندین اتفاق بعد در یک روز برات میوفته
زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن
در نظر گرفتن کسی یا چیزی برای هدف خاصی
در نظر گرفتن کسی برای هدف خاصی
در نظر گرفتن چیزی برای هدف خاصی
فورا فراموش کردن چیزی یه گوشش در و اون یکی دروازه اصلا توجه نکردن به چیزی ( اصطلاح )
زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب شخصیت یا جایگاه اخلاقی ضعیف
به دست آوردن حاصل کردن can i get this in medium size
become available for use or begin to produce برای استفاده در دسترس قرار بگیرند یا شروع به تولید کنند در دسترس بودن موجود بودن مثلا Does this co ...
مد روز
شکست سنگین و تحقیر آمیز
از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن
پول زور پول زیادی گرفتن برای یک کالا یک کالا رو به جای جنس اصلی قالب کردن از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن پاره کردن ریزریز کردن
دزدیدن چیزی
دزدیدن چیزی
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
آدم غیرقابل اعتماد آدم غیرقابل اطمینان
انتقاد شدید
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
علاقه داشتن و لذت بردن از چیزی به عنوان یک سرگرمی
موقعیت یا شخص آزاردهنده مزاحم اعصاب خرد کن
یک مناسبت یا موقعیت آزاردهنده یا کسل کننده یا خسته کننده
a piece of theater ( performed by school children ) یک قطعه تئاتر ( با اجرای بچه های مدرسه )
هر از چند گاه