negotiating

جمله های نمونه

1. negotiating with them is tantamount to a de facto recognition of their government
مذاکره با آنها به مثابه به رسمیت شناسی بالفعل دولت آنها است.

2. the management are negotiating with the workers
کارفرمایان در حال مذاکره با کارگران هستند.

3. her next coup was to bring the two sides to the negotiating table
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.

4. We have been negotiating for more pay.
[ترجمه گوگل]ما در حال مذاکره برای دستمزد بیشتر بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما برای پرداخت بیشتر در حال مذاکره هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He succeeded in negotiating Britain into the European Community.
[ترجمه گوگل]او موفق شد بریتانیا را وارد جامعه اروپا کند
[ترجمه ترگمان]او در مذاکره با بریتانیا در جامعه اروپا موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The same information is equally useful when negotiating.
[ترجمه گوگل]همین اطلاعات در هنگام مذاکره به همان اندازه مفید است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات یک سان در هنگام مذاکره به همان اندازه مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are keen to get the negotiating process back on the rails.
[ترجمه گوگل]آنها مشتاق هستند که روند مذاکرات را به ریل بازگردانند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشتاق به دست آوردن فرآیند مذاکره بر روی ریل ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The two countries are negotiating for a peaceful settlement.
[ترجمه گوگل]دو کشور در حال مذاکره برای حل و فصل مسالمت آمیز هستند
[ترجمه ترگمان]دو کشور در حال مذاکره برای حل صلح آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His lawyers are understood to be negotiating a settlement .
[ترجمه گوگل]وکلای او در حال مذاکره برای یک توافق هستند
[ترجمه ترگمان]درک می شود که وکلای او در حال مذاکره برای حل مشکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She regards negotiating prices with customers as her special preserve.
[ترجمه گوگل]او مذاکره در مورد قیمت ها با مشتریان را به عنوان ذخیره ویژه خود می داند
[ترجمه ترگمان]او گفت و گوه ای مربوط به مذاکره با مشتریان به عنوان محل نگهداری خاص خود را مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government is negotiating the release of the hostages.
[ترجمه گوگل]دولت در حال مذاکره برای آزادی گروگان ها است
[ترجمه ترگمان]دولت در حال مذاکره برای آزادسازی گروگان ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Management is negotiating a new productivity deal with the union.
[ترجمه گوگل]مدیریت در حال مذاکره برای یک قرارداد بهره وری جدید با اتحادیه است
[ترجمه ترگمان]مدیریت در حال مذاکره بر سر یک قرارداد بهره وری جدید با اتحادیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In negotiating you have to develop an instinct for when to be tough and when to make a deal.
[ترجمه گوگل]در مذاکره باید این غریزه را در خود ایجاد کنید که چه زمانی سخت باشید و چه زمانی معامله کنید
[ترجمه ترگمان]در مذاکره باید یک غریزه برای زمانی که باید سفت و سخت باشید و زمانی که می خواهید معامله کنید، ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We continued negotiating in the forlorn hope of finding a peace formula.
[ترجمه گوگل]ما به مذاکره به امید یافتن فرمول صلح ادامه دادیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنان با امید به یافتن یک فرمول صلح به مذاکره ادامه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We need someone who is practised at negotiating business deals.
[ترجمه گوگل]به یک نفر با مهارت در انجام معاملات تجاری نیازمندیم
[ترجمه ترگمان]ما به کسی نیاز داریم که در مذاکرات تجاری مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bartering, discussing, bargaining; act of conducting a negotiation

پیشنهاد کاربران

چانه زنی
Debating_مذاکره، انتقال
عبور کردن یا گذشتن از جایی به سختی
صعب العبور
مذاکرات
مذاکره کننده

بپرس