پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦٠)
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب
بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب شخصیت یا جایگاه اخلاقی ضعیف
به دست آوردن حاصل کردن can i get this in medium size
become available for use or begin to produce برای استفاده در دسترس قرار بگیرند یا شروع به تولید کنند در دسترس بودن موجود بودن مثلا Does this co ...
مد روز
شکست سنگین و تحقیر آمیز
از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن
پول زور پول زیادی گرفتن برای یک کالا یک کالا رو به جای جنس اصلی قالب کردن از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن پاره کردن ریزریز کردن
دزدیدن چیزی
دزدیدن چیزی
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز
آدم غیرقابل اعتماد آدم غیرقابل اطمینان
انتقاد شدید
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
علاقه داشتن و لذت بردن از چیزی به عنوان یک سرگرمی
موقعیت یا شخص آزاردهنده مزاحم اعصاب خرد کن
یک مناسبت یا موقعیت آزاردهنده یا کسل کننده یا خسته کننده
a piece of theater ( performed by school children ) یک قطعه تئاتر ( با اجرای بچه های مدرسه )
هر از چند گاه
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن قبل از اتفاق افتادن چیز دیگر کارها را برای دقیقه آخر گذاشتن
دیگر وقتش است. . . زمان درست الانه. . . دیگر وقت آن رسیده که . . .
تجربه کردن رنج بردن ، به زمین افتادن.
بد از آب در آمدن بد پیش رفتن بد رقم خوردن
خوب پیش رفتن
یک رویداد غیر منتظره اما مهم
دوام آوردن تاب آوردن به سختی گذران کردن
ناتوان در درک چیزی عدم توانایی در فهم چیزی
حتی یک اشتباه هم نکن
اشتباه کردن سوتی دادن make a mistake
دوباره موفق شدن دوباره به جایگاه خود برگشتن به بازی برگشتن ( مسابقه ) امتیازات یا گل های خورده را جبران کردن
فرسوده شدن رو به وخامت رفتن کیفیت خود را از دست دادن خراب شدن فاسد شدن بدتر شدن در کیفیت و سلامتی و غیره
کمترین نمره در امتحان یا کمترین امتیاز را گرفتن
بیشترین یا بهترین یا بالاترین نمره ( در امتحان ) یا امتیاز را گرفتن
be too old to do what you used to be able to do برای انجام کاری که قبلاً قادر به انجام آن بودید خیلی پیر باشید
بسیار محتاط بسیار مواظب
قسمتی از ساختمان که بعد از خرابی باقی می ماند
کپی
در حد نو
رو به زوال بودن کم کم خراب شدن به تدریج نابود شدن یا خراب شدن
مبتلا شدن اسیر شدن فرو ریختن سقوط کردن افتادن بر روی یا داخل چیزی داخل شدن به یک تشکیلاتی مثل ارتش مشارکت کردن در چیزی طبقه بندی کردن سازماندهی ...
اسوده و راحت شدن با چیزی خوب شدن و اعتماد به نفس پیدا کردن در کاری که ابتدابه کندی پیش میرفت واطمینان کمتر داشتیم
قبول کردن و حل کردن یک مشکل بدون اینکه اجازه دهید شما را نگران یا مضطرب کند
تسکین دادن قوت قلب دادن اطمینان خاطر دادن به کسی