پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)

بازدید
٢,٥٥١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه عالمه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● تولید مثل ● تربیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● رکیک، توهین آمیز ● ساده ( از نظر ساخت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عرق یک محصول مثل کشمش یا کاکائو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرص کوچک و کشیده ( مستطیلی اما گرد ) از نان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

خییییلی معنی داره بسته به جایی که استفاده میشه، مثلا یه دونه که دوستان عزیزم ذکر نکردن: ●خرید کردن یا تحویل گرفتن یه خرید از فروشگاه یا مثلا: ● دوبا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک سال کش دادن چیزی، نرفتن ( در واقع قبل از انجام کاری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● مشاور حقوقی ( بریتیش ) ● فروشنده دوره گرد ( امریکن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● در نتیجه، نتیجتا من نمیدونم دوستان چه اصراری به ترجمه" در آخر امر" برای این واژه دارن همچنین میتویم بگیم: As a result of something. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز با این همه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Assure :اطمینان دادن ( گفتن چیزی که باعث دلگرمی و مطمعن شدن شخص مقابل شود ) Ensure: مطمعن شدن، اطمینان حاصل کردن از خیلی جاها هم معنی جفتشون مشابه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمبود خواب مترادف sleep debt

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد

پیشنهاد
١

این نشانه صداقت شماست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا یک حرفه ● برگه پذیره نویسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● توصیف ، شرح ● قشر، گونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● مطیع، فرمانبردار ( در مورد انسان ) ● سازگار ( در مورد تجهیزات و غیره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● تنبلی ● تنبل ( نوعی خرس کوچک که در آمریکای جنوبی زیست میکند و بسیار آرام حرکت میکند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Be followed by: یعنی قبل از اون. . . Followed by: یعنی بعد از اون. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دوستان، املای این کلمه در واقع Separate هستش که اینجا به اشتباه seperate آورده شده. اما معنی که دوستان پیشنهاد دادن درسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● پی در پی کوفتن، پی در پی پرتاب کردن چیزی به سمت. . . ● شدید باریدن ( باران ) ● خیلی سریع دویدن به جایی ● پوست جانور مرده ( همراه با پشم و موی روی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

حمیت، غیرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهب مسیحی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سمت انتخاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

● در اندیشه چیزی بودن ● امکان وقوع چیزی را پذیرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگر vibrations باشه میتونه جمع vibes یه معنی "جو، حس و حال، " باشه

پیشنهاد
٤

مثلا قرار ه که. . . ، میگن که. . . Was meant to be. . . : مثلا قرار بود که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● نشاندن، نهادینه کردن احساس، نظر یا اندیشه ای در شخص ● ایمپلنت، ایمپلنت کردن ( دقت کنید که فقط مخصوص دندان نیست، بلکه هر جسم خارجی که در بدن جایگزین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● به طور بد، با عملکرد نامطلبوب ● ضعیف، مریض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● گشترش دادن، توسعه دادن ● ایجاد کردن، چیز جدیدی را به وجود آوردن ● دچار شدن ( کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● میکروب ● نطفه، جوانه ● سر منشاء

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو مایه های کسی ( بودن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ظرف مخصوص کشت در آزمایشگاه ( یه ظرف پهن که گرد هستش و در سرتاسری داره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● کاملا، به طور کامل ● با دقت، بدون جا انداختن چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زحمت دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

When you say "something is the thing" you mean : It's exactly what you need or want

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پول خیلی زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

I had no idea. . . نمیدونستم که، خبر نداشتم که. . . I have no idea. . . نمیدونم، نظری ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهتره که . . . ( اون کارو انجام ندی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهتره انجام نشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● غلاف گیاهی ( مثلا غلاف لوبیا که دونه های لوبیا توشه ) ● قطعه جدا شونده از سفینه فضایی ● باک یا محفظه سوخت یا مواد دیگر که معمولا زیر بال هواپیما ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

■ اسم: ● خبر دست اول ● ملاقه ■ فعل: ● با ملاقه یا مشت چیزی را ورداشتن ● اولین نفر در درج خبری بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

● آسیاب کردن ● تیز کردن ( چاقو، قیچی، . . . ) ● سابیدن ( مثلا سابوندن سیگار به لبه ای به منظور خاموش کردنش ) ● دندان قروچه کردن ● حرکت نمایشی اسکیت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدت طولانی تری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیشترین استفاده رو از چیزی بردن، بهترین بهره رو از کاری بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو این مورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همیشه ی خدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آزار دهنده، کلافه کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر در مورد استخر باشه یعنی "طول" Swim laps= طول استخر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بنزینی، موتوری یا ماشینی که بنزین مصرف میکند