پیشنهادهای حمید زارعی (٧٨٢)
1 - غلظت ( برای مایعات ) 2 - تراکم ( برای جامدات ) 3 - تمرکز ( برای انسان )
وقتی اسم است به معنای ( کاربرد، مصرف ) است، وقتی فعل است یعنی دلالت داشتن
به کار گرفتن
1 - ایجاد کردن، ساختن 2 - انجام دادن 3 - پختن 4 - باعث شدن، سبب شدن 5 - مجبور کردن ، وادار ساختن 6 - سوراخ کردن 7 - موفق شدن ، موفق بودن 8 - توانستن ...
Tend to v در معنای فعلی: تمایل داشتن، گرایش داشتن در معنای قیدی: معمولاً
اگر بعد از as یک جمله کامل بیاید بر اساس رابطه معنایی جمله پایه و پیرو معانی بدین ترتیب می باشد: 1 - رابطه همزمانی ( جمله پایه و پیرو همزمان اتفاق بی ...
( در حالی که ) بهترین ترجمه آن است به این علت هم معنای همزمانی و هم معنای تضاد را می رساند
Develop بر اساس متن به ترتیب اولویت کاربرد:1 - ایجاد کردن2 - توسعه دادن3 - رشد یافتن4 - مبتلا شدن، دچار شدن5 - ظاهر کردن ( در عکاسی ) مراقب تفاوت بی ...
1 - اگر بحث مالی باشد: استطاعت مالی داشتن 2 - اگر بحث مالی نباشد: توان کافی برای این کار را نداشتن 3 - جرئت راستگویی نداشتن به طور کلی نتوانستن
1 - بالا بردن 2 - پرورش دادن 3 - مطرح کردن
معنای آن وقتی اسم است به ترتیب: مسئله، نگرانی، اهمیت
در ابتدا و انتهای جمله به معنای: با داشتن A given N به معنای: خاص، ویژه ، معین Given that به معنای: با فرض اینکه
عامیانه:از آب درامدن، معلوم شدن علمی: مشخص گردید که، از کار درامد
ترتیب ترجمه: 1 - همین و همان 2 - یک 3 - مشابه و یکسان
قید: بسیار کمتر حرف ربط: چه رسد به حرف اضافه: چه رسد به
می پردازد به
مستلزم. . . بودن
معلوم شد است
1 - فهرست2 - طرح کلی
1 - حرف تعریف2 - مقاله3 - قلم و کالا4 - بند قرار داد
1 - تبدیل شدن 2 - روی آوردن 3 - چرخاندن، گرداندن
با استفاده از
ترتیب ترجمه: 1 - با اسم قابل شمارش مفرد بیاید به صورت یای نکره ترجمه می شود مثل some car = ماشینی 2 - با اسم قابل شمارش جمع بیاید به ترتیب به معنای: ...
بسته به
Come to V به هوش آمدن ( بعد آن فعل دیگری نیست ) بعدش فعل دیگری بیاید به معنای قیدی: به تدریج ، سرانجام و معنای فعلی آن: آمدن
در قالب، از منظر
اول و وسط جمله به معنای: ( اما، ولی با وجود این ) و در آخر جمله سوالی و منفی به معنای: ( هنوز، تا کنون )
پویایی
عامیانه:از آب درامدن، معلوم شدن علمی: مشخص گردید که، از کار درامد
لبخند بی صدایی که دندان ها را نشان می دهد
1 - مطمئن 2 - خاص، ویژه، معین 3 - برخی، بعضی ( s جمع داشته باشد )
قید ربط: در غیر اینصورت قید معمولی: بر عکس، به گونه ای دیگر
توانستن، موفق شد ( اگر بعد از manage to فعل بیاید )
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً
واقعاً ( در حوزه موضوعات واقعی ) ، مجازا ( در حوزه موضوعات کامپیوتری )
صفت: متناوب، جایگزین، دیگر اسم: گزینه، راه حل، چاره
( احتمالا ) ترجمه کنید چون ( شاید ) همه جا جواب نمیدهد
به اقتباس از پس از افعال name, design, . .
1 - همان قدر . . . که 2 - به صفت یا قید عناصر بعد از as دوم 3 - به اندازه عناصر بعد از as دوم صفت یا قید مثل Mary was as beautiful in the party as he ...
نیروی نیابتی، نیروی شبه نظامی
1 - بازنمود2 - بازافرینی
وقتی بین دو کاما بیاید قید ربط معنا بوده و اول جمله ترجمه می شود به معنای: برای مثال
به عنوان جز قیدی: 1 - پس از آنکه ، هنگامی که به عنوان قید:1 - یک بار ، یک مرتبه، یک دفعه2 - روزی، روزگاری ، یکی بود یکی نبود
معانی زیر را می دهد: 1 - بردن 2 - آوردن 3 - برداشتن 4 - بیارش پایین 5 - گرفتن6 - خوردن7 - مصرف کردن دارو 8 - در نظر گرفتن 9 - طلبیدن10 - نیاز داشتن 1 ...
یعنی، به عبارت دیگر ، به سخن دیگر
And etc and so on and so forth and bla bla bla and the like
اسم: لطف، منفعت فعل: مناسب چیزی بودن
در نقش جز قیدی: تا زمانی که ، مادامیکه در نقش قید : به درازای
لخته شدن
شناخته شده هویدا، معروف، مشهور، معلوم کردن، آشکار ساختن، قانون فقه: معلوم