پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٩٧)

بازدید
٢,٦١١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به تگرگ ریز، ذرتو zorratu گفته می شود که از/ ذرت /بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

korchu، در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه ی چروک از کلمه ی کرچو استفاده می شود، چین و شکنی که در پارچه و لباس بعلت نشستن و یا شستن و خشک کردن و یا ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چین و شکنی که در پارچه و لباس بعلت نشستن و یا شستن و خشک کردن و یا هر علت دیگری بوجود می آید که در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی ی کرچو kor ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ﺣﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺁﺏ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ ﻭ با ﻛﻠﻤﻪ یﺣﻤّﺎم ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ. ﻭ ﺭﻭی ﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻧﻮﺷﻴﺪ. و گاهی صِرف، گرمی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Rejal، رجال اگر جمع راجِل باشد به معنای پیادگان است مانند :وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا . ( الحج٢٧ ) و اگر جمع رَجُل باشد به م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بهترین نوع پاسخ در زبان عربی مانند جانِ دلم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Sobhealttoluh, صبح زود، اول صبح،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Agheb pa/در گویش شهرستان بهاباد به معنای بدرقه است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

درگویش بهابادی یعنی اِسّوندَن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

درگویش بهابادی یعنی اِسّوندَن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسّوندَن درگویش بهابادی یعنی گرفتن، خریدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اولِ بار، در گویش شهرستان بهاباد به معنای اولین کار و مترادف ( اولْ از همه ) ی لهجه ی تهرانی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فردی، در مقابل دسته جمعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نیمه تعطیل:تق و لق tagholagh

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تَق تَق/tagh tagh/: ( اسم صوت و اصل کلمه دَق دَق ) صدایی بلند و درشت که از برخورد دو چیز به هم ایجاد می شود و عامل آن چیزی غیر از انبساط و انقباض و ف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

tagh tagh kardan/کوبیدن درب، در زدن، دق الباب. دق الباب کردن. کوفتن و زدن در_سر و صدا به راه انداختن یا تق و توق کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تق تق کردن ( tagh tagh )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه شعله در بعضی موارد از لفظ ضرب ( zarb ) استفاده می شود. مثال. ضرب گاز ( اجاق گاز ) را کم کن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضرب کورو ( zarbekuru ) :در گویش شهرستان بهاباد به ضرب خیلی کم اجاق گاز گفته می شود. مثال، ضرب گاز ( اجاق گاز ) را خیلی کورو کُنِد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای این کلمه از کلمه ی گناه استفاده می شود. مثال، طفلکی سامان باید ایام تعطیل کار کنه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نخیرم ( Nakheyram ) : یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nakheyram/ یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی می دهد یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nesfeh mundeh /در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای نیمه تمام و نیمه کاره است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیمه تمام، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه کاره است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه تمام:نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اِقَّدِه/ eghghadeh/در گویش شهرستان بهاباد به معنای این قدر است و کلمه ی اِقَّ/eghgha/ هم همین معنی را دارد و نیز اگر بخواهیم حرف اضافه ی /که / را بع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد برای گوشت از عبارت تکه کردن استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

از ته دل:از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دل و جان:از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد پلنگ /palang/پلنگ/polang/ تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماه نو کردن/Mah now kardan/در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mah now kardan/استهلال، در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب مذهب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گردوی غُوز، در گویش شهرستان بهاباد به گردویی که مغز آن به سختی در می آیدو مغز آن خرد خرد بیرون می آید و ممکن است مقداری کمی از مغز آن جا بماند و نوعی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کور و شرمنده :در گویش شهرستان بهاباد در مقابل لطفی که فردی به دیگری می کند بیان می شود و معنی ( سپاس گزاریم ) می دهد. مثال، در برابر خدمت فردی به او ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Meytokhm/میتخم یا می تخم در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Meytokhm/در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حرف گوش کردن در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرف گوش کرد:پذیرفت، قبول کرد، و حرف گوش نکرد :نپذیرفت، قبول نکرد. در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

qalat/اشتباه، غلط کردن:اشتباه کردن، و اصطلاحی در گویش شهرستان بهاباد است به نام /به غلط کردن افتادن/ به معنای به شدت پشیمان شدن به گونه ای که مکررا ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Kedde/در گویش شهرستان بهاباد مخفف/ کرده /است. مثال، پسرم غلطی ( اشتباهی ) کده شما به بزرگواریتون ببخشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اُوْسال/در گویش شهرستان بهاباد به معنای افسار است مثال، شیطون اوسالش کده ( کرده ) ، یعنی شیطان به او افسار زده و او را به راه های خلاف می کشاند کنایه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Laghatmal /در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد مال است. مثال، مادر به فرزند کودکش که از سر کله شوهرش بالا میره میگه نکن، اق ( این قدر ) پدرت را لغتما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Laghat kardan/در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد کردن است. مثال، کاهگل خوب کاهگلی است که مرتب لغت کرده باشند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن بیشتر منظور نوعی بسته بندی برای جلوگیری از پخش و پلا شدن یا برای انتقال آسان تر به جایی بکار می رود اما جمع و جور کردن بیشتر هدف مرتب کردن ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Tey kardan/ در گویش شهرستان بهاباد به جای تا کردن لباس از فعل تی کردن استفاده می شود. مثال، اگر لباساتا تی کنی لباس بیشتر ی می تونی تو چمدون قرار بدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Koloft/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر معنی ضخیم و قطور به معنای گونه و لپ هم هست. مثال، کلفت بچه را نکش، بچه حساسه اذیت میشه. در ضمن در گویش این شهر ...