پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٢٨)

بازدید
٦,٩٥٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک معما: اون چیه که در/ پول /وجود ندارد اما در /مانی/یگی وجوددارد؟ ( در ضمن پاسخ، حروف الفبا نیست ) جواب: عدد ( one )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

export: صادرات expert: کارشناس Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

expert: کارشناس export: صادرات Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. در قدیم، حشرات را زیر کفششون پِچ می کردند ولی امروزه قفل های نرم افزار ها را پَچ می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. پَچ کردن ( PATCH ) : در گویش رایج دنیای دیجیتال به معنای روشی برای شکستن قفل ها و ل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

/license/ permission اجازه نامه، رضایت نامه، پروانه به معنای مجوز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به نوعی پروانه کوچک و قهوه رنگ که از خرابی بعضی از خوراکی ها چون پسته بوجود می آید پَرپَرو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پروانه به معنای مجوز ، می شود: لایسنس ( license ) ، پرمیشن ( permission ) ، اجازه نامه، رضایت نامه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

format/قالب، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

format/فرمت، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر بَری در گویش شهرستان بهاباد این کلمه به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ﻋَﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ﻋَﻤَﻪ/حیران شدن، سرگردان شدن. ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سُبون/sobun/ در گویش شهرستان بهاباد به مرزهای خاکی کرت های کشاورزی گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کرت/kart/کُرت /kort/تلفظ می شود که به قطعات زمین زراعی یا باغی گفته می شود. در ضمن به هر یک از باغچه های کوچک منزل که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دُشپُت:در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَنِه تَر. در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آموز تنها=تنه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عا. ) : از نشانه های اختصاری فرهنگ لغت فارسی به معنی عامیانه است. گاهی نشانه، همراه نشانه های دیگر می آید که هر کدام توضیح دهنده کلمه هستند برای م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای نخاع است که از اعضای حرام حیوانات حلال گوشت است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل، دُشپُت گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به سوسری، خروسو /khorusu/گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که شبیه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوش خیزک. در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Dodombu/در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به حشره ای به نام گوش خیزک گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

adaptor:ادابتور یا وفق دهنده. adapt:وفق دادن. از این رو به دستگاه هایی مثل شارژر ها اداپتور می گویندچون این وسایل برق شهری را به برق مورد نیاز وسای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به قسمت لب و لوچه، نِق گفته می شود و بیشتر جنبه منفی و تمسخر آمیز دارد. در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رِق رِقُو:در گویش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد رِق رِق کند ( نق زند ) و بهانه جوید ( بیشتر در مورد کودکان آید ) گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق از اصطلاح رِق رِق استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گریه کردن و کج خلقی، در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق کردن از اصطلاح رِق رِق کردن استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلیز/boliz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای بلوز است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعداد گویا و گنگ: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 گویا است چون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.