پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٩٧)

بازدید
٢,٦٠٦
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

انی. [ اَن ْ نا ] ( ع اِ ) کجا، از کجا، چه وقت، چگونه. باید ببینیم در جمله کدام معنی مناسب است گاها از چهار معنی گفته شده یکی با جمله سازگار خواهد بو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پر خیر و برکت، ﻛﻠﻤﻪ [ﻣﺒﺎﺭﻙ] ﺍﺯ [ﺑﺮﻛﺖ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺿﺪ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﻪ [نحس یاﺷﻮم] ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺷﺐ ﻣﺒﺎﺭﻙ، ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُتَتَجِّز از ریشه ی [نجز]، خواننده روایی، آن که خواستار برآورده شدن است. اگر در جمله صحبت از وعده بود می شود آن که خواستار برآورده شدن وفا به عهد اس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت مشبّهه: آن اسمی است که از فعل لازم گرفته می شود و دلالت می کند بر وجود و ثبوت صفتی در موصوف خودش مانند کریم در مثال زید کریم؛ که دلالت می کند بر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عدد کسری احتمالا به این علت نامیده شده است که عدد شکسته یا خرد می شود یا عدد کم و کاهش پیدا می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدایی، جدایی خصومت. یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ. ای صاحب دادرسی و داوری، ای صاحب جدایی خصومت و داوری.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مِحال:از حیله می آید، مکر. یا من هو شدیدالمحال ؛ای آنکه قوّت و مکر و انتقامش ( در مقابل مکاران ) بسیار سخت است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقصیرکننده، تبهکار. جمع آن مقصرون ( مقصرین )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقصیرکنندگان، تبهکاران، کوتاه کنندگان ناخن یا موی سر پس از احرام عمره و حج.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرزنش. وَ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِأَسْوَءِ عَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاتِ الْمُذْنِبِینَ وَ حِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاهِ الْمُقَصّ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شئون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ستوده ترین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بَطِی: بَطِیء:کندی ، سستی. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاًحِینَ یَدْعُونِی سپاس خدای را که می خوانمش و او ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشه. إِلَهِی لاَ تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ وَ لاَ تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ خدایا مرا به کیفرت ادب منما، و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی إِلًّا: خویشاوندی. معنی إِلَّا: مگر. معنی إِلَّا : اگر نه. مثال، "إِلَّا تنفروا" اگر کوچ نکنید ( در اصل "إن لا تنفروا" بوده که ادغام شده است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جمله پایه: در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Peyro/ جمله پیرو: در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Peyro/ در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. جمله ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. جمله یا جمل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جمله مرکب: یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، در هر جمله مرکب یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمله مرکب: یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد. مثال، پارسایی را دیدم که زخم پلنگ داشت. ( سعدی ) جمله پایه:در جمله مرکب یک جمله ساده هست که غرض اصلی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فطرت از ریشه ی فطر در لغت به معنای شکافتن، از آنجا که آفرینش و خلقت نیز نوعی شکافتن عدم و پدید آمدن است، فطرت در معنای آفرینش و خلقت نیز به کار می رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Differ فرق داشتن. Different فرق، متفاوت. در مایه های Differ: Offfer به معنای پیشنهاد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

أَحْسَن[اسم] :اسم تفضیل از ( حَسَن ) بر وزن اَفعَل، به معنی بهتر، خوبتراست مذکر آن حُسْنَی، جمع آن أَحَاسِن. أَحْسَنَ [فعل] : نیکی کرد، این کلمه ضد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ لغت ها ( لغتنامه ها ) برای نشان دادن صوت، کلمه ی"صوت" را می نویسند یا از علامت اختصاری "صت" استفاده می کنند. اما صوت در ادبیات برای بیان حال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

صوت ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شبه جمله ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاد ...

پیشنهاد
١

علائم اختصاری:علامت های اختصاری، نشانه های اختصاری. علائم جمع علامت است و علامت یعنی نشانه. علائم اختصاری در زمینه هایی مختلفی وجود دارد چون: علائم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ج ِ لهف لهوف است و نام یکی از کتاب های سید بن طاووس در باب واقعه عاشورا است. رک. لهوف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کتاب لهوف یکی از مقتل هایی است که سابقه نسبتا طولانی دارد این کتاب اللهوف علی قتلی الطفوف ( آه هاى سوزان بر کشتگان بیابان ) اثر سید بن طاووس می باشد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی مانع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اخص :محدود تر اعم:کلی تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اخص:خاص تر اعم:عام تر برای یادسپاری بهتر، حروف "اخص" را اگر جابه جا کنیم "خاص" می شود حال "تر" به آن اضافه می کنیم و به همین نحو برای اعم می توان عم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اعم:عام تر اخص:خاص تر برای یادسپاری بهتر، حروف "اعم" را اگر جابه جا کنیم "عام" می شود حال "تر" به آن اضافه می کنیم و به همین نحو برای اخص می توان عمل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اعم:کلی تر اخص :محدود تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دِیی و دِی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال: حاج دِیی: حاج دایی. دی مُمُّد:دایی محمد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دِیی و دِی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال: حاج دِیی: حاج دایی. دی مُمُّد:دایی محمد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

الفاظ حمد، ثناء، شکر و مدح، اگر چه از نظر معنا به هم نزدیک است. ولی مرادف نیست و تفاوت دقیقی با یکدیگر دارد. ثناء ذکر زیبا و جمیل است که جنبه زبانی و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پَسّا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فرصت است مثال :بیِد ( بیاید ) بریم می ترسم دگه پساش نشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پَسّا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فرصت یا به ترتیب است مثالِ فرصت: بیِد ( بیاید ) بریم می ترسم دگه پَسّاش نشه. مثالِ به ترتیب:میوه ها را اپَسّا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جواب چیستان خوردن کدام قسمت از فیل حلال است؟ ( منظور شیرینی گوش فیل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بابونه، بابینه گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به بابونه، بابینه گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رکع. [ رُکْ کَ] ( ع ص، اِ ) ج ِ راکِع، رکوع کنندگان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سجد. [ سُ جْ جَ ] ( ع ص ) ج ِ ساجد. سجده کنندگان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شَطْأ:جوانه گیاه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الزُرَّاع:جمع زارِع، برزگران، کشاورزان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زُرَّاع:جمع زارِع، برزگران، کشاورزان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سُوق ( مفرد ) :بازار، جمع آن اسواق است. سُوق ( جمع ) :ساق ها ( جمع ساق است ) ، ساق پا، ساقه ها. ﻛَﺰَﺭْﻉٍ ﺃَﺧْﺮَﺝَ ﺷَﻄْﺌَﻪُ ﻓَﺂﺯَﺭَﻩُ ﻓَﺎﺳْﺘَﻐْﻠَﻆَ ...