پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٠٨)

بازدید
٢,٨٥٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عا. ) : از نشانه های اختصاری فرهنگ لغت فارسی به معنی عامیانه است. گاهی نشانه، همراه نشانه های دیگر می آید که هر کدام توضیح دهنده کلمه هستند برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای نخاع است که از اعضای حرام حیوانات حلال گوشت است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل، دُشپُت گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به سوسری، خروسو /khorusu/گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که شبیه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوش خیزک. در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dodombu/در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به حشره ای به نام گوش خیزک گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

adaptor:ادابتور یا وفق دهنده. adapt:وفق دادن. از این رو به دستگاه هایی مثل شارژر ها اداپتور می گویندچون این وسایل برق شهری را به برق مورد نیاز وسای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به قسمت لب و لوچه، نِق گفته می شود و بیشتر جنبه منفی و تمسخر آمیز دارد. در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رِق رِقُو:در گویش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد رِق رِق کند ( نق زند ) و بهانه جوید ( بیشتر در مورد کودکان آید ) گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق از اصطلاح رِق رِق استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گریه کردن و کج خلقی، در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق کردن از اصطلاح رِق رِق کردن استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلیز/boliz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای بلوز است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعداد گویا و گنگ: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 گویا است چون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

cough/کاف/عطسه کردن، سرفه کردن. برای آسان کردن آموزش و یادسپاری بهتر، از تکنیک هایی استفاده می شود یکی از تکنیک ها ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اوریون گفته می شود تظاهر اصلی این بیماری التها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو: [ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جدا کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذرتو/zorratu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای تگرگ ریز است که از کلمه ی ذرت بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به ذرت همراه با لفافهای پیچیده سِرِه ذرت و به باز شده و بدون لفافه آن که دانه های ذرت بر هسته چوبی نمایان می گردد ذرت می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Finch:پرنده ای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل. یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فِنچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ) می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گرده ( ریتِرنس میشه ) Fenc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تِرناسک:در گویش یزد به معنای پرنده ای است کوچکتر از گنجشک، که گاها به بچه های کوچک و نحیف از باب تمسخر گفته می شود. برای یادسپاری بهتر؛ ترناسک که تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فَنس، که نوشته می شود فِنس و به معنای نرده است. برای یادسپاری بهتر به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، تکرار شود یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Eye /آی/ به معنای چشم ، عین تلفظ I به معنای من.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

I/آی/ به معنای من، عین تلفظ Eye به معنای چشم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Headache/هِدِیْکْ/سر درد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید دو کلمه داریم به نام های هِد ( سر ) و کیک که ترکیب آن شده هِدِیْکْ، اما داستان آن به این صورت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان فارسی، کلمات هم پایه:کلمات هم نقش. کلمه های هم پایه، یعنی کلمه هایی که دارای یک نقش هستند و برای همه آنها از یک فعل استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

باز بیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر فرض کنید، ویر مخفف ویراستار باشد اما ویرگول چیست؟ ویرگول یک واو وارونه است که ویراستار ها با آن نویسندگان را کاملا گول می زنند تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد علاوه براستفاده از ترکیب دل تنگ شدن از ترکیب دل سوختن نیز استفاده می شود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به معنای دلتنگ شدن نیز به کار می رود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البته این مورد تنها برای انسان به کار نم ...