پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٩٧)

بازدید
٢,٥٨٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بیسکویت، بیسکو گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به بیسکویت، بیسکو گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به گَنجِه، گَنجینِه یا گَنجینِاُو گفته می شود که یک کمد کوچک دیواری با درب تقریبا مربعی شکل، چوبی و دو لنگه ای است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به گَنجِه، گَنجینِه یا گَنجینِاُو گفته می شود که یک کمد کوچک دیواری با درب تقریبا مربعی شکل، چوبی و دو لنگه ای است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

غد. [ غ ُدد ] یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در باره کودک، نوجوان و جوان بکار برند ( بچه ی غدی است ) ، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کله بند. [ گویش شهرستان بهاباد ] /kale band/درگیر، مشغول و گرفتار. این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده است و مانند پای بند و دست بند به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کله بند/kale band/ این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کله بند/kale band/ این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله بند/kale band/در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند است که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا حالا، کله بن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تجزیه و ترکیب، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف و نحو، تجزیه و ترکیب. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف و نحو، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - تجزیه ...

پیشنهاد
٠

صرف و نحو، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - تجزیه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تج , tej در گویش بهابادی به معنی جوانه و تج زدن یعنی جوانه زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشمون. [keshmun] در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کشمون. [keshmun] در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پَشُفتَه ( گویش یزدی ) و پَشُفتِه ( گویش شهرستان بهاباد ) که به ترشح مایعات گفته می شود. در این باره، دکتر ابوالفضل امامی میبدی می گوید: [پ] پیشوند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پَشُفتِه، در گویش شهرستان بهاباد به ترشح مایعات گفته می شود. در این باره، دکتر ابوالفضل امامی میبدی می گوید: [پ] پیشوند واژگونی ( برعکس سازی ) است؛ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُوْ اَشکو، در گویش شهرستان بهاباد به معنای گریه و [اُوْ اَشکو کردن] به معنای گریه کردن است. این واژه از دو کلمه ی اُوْ ( به معنای آب ) و اشک ساخته ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشمون. [keshmun]، کشتزار. در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

forget:فراموش کردن. forgive:بخشیدن. Forgive and forget ببخش و فراموش کن You can not forget until you forgive تا وقتی که نبخشید نمی توانید فراموش ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

forgive:بخشیدن. forget:فراموش کردن. Forgive and forget ببخش و فراموش کن You can not forget until you forgive تا وقتی که نبخشید نمی توانید فراموش ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نقطه. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات آشنای قبلی که دارای وجه اشتراک هستند استفاده کرد سپس به برقراری ارتباط بین آنها پرداخت. Stop and spot وجه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پاتریوت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

میهن پرست، Patriot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ایجاد ارتباط با معنی اصلی کلمه ، ماندگاری ان را بیشتر کرد. for:برای get:گرفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای یادسپاری بهتر می توان از ارتباط کلمات مشابه از لحاظ تلفظ یا معنی بهره برد. plot plan:طرح نقشه ، نقشه ی نقشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه، خال برای یادسپاری بهتر می توان اثپات را اثبات در نظر گرفت اکنون برقراری رابطه بین اثبات و نقطه لازم است بطور مثال: اثبات کوتاه ترین پاره خط بین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

muscle:ماهیچه، عضله. missile :موشک، راکت. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

missile :موشک، راکت. muscle:ماهیچه، عضله. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه مَتک /ریشه گیاه شیرین بیان، بیخ مَهْک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَهْک/شیرین بیان ، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. در بیشتر مناطق یزد به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

متک. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوچک کردن، منقبض کردن. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی جدید بهره برد یکی از آنها استفاده از کلمات فارسی است که از تلفظ کلمه خارجی در ذهن تدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر یا خرناس و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) یا خرناس کشیدن می گویند. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) می گویند. بهش میگن از خروپفاش خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...