پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٢٨)

بازدید
٦,٩٦١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

معادل انگلیسی :kh برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی kahroba ( کهربا ) را ننویسیم می شود خر ربا.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

معادل فارسی :خ برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی kahroba ( کهربا ) را ننویسیم می شود خر ربا.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معادل فارسی :ژ برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی zahra ( زهرا ) را ننویسیم می شود ژرا ( ژَرا ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل انگلیسی :zh برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی zahra ( زهرا ) را ننویسیم می شود ژرا ( ژَرا ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفاوتِ واج با نویسه ( حرف ) : باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گوسفند. برای یادسپاری بهتر از عبارت انگلیسی معروف [شات آپ] به معنای خفه شو که نوعی فحش محسوب می شود می توان استفاده کرد مثلا اضافه کردن کلمه گوسفند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بر. [ ب ُرر ] در گویش شهرستان بهاباد به معنای یک گروه نسبتا زیادی و در آن نفرت و کراهت هست و در واقع نفرینی است. بُرِّ [آدمی] ( تعداد زیادی آدم ) رِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شعر. [ ش َ ] ( ع ) مو. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی وَ عِظَامِی. . . ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جانشین، جبران، اجر، پاداش. خدا عوضتون بده:خدا اجرتون بده. خداوند در ازای خدمت به من به شما پاداش دهد.

پیشنهاد
١

دستور و فرمان[ شما] اجرا شد، دستور و فرمان را پذیرفته و به آن عمل شده است. مثال؛ تقاضا هایی داشتیم که اصل اثر به نمایش گذاشته شود که امتثال امر شد. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی امتثال امر شد : دستور و فرمان[ شما] اجرا شد، دستور و فرمان را پذیرفته و به آن عمل شده است. مثال؛ تقاضا هایی داشتیم که اصل اثر به نمایش گذاشته ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای عهد ) بیرون آور مرا از قبرم[در حالیکه] کفنم پوشیده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در باب قنات می توان گفت: ١. قنات به معنای نیزه است که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کهریز یا کاریز به کار رفته است. ( ارتباط نیزه و اینگون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای عهد ) بیرون آور مرا از قبرم[در حالیکه] کفنم پوشیده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لخت، بی همسر. مجرد در اصل به معنی لخت و عریان است فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای ع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

لخت، بی همسر. مجرد در اصل به معنی لخت و عریان است و شاید از آن جهت معنی تنها و بی همسر هم به آن تعلق گرفته است که طبق قرآن کریم ؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَّک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهر:مشهور. سیف:شمشیر. فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی ( از دعای عهد ) بیرون آور از قبر مرا ، کفن پوشیده، با شم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهر:مشهور. فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی ( از دعای عهد ) بیرون آور از قبر مرا ، کفن پوشیده، با شمشیر از نیام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ثَمَّ :هُناک، آنجا. برای یادسپاری بهتر، از کارتون حنا دختری در مزرعه کمک می گیریم. برای یادسپاری بهتر، باید تصویر سازی شود در تصویر ذهنی حنا را بای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به یاد سپردن، به خاطر سپردن. یادسپاری بهتر؛ روش یا روش های بهتر برای قرار دادن اطلاعاتی در حافظه و ذهن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پایین پوش، در مقابل ردا به معنای بالا پوش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

و ایشان همه ازار و ردا پوشند. ( حدود العالم؛ نخستین کتاب جغرافیا به زبان فارسی ) . یعنی همه پایین پوش و بالا پوش داشتند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قال اﷲ تعالی : العظمة ازاری و الکبریاء ردائی. ( حدیث قدسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی ( قسمتی از دعای عهد ) کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور. موتزرا هم خانواده کلمه ی ازار ( هرچیزی که با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی ( قسمتی از دعای عهد ) کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور. موتزرا هم خانواده کلمه ی ازار ( هرچیزی که با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر، فردی بی قرار را گفتند ترا چه شده است گفت هزار پایی در ازارپای من افتاده است. ازار یا ازارپا یا ازارپای به معنی شلوار است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی نتیجه، بی فایده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَرَبونه یا عَرَبونِه در گویش یزدی یعنی دایره همان وسیله موسیقی معمول در عروسی ها؛ احتمالا نحوه نوشتن درست آن عربونه یا عربانه است که از ترکیب [ عرب] ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَرَبونِه یا اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دایره نوعی وسیله موسیقی. احتمالا عربونه یا عربانه از ترکیب [ عرب] و[انه] بوجود آمده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلنگ /teleng/و تلنگو /telengoo/در گویش شهرستان بهاباد به معنای خوشه ی کوچک انگور که از خوشه ی بزرگ جدا شده باشد که مرحوم دهخدا یکی از معانی تلنگ را ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه بشکن از کلمه ی تلنگو /Telengoo/ استفاده می شود؛معمولاً این واژه هم با لفظ /زدن/ به کار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش شهرستان بهاباد] Telengoo/به معنای بِشْکَن یا اَنْگُشْتَک معمولاً /تلنگو/با لفظ /زدن/ به کار می رود؛ هنگامی که حالت طرب و شادمانی وجود دارد است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شعور، عقل و فهم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

/daalooneh/قدیم در گویش شهرستان بهاباد به راهرو، دالونه گفته می شد که عموما یک سمت به حیاط خانه مرتبط می شد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

قدیم در گویش شهرستان بهاباد به راهرو، دالونه /daalooneh/گفته می شد که عموما یک سمت به حیاط خانه مرتبط می شد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد رتیلا ( roteyla ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنکبوت کوچک، خاله گزو ( khaleh gazu ) هم می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

انباری قدیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اصل، ضربه خوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرب خوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

/Dombu/دُمب ( دم ) کوچک_ در گویش شهرستان بهاباد به دنبالچه ی گوسفند گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای کانال های پیام رسان می توان از کلمه ی پایگاه استفاده کرد البته کلمه ی پایگاه دارای بار ارزشی است لذا بهتر است از این واژه برای کانال های مفید ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای حکایت و حال و روز است. مرد های این شهر از صبح تا شام در پی لقمه ای نان می دوند تا شب پیش زن و فرزند خود خجالت زده نگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یارو هَر هَر ( عَر عَر ) می کرد وانگهی هُر هُر اشک می ریخت و گاهی هِر هِر می خندید. تفاوت هرهر خندیدن و غش غش خندیدن: هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

این ضرب المثل در گویش شهرستان بهاباد به معنی سر به هواست، کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

عَوایِد، فارسی شده ی واژه ی عربی[عَوائد]، هم معنی عائدات که در فارسی این واژه هم عایِدات استعمال می شود، درآمدها.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

با ارزش و ارجمند همراه با خیر رسانی مثلا قرآن، کریم است اما طلا با آنکه با ارزش است کریم نیست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Rubber یک کلمه ی انگلیسی است که یکی از معانی رایج آن لاستیک است. اما تفاوت تایر با رابر در چیست؟ تایر ( tire ) لاستیک رویی چرخ اتومبیل، موتور سیکلت ...