پیشنهادهای Soroushgh97 (٩٥)
قطع وابستگی به خوردن چیزی I'd like to cut down on chocolate
The prince is under a spell now
سرزدن What time do you open ? I don't know but you look it up
What are you intentions in regards to my daughterنسبت به - درباره
Hearing disorders اختلالات شنوائی
Work pressure فشار کار
دوره فشرده
Blow up=zome in بزرگ کردن عکس
To be into someone Dad and i were into him مثلا اشاره به یک بازیکن فوتبال
جنس بنجل
اختلاف نظرداشتن دوشخص باهم My partner and i often collide over political differences
That picture of a crying child conveys a feeling of sadness معنی دادن - این معنی رو میرسونه
Many young peoole gravitated towards london in search of work افراد جوان زیادی جهت جست وجوی به سمت لندن گرویدند
She sauntered down the road as if she had all the time in the world
He'll see her off at the train station
It tore in halfاز وسط پاره شد
Stop holding outدست از مقاومت بکش
I'm gonna get that job believe you me من اون شغل رو بدست میارم حرفم رو باور کن
از روی لطف
She made an impression on me او رو من تاثیر گذاشت
Interupt=break intoوسط حرف کسی پریدن
حالت کوفتگی عظله
I'm gonna take a leakمیرم بشاشم
ریلکس کردن
ماشین و استارت زدن
And stick around justin i'm not through with you yet بمون جاستین من هنوز کارم باهات تموم نشده منبع دیالوگ سریال سیزده دلیل برای اینکه
از کسی تعریف کردن
We're gonna move forward with the plan ماطبق نقشه جلومیریم
به آسانی به راحتی
Gap به معنی شکاف مثل شکاف دیوار یا شکاف بین زمین
هر اندازه که
Let's clear the air بیا سنگ هامونو وا بکنیم
You're surrounded شما محاصره شدین
خلاص شدن از چیزی
نذر کردن
Clean out=go We need to clean out We need to go
از هم پاشیدن
میزان اندازه
Have a look see یه نگاه بهش بنداز
آدرس فرستنده
بر سره کسی دعوا کردن یا بخاطر کسی دعوا کردن
میوه فروش Grocery store میوه فروشی
سرقت مسلحانه
سرو و سامان دادن قضیه ای حل و فصل کردن
سریع تر کاری رو انجام دادن
فردی رو وادار به انجام کاری کنی ( که مطابق میلش نیست ) they twisted my arm to sell the house آنها منو واداربه فروش کردن
به پاک شدن ویا از بین رفتن لکه حا لا میتونه روی لباس یا روی هرچیزی باشه I don't think these coffee stains will come off فکرنمیکنم این لکه های قهوه بخ ...
Hurry up =look alive
ناچار
Snitchخبر چینی کردن I'm never gonna snitchمن هرگزخبرچینی نخواهم کرد