تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قطع وابستگی به خوردن چیزی I'd like to cut down on chocolate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

The prince is under a spell now

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سرزدن What time do you open ? I don't know but you look it up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

What are you intentions in regards to my daughterنسبت به - درباره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Hearing disorders اختلالات شنوائی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Work pressure فشار کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره فشرده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Blow up=zome in بزرگ کردن عکس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

To be into someone Dad and i were into him مثلا اشاره به یک بازیکن فوتبال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

جنس بنجل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اختلاف نظرداشتن دوشخص باهم My partner and i often collide over political differences

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

That picture of a crying child conveys a feeling of sadness معنی دادن - این معنی رو میرسونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Many young peoole gravitated towards london in search of work افراد جوان زیادی جهت جست وجوی به سمت لندن گرویدند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

She sauntered down the road as if she had all the time in the world

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

He'll see her off at the train station

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٣٥

It tore in halfاز وسط پاره شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Stop holding outدست از مقاومت بکش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

I'm gonna get that job believe you me من اون شغل رو بدست میارم حرفم رو باور کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

از روی لطف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

She made an impression on me او رو من تاثیر گذاشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Interupt=break intoوسط حرف کسی پریدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت کوفتگی عظله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

I'm gonna take a leakمیرم بشاشم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ریلکس کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ماشین و استارت زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

And stick around justin i'm not through with you yet بمون جاستین من هنوز کارم باهات تموم نشده منبع دیالوگ سریال سیزده دلیل برای اینکه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از کسی تعریف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

We're gonna move forward with the plan ماطبق نقشه جلومیریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به آسانی به راحتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Gap به معنی شکاف مثل شکاف دیوار یا شکاف بین زمین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هر اندازه که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Let's clear the air بیا سنگ هامونو وا بکنیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

You're surrounded شما محاصره شدین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خلاص شدن از چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نذر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Clean out=go We need to clean out We need to go

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

از هم پاشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

میزان اندازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Have a look see یه نگاه بهش بنداز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آدرس فرستنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بر سره کسی دعوا کردن یا بخاطر کسی دعوا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

میوه فروش Grocery store میوه فروشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سرقت مسلحانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سرو و سامان دادن قضیه ای حل و فصل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سریع تر کاری رو انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فردی رو وادار به انجام کاری کنی ( که مطابق میلش نیست ) they twisted my arm to sell the house آنها منو واداربه فروش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به پاک شدن ویا از بین رفتن لکه حا لا میتونه روی لباس یا روی هرچیزی باشه I don't think these coffee stains will come off فکرنمیکنم این لکه های قهوه بخ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Hurry up =look alive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناچار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Snitchخبر چینی کردن I'm never gonna snitchمن هرگزخبرچینی نخواهم کرد