under a spell


سحر شده، جادو شده، طلسم شده، افسون شده

جمله های نمونه

1. The whole town seemed to be under a spell.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کل شهر تحت یک طلسم است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید تمام شهر تحت طلسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The whole valley seemed to be under a spell, in a timeless past unaffected by world events.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کل دره تحت یک طلسم است، در گذشته ای بی زمان که تحت تأثیر رویدادهای جهانی قرار ندارد
[ترجمه ترگمان]تمام دره به نظر می رسید که تمام دره تحت یک افسون باشد، در زمان های گذشته و در برابر حوادث جهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sleeping Beauty was under a spell when the prince found her.
[ترجمه گوگل]وقتی شاهزاده او را پیدا کرد، زیبای خفته طلسم شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی پرنس او را پیدا کرد، زیبای خفته در خواب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The staff are under a spell.
[ترجمه گوگل]کارکنان تحت طلسم هستند
[ترجمه ترگمان] کارکنان زیر یه افسون هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The witch put the princess under a spell, and she fell asleep for ten years.
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده خانم را تحت طلسم قرار داد و او ده سال به خواب رفت
[ترجمه ترگمان]جادوگر شاهزاده خانم را تحت طلسم قرار داد و ده سال به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everything is asleep, under a spell of enchantment.
[ترجمه گوگل]همه چیز در خواب است، در طلسم افسون
[ترجمه ترگمان]همه چیز در خواب است، تحت طلسم سحر و جادو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In silence the others watched him as if under a spell.
[ترجمه گوگل]دیگران در سکوت او را نگاه می کردند که انگار در حال طلسم است
[ترجمه ترگمان]در سکوت دیگران او را طوری تماشا می کردند که انگار زیر یک افسون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You have me under a spell.
[ترجمه گوگل]تو مرا تحت طلسم داری
[ترجمه ترگمان] تو منو طلسم کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wizard put the princess under a spell, and she fell asleep for ten years.
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده خانم را تحت طلسم قرار داد و او ده سال به خواب رفت
[ترجمه ترگمان]جادوگر شاهزاده خانم را تحت طلسم قرار داد و ده سال به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We listened to the young lutist as though we were under a spell.
[ترجمه گوگل]ما به صدای نوازنده جوان گوش می دادیم که انگار تحت یک طلسم بودیم
[ترجمه ترگمان]به زن lutist که انگار زیر افسون بودیم گوش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a superstitious idea that the ghost can cast a living man under a spell.
[ترجمه گوگل]این یک ایده خرافی است که روح می تواند یک مرد زنده را تحت یک طلسم قرار دهد
[ترجمه ترگمان]این یک عقیده خرافی است که روح می تواند یک مرد زنده را زیر طلسم اجر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Carmelina knew that the bird was really the handsome prince under a spell from the wicked witch.
[ترجمه گوگل]کارملینا می‌دانست که پرنده واقعاً شاهزاده خوش‌تیپی است که تحت طلسم جادوگر شریر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او می دانست که پرنده واقعا شاهزاده زیبا را تحت طلسم جادوگران شریر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was as though I had no will of my own at the time and was under a spell.
[ترجمه گوگل]انگار در آن زمان اراده ای از خودم نداشتم و در طلسم بودم
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که من در آن زمان هیچ اراده و اراده ای ندارم و تحت طلسم قرار گرفته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jean-Claude returned from Paris mute and exhausted, as if under a spell.
[ترجمه گوگل]ژان کلود از پاریس لال و خسته، گویی در طلسم بازگشته بود
[ترجمه ترگمان]ژان کلود از پاریس خاموش و خسته از پاریس بازگشت، مثل این که تحت طلسم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• under the influence magic, under sorcery

پیشنهاد کاربران

Here are some common English sentences with all collocations of the word x"spell"x, along with their Persian translations :
1. xCast a spellx ( طلسم کردن / جادو کردن )
- xThe witch cast a spell on the prince. x
...
[مشاهده متن کامل]

xساحره روی شاهزاده طلسم انداخت. x
2. xBreak the spellx ( طلسم را شکستن / جادو را باطل کردن )
- xOnly true love can break the spell. x
xفقط عشق واقعی می تواند طلسم را بشکند. x
3. xUnder a spellx ( تحت تأثیر جادو / طلسم شده )
- xHe was under a spell and couldn’t move. x
xاو تحت تأثیر جادو بود و نمی توانست تکان بخورد. x
4. xMagic spellx ( طلسم جادویی )
- xShe whispered a magic spell to open the door. x
xاو یک طلسم جادویی زمزمه کرد تا در را باز کند. x
5. xSpell troublex ( مشکل ساز بودن / دردسر ایجاد کردن )
- xHis behavior could spell trouble for the team. x
xرفتار او ممکن است برای تیم مشکل ساز شود. x
6. xSpell disasterx ( فاجعه آفریدن / به فاجعه ختم شدن )
- xThese mistakes could spell disaster for the project. x
xاین اشتباهات ممکن است به فاجعه برای پروژه منجر شود. x
7. xSpell it outx ( به وضوح توضیح دادن / هجی کردن )
- xI don’t understand—can you spell it out for me?x
xمتوجه نمی شوم—می توانی برایم واضح توضیح دهی؟x
8. xDry spellx ( دوره خشکسالی / کمبود )
- xThe farmers suffered during the long dry spell. x
xکشاورزان در دوره طولانی خشکسالی رنج کشیدند. x
9. xCold spellx ( دوره سرما / موج سرما )
- xA cold spell is expected next week. x
xانتظار می رود هفته آینده موج سرما بیاید. x
10. xFainting spellx ( غش کردن / حمله ضعف )
- xShe had a fainting spell due to exhaustion. x
xاو به دلیل خستگی غش کرد. x
deepseek

تحت تاثیر فرد یا چیزی قرار گرفتن ( اغلب بار منفی دارد )
The prince is under a spell now
تحت تاثیر قرار گرفتن