پیشنهادهای Soroushgh97 (٩٥)
Set up=frameپاپوش درست کردن
معنای متفاوت نسبت به جمله مهمترین به ترتیب زیر ۱ - جر واجر کردن چیزی مثل کاغذ که میگیم پاره کردن ۲ - نابود شدن مثلا فک کنین یه خونه براثر سیل یا جنگ ...
دور چیزی دایره کشیدن
بر سره کسی دعوا کردن یا بخاطر کسی دعوا کردن
کسی رو خوابوندن
I'm gonna take a leakمیرم بشاشم
دوستان شنیدن میگن طرف با فلانی بده یعنی رابطه اش باهاش خوب اینم همین معنا رو میده you've been pretty hostile to everyone latelyتو این اخیرا با همه بد ...
We outnumber themیعنی ما از نظر تعدادی یاشمارشی از اونا بیشتریم
اجاره ای
ا وا خواهری
ناهموار
به ته رسانیدن مثلا فرض کنید لطری آب رو وقتی مینوشی کم کم تموم میشه و به ته میرسه
آدرس فرستنده
قطع وابستگی به خوردن چیزی I'd like to cut down on chocolate
اختلاف نظرداشتن دوشخص باهم My partner and i often collide over political differences
Gap به معنی شکاف مثل شکاف دیوار یا شکاف بین زمین
That picture of a crying child conveys a feeling of sadness معنی دادن - این معنی رو میرسونه
We're gonna move forward with the plan ماطبق نقشه جلومیریم
دستمال کشیدن
سرقت مسلحانه
پذیرفتن_قبول کردن The studen conceded that he had been cheating on the test
سرو و سامان دادن قضیه ای حل و فصل کردن
It's gonna take us forever to get back here دیالوگ toy story3حالا قراره کلی طول بکشه تابرگردیم اینجا
یه چیزی رو خیلی زیاد مشتاقش باشی مثلا عطش پول داشته باشی به این معنا که پول رو زیاد میخوای
قال گذاشتن - جا گذاشتن They left me behinfاونا منو قال گذاشتم یا جاگذاشتن
فردی رو وادار به انجام کاری کنی ( که مطابق میلش نیست ) they twisted my arm to sell the house آنها منو واداربه فروش کردن
میزان اندازه
Let's talk this out بیا با صحبت کردن این موضوع رو حل کنیم
به آسانی به راحتی
Blow up=zome in بزرگ کردن عکس
سرزدن What time do you open ? I don't know but you look it up
روی هم قرار دادن
I got beat up کتک خوردم و اشاره به بد جور کتک خوردن داره که اصلاحا میگیم شل و پل شدن
سرافکنده
کج خلق شدن مثلا یه موضوعی برخلاف امر شما پیش بره شما هم کج خلق شی بد عنق شی
برای مدت طولانی
Lonely place مکان خلوت
Let's clear the air بیا سنگ هامونو وا بکنیم
Many young peoole gravitated towards london in search of work افراد جوان زیادی جهت جست وجوی به سمت لندن گرویدند
نظارت کردن
He'll see her off at the train station
از هم پاشیدن
Finished=done=through
Work pressure فشار کار
شیفته ی خود کردن
She made an impression on me او رو من تاثیر گذاشت
تا بعد از اینکه I didn't even know he was my was fathe until after he was dead
جنس بنجل
به پاک شدن ویا از بین رفتن لکه حا لا میتونه روی لباس یا روی هرچیزی باشه I don't think these coffee stains will come off فکرنمیکنم این لکه های قهوه بخ ...
ناچار