تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عموما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رو کردنِ ( جواب سوال ) منو یادِ رو کردنِ برگه های پاسور می ندازه، همون ورق بازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رو کردنِ ( جواب سوال )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترازه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فشار، تحت فشار روانی قرار گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تباه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گوله /مقدار کمی از غذا، گِل، شیرآبه ( در حد چند قطره ) که باعث لک و کثیف شدن یه سطحی بشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرِ هِرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تبیین کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لاپوشانی نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توضیحش سخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مراد، آرزو ، مقصود something that people want very much, but which is very difficult or impossible to achieve ( لانگمن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگه این کلمه رو تو جایی دیدید/شنیدید که مربوط به پیچ و مهره بود، تو فارسی بهش می گن �رزوه� اینجا رو ببینید https://fa. m. wikipedia. org/wiki/رزوه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هزار تو، جایی که مسیریابی توش سخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید �نُقل مجلس� ( مطلبی جالب که قابل ذکر در مجالس باشد ) خوب باشه. ولی یکم انگار با party piece فاصله معنایی داره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

( یه چیزی رو ) با آب خالی خالی شستن آبکشی کردن رنگ کردن مو آب در دهان گرفتن / آب در دهان گرداندن / دهان را شستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی بند و بار / بی بند و باری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

لذا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

من از یه جا شنیده بودم می گفتن �طرف آتیش به آتیش سیگار می کشه� یا �طرف با سیگار، سیگار روشن می کنه�

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرخورده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازپس گیری - بازستانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

همگام بودن با - هماهنگ بودن با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

انتقال اطلاعات به افرادی که در سطوح پایین تر یک سازمان هستند یا انتقال بالا به پایینِ اطلاعات. به پایین فرستادن اطلاعات، توزیع اطلاعات و. . . *لطفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعلل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آب و جارو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

Roll out معرفی کالا به بازار، رونمایی از کالا، عرضه کردن خمیر ( و مانند آن ) را با وردنه پهن یا صاف کردن از جایی دیر درآمدن، از جایی دیر بلند شدن، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناپایدار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی چیزی صیقل کشیدن چیزی را صیقل کردن چیزی را صیقل دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از m - w simple language that anyone can understand به بیان ساده، به زبان ساده، زیر دیپلم ( مثال: زیر دیپلم صحبت کن بفهمیم چی میگی ) و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روز تحلیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لَختی، رخوت، بی حالی، سستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Undercover officer افسر لباس شخصی - افسر مخفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ریز شدن روی چیزی/موضوعی ( یعنی به ریزِ جزئیاتش توجه کنی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

حساب کتابِ چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلقیح - تلقیح کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به این صورت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خرابکارانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اگه واسه trust erosion باشه از بین رفتن اعتماد/سلب اعتماد/خدشه دار شدن اعتماد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان لحظه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقررات منع رفت و آمد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Imply: به معنای ( چیزی ) بودن Democracy implies a respect for individual liberties دموکراسی به معنای احترام به آزادی های فردی است High profits do ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آشغال دونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

The Polls حوزه اخذ رأی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریزش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

جملات تاکیدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Mural

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حال فروپاشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فکر می کنم ( خودخواه/خودخواهانه ) برای این تعریف از این کلمه مناسب باشه: not caring that something might not be morally right, might hurt someone et ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیست دوچرخه سواری