تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

زلم زیمبو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضافه می شود و مفهوم کل جمله گفته شده را منفی می کند. شکل دیگر املایی این کلمه "psych" است و نوشتار درست آن را "psyc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

Roll out معرفی کالا به بازار، رونمایی از کالا، عرضه کردن خمیر ( و مانند آن ) را با وردنه پهن یا صاف کردن از جایی دیر درآمدن، از جایی دیر بلند شدن، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مسابقه دختر شایسته مسابقه زیبایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

- اشاره مودبانه به زن یا بچه چاق: تو پُر - گِرد و قلمبه - برای بالشت و کوسن: پف دادن ( برای اینکه حجمش بیشتر بشه ) - وسیله یا شی مشابه رو: بی احت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

این کلمه عامیانه است و بیشتر نوجوانان و جوانان از آن استفاده می کنند معانی آن: 1. پرتاب ( هر جسمی ) با سرعت و شدت زیاد. محکم پرتاب کردن. تند پرتاب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جملات تاکیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

یکی از معنی های این کلمه در نقش اسمی"گلوله - فشنگ" است GUN SHOT : a single shot from a gun, or a bullet for one shot: I’ve only got ten rounds of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

- اصابت ( انگشتِ ) پا به مانع ( مثل گوشه میز ) - پیچ خوردن پا هنگام راه رفتن - زمین خوردن در نتیجه ی پیچ خوردن ( مچِ ) پا - تپق زدن یا درنگ کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اصطلاح عامیانه که به آ خر جملات اضافه می شود و مفهوم کل جمله گفته شده را منفی می کند. شکل دیگر املایی این کلمه "sike" است اما نوشتار درست آن را "psy ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

انتقال اطلاعات به افرادی که در سطوح پایین تر یک سازمان هستند یا انتقال بالا به پایینِ اطلاعات. به پایین فرستادن اطلاعات، توزیع اطلاعات و. . . *لطفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ریز شدن روی چیزی/موضوعی ( یعنی به ریزِ جزئیاتش توجه کنی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

و از این قبیل و امثالهم و مانند آن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

public/private sector ( =business controlled by the government or by private companies ) Public sector بخش دولتی - سهامی عام Private sector بخش خص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Imply: به معنای ( چیزی ) بودن Democracy implies a respect for individual liberties دموکراسی به معنای احترام به آزادی های فردی است High profits do ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اگه واسه trust erosion باشه از بین رفتن اعتماد/سلب اعتماد/خدشه دار شدن اعتماد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( کسی را ) قال گذاشتن - قال زدن - جیم زدن - جیم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرخورده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

حساب کتابِ چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مشخص کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگه این کلمه رو تو جایی دیدید/شنیدید که مربوط به پیچ و مهره بود، تو فارسی بهش می گن �رزوه� اینجا رو ببینید https://fa. m. wikipedia. org/wiki/رزوه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خرابکارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( در انگلستان ) خدمات بهداشت ملی ( در ایران ) وزارت بهداشت و درمان / وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( یه چیزی رو ) با آب خالی خالی شستن آبکشی کردن رنگ کردن مو آب در دهان گرفتن / آب در دهان گرداندن / دهان را شستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

و غیره و ذلک - و موارد دیگر - و غیره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

National Organization for Civil Registration سازمان ملی ثبت احوال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

The Polls حوزه اخذ رأی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تبیین کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پاولوفی ( = پاولوف ی ) اشاره به آزمایش شرطی شدن کلاسیک که دانشمند روسی ایوان پاولف انجام داد. در آن، رفتار یا رفتارهای مورد بررسی پس از قرار گیری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

as far as I am concerned = به عقیده من

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تشریح کردن Italy's PM outlines lockdown easing measures نخست وزیر ایتالیا اقدامات تسکین قرنطینه را "تشریح کرد". source: https://www. bbc. com/news/w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقررات منع رفت و آمد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

من از یه جا شنیده بودم می گفتن �طرف آتیش به آتیش سیگار می کشه� یا �طرف با سیگار، سیگار روشن می کنه�

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

جایگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناپایدار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناراضی بودن The committee is reportedly "unhappy" about the discrepancy in numbers طبق گزارش ها کمیته از تناقض آمار �ناراضی� است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فکر می کنم ( خودخواه/خودخواهانه ) برای این تعریف از این کلمه مناسب باشه: not caring that something might not be morally right, might hurt someone et ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلقیح - تلقیح کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثال: !The one time I get to the station on time, the train is delayed—go figure یه بار هم که من سرِ وقت رسیدم ایستگاه، قطار تاخیر داشت - فکرشو بکن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تقدیر - تقدیر نامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تاسیسات گرمایشی ساختمان سیستم گرمایشی ساختمان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از m - w simple language that anyone can understand به بیان ساده، به زبان ساده، زیر دیپلم ( مثال: زیر دیپلم صحبت کن بفهمیم چی میگی ) و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

slang ) respect for someone ) ( Cambridge )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجمالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آخ جون، هورا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کُلی ( محاوره فارسی ) مثلا کلی میوه= مقدار زیادی میوه کلی ماشین تو خیابون بود = تعداد زیادی ماشین تو خیابون بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Undercover officer افسر لباس شخصی - افسر مخفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حال فروپاشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رو کردنِ ( جواب سوال ) منو یادِ رو کردنِ برگه های پاسور می ندازه، همون ورق بازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

لذا