lockstep

/ˈlɑːkˌstep//ˈlɑːkˌstep/

معنی: قدم اهسته
معانی دیگر: نظ، پیشروی افراد پشت سر یکدیگر، (ارتش - قدم رو) پابه پا راه رفتن، قدم رو همگام (مثلا هنگام رژه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a way of marching extremely close together and precisely in unison so that marchers' legs do not collide with the legs of those in front of them.

(2) تعریف: a condition of following a routine procedure precisely and mindlessly.

جمله های نمونه

1. What else could this lockstep be but a channel for guilt?
[ترجمه گوگل]این قفل دیگر چه چیزی می تواند باشد جز کانالی برای احساس گناه؟
[ترجمه ترگمان]چه چیز دیگه ای میتونه باشه جز یه کانال برای عذاب وجدان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Skies darken, in lockstep with Sampras' mood.
[ترجمه گوگل]آسمان‌ها تاریک می‌شود، با حال و هوای سامپراس
[ترجمه ترگمان]Skies تیره و تار می شود، با خلق و خوی Sampras
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If both are in lockstep mentally, it will be a long, exhausting struggle.
[ترجمه گوگل]اگر هر دو از نظر ذهنی در یک مرحله باشند، مبارزه طولانی و طاقت فرسا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر هر دو در ذهن lockstep باشند، یک مبارزه طولانی و خسته کننده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The union's support had been in lockstep for years.
[ترجمه گوگل]حمایت اتحادیه سال‌ها در قفل بود
[ترجمه ترگمان]حمایت این اتحادیه از سال ها پیش در lockstep بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 2004 social conservatives marched in lockstep behind a triumphant Republican Party.
[ترجمه گوگل]در سال 2004، محافظه‌کاران اجتماعی پشت سر حزب پیروز جمهوری‌خواه راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۴، محافظه کاران اجتماعی در lockstep پشت یک حزب جمهوری خواه پیروز راهپیمایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hayworth is one of the many first-term Republican foot soldiers who proudly fall into lockstep behind Rep.
[ترجمه گوگل]هایورث یکی از بسیاری از سربازان جمهوری خواه برای اولین بار است که با افتخار پشت سر نماینده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Hayworth یکی از اولین سربازان پیاده جمهوری خواهان است که با افتخار به lockstep پشت نماینده مجلس سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prisoner's ankles were so chained together that they could only march in lockstep.
[ترجمه گوگل]مچ پاهای زندانی آنقدر به هم زنجیر شده بود که آنها فقط می توانستند به صورت قفلی حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]ساق پاهای زندانی چنان به هم زنجیر شده بودند که فقط می توانستند در lockstep قدم بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The coffin was carried by six soldiers walking in lockstep .
[ترجمه گوگل]تابوت را شش سربازی حمل می کردند که در آستان قفل راه می رفتند
[ترجمه ترگمان]این تابوت را شش سرباز پیاده در lockstep حمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first is a pair of planets, each about the mass of Jupiter, that whirl around their home star 15 light-years from Earth in perfect lockstep.
[ترجمه گوگل]اولی یک جفت سیاره است که هر کدام به جرم مشتری می‌چرخند که در فاصله 15 سال نوری از زمین به دور ستاره اصلی خود می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]اولی یک جفت سیاره است که هر یک در حدود جرم مشتری است، که در حدود ۱۵ سال نوری از زمین به دور خود می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. THE mood of executives at retail firms normally moves in lockstep with that of their customers.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی مدیران شرکت‌های خرده‌فروشی معمولاً با روحیه مشتریانشان حرکت می‌کند
[ترجمه ترگمان]روحیه مدیران در شرکت های خرده فروشی به طور معمول با مشتریان خود در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Second, the most common student groupings in oral lesson are lockstep, pair work and group work.
[ترجمه گوگل]دوم، متداول ترین گروه بندی دانش آموزان در درس شفاهی عبارتند از lockstep، کار زوجی و کار گروهی
[ترجمه ترگمان]دوم، رایج ترین گروه دانشجویی در کلاس شفاهی lockstep، کار جفت و کار گروهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قدم اهسته (اسم)
goose step, lockstep, trudge

انگلیسی به انگلیسی

• marching style in which soldiers are very close to one another so that each soldier's steps correspond exactly to the those of the soldier preceding him; any rigid or inflexible procedure
rigid, inflexible, not open to change
marching style in which soldiers are very close to one another so that each soldier's steps correspond exactly to the those of the soldier preceding him; any rigid or inflexible procedure

پیشنهاد کاربران

من این اصطلاح را برای فرایند lock - step، فرآیند �تعریف شده قدم به قدم� معنی کردم: یعنی مراحل سفت وسخت و تغییرناپذیری که پشت سرهم باید اجرا شوند.
در علوم ریاضی و آمار: بسته - گام ، محدود ، قفل
مثال: فواصل بسته - گام ( lock - step measures )
علوم نظامی: غیر قابل انعطاف
همگام بودن با - هماهنگ بودن با
۱. نزدیک به یکدیگر راهپیمایی کردن
۲. تبعیت کردن و تقلید کردن از عمل و رفتار کسی

بپرس