تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an euphemistic name for brothel نام مودبانه برای فاحشه خانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از چیزی که برنامه ریزی شده بیشتر [طول کشیدن، ادامه دادن، مصرف کردن ( run over budget ) ، ریختن ( مثلا آب تو لیوان ) ]، تخطی کردن از یه حدی، زیر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درمانده کردن Their sneak attaks, will handicap you in the areas of your life that mean the most. این حملات ناگهانی، شما را در حساس ترین موقعیت های ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلنگ رو بستن جیم شدن به چاک زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تلفظ این کلمه ووند هست به معنای آسیب و جراحت و مجروح کردن و اینا، ولی تلفظش به صورت شکل سوم فعل wind، هست وَوْنْد، که یه معنیش، چرخاندن، پیچاندن و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

To suddenly become unable to control a strong feeling, especially anger طبق این معنی کمبریج، به نظرم ناگهان از کوره در رفتن هم معنی بده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به زبونی خراسانی ها، میشه گفت تُمبَس، یا گُمبَس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یکشنری کمبریج، این کلمه به معنای دهان هست که خیلی غیر رسمی معرفی شده، در زبون ما طبسی ها یا خراسانی ها شاید، میشه گواله ترجمه کرد که یه حالت غیر ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یک معنی داره که همتون اشاره کردید که به معنی تقریبا یا کم و بیش هست، که این برا زمانیه که بعد از یک مقداری بیاد، مثلا: I invested $500 or so in stock ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوق دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Peaceful Example: I'd never seen him so serene.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اگه honest فقط به صورت یک جمله باشه، مثلا میخواین به یکی بفهمونین که راست میگین، آخر جملتون میگین: Honest! یعنی: وجدانا! بخدا راست میگم! خدایی!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

conservatory ( Ame ) = conservatoire ( Bre ) = هنرستان ( موسیقی، بازیگری و . . . ) conservatory ( Bre ) = گلخانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک میوه بزرگ که معمولا غیر قابل خوردن هست ( کدو حلوایی ) و از پوستش به عنوان لیوان میشه استفاده کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبق لانگمن: mummy ( Bre ) : مامان mommy ( Ame ) : مامان معنی دیگه mummy میشه مومیایی و فعلش یعنی مومیایی کردن میشه mummify

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

strongheaded stubborn کله شق - یک دنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an edible seaweed with thin flat fronds of a reddish - purple and green colour that becomes black when dry جلبک خوراکی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بریانی - کبابی - برشته حرارت از بالا و پایین هست، حالا میتونه تو فر باشه یا روی آتیش. مثل roasted chicken که عکسشم میارم براتون:

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به این صورت نوشته میشه: BROCCOLI

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. a container, flatter than a bowl and sometimes with a lid, from which food can be served or which can be used for cooking 2. food prepared in a pa ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تو دیکشنری های معتبر مختلف مثل لانگمن، کمبریج، کالینز، گشتم ولی ندیدم جایی این کلمه رو به عنوان فعل حساب کنن. یا اسمه و یا صفت.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Have a nice stay: اقامت خوبی داشته باشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

tax free

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

دقت کنید که تلفظ به صورت فعل و اسم فرق میکند. در نقش اسم به معنی اشک میشه ( تیِر ) در نقش فعل به معنی پاره کرده و در نقش اسم به معنی یک قسمت پاره د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صفت: • ورشکسته ( insolvent, broke, financially ruined ) • فاقد هیچ گونه ارزش ( destitute ( of ) ) • درب و داغون ( از لحاظ روحی ) ( wreck ) اسم: • ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توی قراردادها و اسناد کاری یا روی قطعات تولیدی یا روی کارت های شناسایی، یه قسمت داره به نام Issue Date که به معنی تاریخ صدور هست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

• منظره دیدنی - صحنه تماشایی - نمایش پرشکوه • مضحکه • ( رسمی ) ( منسوخ شده ) spectacles: عینک طبی • خود را مضحکه خاص و عام کردن :make a spectacle of ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دقت کنید که تلفظ waist و waste، کاملا مشابه همن ولی دو معنای کاملا متفاوت دارن. ( وِیست )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم: • آرنج • زانویی ( لوله ) فعل: • با آرنج کنار زدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

any of several chrysanthemums with finely divided often aromatic leaves including ornamentals as well as important sources of insecticides گاو چشم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

remedy = put right = If you remedy something that is wrong or harmful, you correct it or improve it اوضاع را درست کردن یا سر و سامان دادن - اصلاح کرد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

دوستان دقت کنید با اینکه معنی کلمه medicine و drug هر دو به معنی دارو هست ولی از لحاظ مفهومی کاملا با هم فرق دارند. ( البته خیلی از جاها میشه این دوت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

دوستان دقت کنید با اینکه معنی کلمه medicine و drug هر دو به معنی دارو هست ولی از لحاظ مفهومی کاملا با هم فرق دارند. ( البته خیلی از جاها میشه این دوت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

druggist یک کلمه امریکن هست و منسوخ شده. امروزه بیشتر از pharmacist استفاده می کنند که به معنای داروفروش یا داروساز هست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pitta or pitta bread is a type of bread in the shape of a flat oval. It can be split open and filled with food such as meat and salad

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pale brown: قهوه ای کم رنگ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عاقلانه مدبرانه و محتاطانه هوشمندانه منطقی حساب شده * این کلمه رسمی است و با prudent مترادف است. . . . *** سیاست = politics

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

the distance along a street from where one road crosses it to the place where the next road crosses it, or one part of a street like this, especially ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

intersection و junction هر دو به معنی تقاطع هستند، ولی تفاوت intersection و junction در اینه که: در intersection دو جاده به طور کامل از همدیگه عبور م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

intersection و junction هر دو به معنی تقاطع هستند، ولی تفاوت intersection و junction در اینه که: در intersection دو جاده به طور کامل از همدیگه عبور م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bypass Beltway ( Ame ) Ring road ( Bre ) جاده کمربندی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - خدمتکار - ملازم - همراه 2 - وابسته - مربوطه ( رسمی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

طبق توضیح لانگمن: اگه تو بریتانیا بگین purse منظورتون احتمالا کیف پول زنانه هست، چون اگه اونا بخوان بگن کیف دستی زنانه، میگن handbag. ولی اگه تو آمر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

چکار به کفش دارین که هی مینویسین تو کامنتا!! آره اگه تو جمله اسمی از shoes برد مثلا: My shoes were so tight میتونین بگین که کفشام خیلی تنگم بودن. مع ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

در shade اون قسمت تاریک برای ما مهمه و اینکه چه کسی جلوی نور رو گرفته اهمیتی نداره. ولی در shadow اون شخص یا شی ای که جلوی نور رو گرفته اهمیت پیدا م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1 - cue = a signal showing when it is time to do something 2 - clue = a piece of evidence that helps solve a mystery or a crime; information that som ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگه در نوشتار یا به صورت رسمی بخواین بگین که یه چیزی در اختیار شماست یا صاحب اون چیز هستید ( البته بیشتر به صورت فیزیکی ) ، بگید: I'm in possession o ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مرغ عشق میشه budgerigar یا budgie. ولی parakeet ها یک نوع از طوطین که دم درازی دارند ولی جثشون اندازه همون مرغ عشقه. در اصل budgie ها یک نوع از گونه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

Beach: به قسمت صاف و شنی ساحل دریا یا دریاچه میگن که مردم برای تفریح میرن اونجا. Coast: زمین های یک کشور که کنار دریا یا اقیانوس قرار دارن. جایی که ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

Beach: به قسمت صاف و شنی ساحل دریا یا دریاچه میگن که مردم برای تفریح میرن اونجا. Coast: زمین های یک کشور که کنار دریا یا اقیانوس قرار دارن. جایی که ...