تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

همکاری کردن، کمک کردن این فعل فرمال هست و معمولا با حرف اضافه with یا in می آید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

we have been flooded with letters to read یه عالمه نامه برای خوندن رو سرمون ریخته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

determine تصمیم قطعی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

assert ادعا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مشهود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

continue

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به معنای متصل کردن هم می باشد و معمولا با حرف اضافه with یا to می آید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

match

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ناسازگاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

potential ( noun ) : پتانسیل، قابلیت، توان، امکان potential ( adjective ) : بالقوه، ممکن، مستعد، احتمالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مکانی که برای هدفی خاص مورد استفاده قرار میگیرد یا اتفاق مهمی در اون مکان اتفاق می افتد مثل سایت موشکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

excellence برتری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

What are the alternative usage of social media استفاده های دیگری که از فضای مجازی می شود کرد، چیست؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تاسیس کردن start a system

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

اجرا کردن سفت و سخت قانونی یا موضوعی you have to enforce classroom discipline or there is chaos : مجبوری نظم رو در کلاس اجرا کنی وگرنه هرج و مرج میشه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فطرت، بنیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

پی بردن، متوجه شدن، احساس کردن ( با استفاده از قوه ادراک ) تشخیص دادن ( رنگ، بو، مزه، . . . ) برداشت کردن، تلقی کردن ( written )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نفی کردن خنثی کردن منکر شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

به جهت معینی راهنمایی یا هدایت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

گنبدی شکل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خام کردن Don't let him charm you : اجازه نده بهش که تو رو خام کنه. Charming : دلربا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

راندن - دور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کاشی کاری شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Have the stomach for something : دل و جرات و شهامت انجام کاری را داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آبرومندانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

برنجاسف - درمنه - بومادران گیاهی ست دارویی که اسانس آن تا حدی سمی میباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

اوج گرفتن - سر به فلک کشیدن - قد علم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سوراخ موش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نا معقول - غیر منطقی - بی ربط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به جا مانده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

این کلمه اسم هست نه فعل سرکوفت - سرزنش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

borrow میشه قرض گرفتن نه barrow lend میشه قرض دادن barrow یا wheelbarrow هم میشه چرخ دستی یا فرغون معانی دیگه barrow هم میشه توده، پشته، گورپشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

گوش خراش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1yard = 3feet = 36inches = 91. 44centimeters

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

if you cross your legs, arms or ankles, you put one on top of the other

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

سرکش - بی پروا - جسور - یاغی - اهل شورش و تمرد - قُد - خیره چشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شانه نزده و نا مرتب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آفتاب زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلسوزانه - از روی دلسوزی و ترحم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

پوسیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برگشتن به یه حالت بدتر - پس روی کردن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به معنی خفه کردن ماشین هم هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

پف کردن از شدت عصبانیت و رنجش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

If you pull up a chair, you move it closer to something or someone and sit on it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦١

intransitive : فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( لازم یا ناگذر ) transitive : فعلی که نیاز به مفعول دارد ( متعدی یا گذرا )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بررسی کردن سرسری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

1 - از رده خارج کردن 2 - بیرون کشیدن 3 - از زیر زبون کسی، چیزی کشیدن see if you can squeeze more information out of them

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

لاغر مردنی و نحیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خمیده - دولا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بر زبان جاری شدن