roasted


معنی: کبابی

جمله های نمونه

1. roasted almonds
بادام بوداده

2. roasted chicken
جوجه کباب

3. roasted coffee beans
قهوه دانه های برشته

4. meat roasted on charcoal tastes better
گوشتی که روی زغال کباب شده طعم بهتری دارد

5. a whole roasted lamb
یک بره ی درسته کباب شده

6. salted and roasted pumpkin seeds
تخمه کدوی نمک زده و برشته

7. the critics roasted the new book
نقدگران،کتاب تازه را شدیدا به باد انتقاد گرفتند.

8. the meat was roasted over glowing coals
گوشت بر روی زغال گرفته بریان شد.

9. would you like fried chicken or roasted chicken?
مرغ سوخاری میل دارید یا جوجه کباب ؟

10. She roasted the meat on a spit.
[ترجمه سمیرا سعیدی] او گوشت را روی سیخ کباب کرد
|
[ترجمه گوگل]او گوشت را روی تف ​​کباب کرد
[ترجمه ترگمان]گوشت را روی یک تف انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We caught a rabbit and roasted it over an open fire.
[ترجمه Ad] ما یک خرگوش گرفتیم و روی اتش کباب کردیم
|
[ترجمه گوگل]ما یک خرگوش را گرفتیم و آن را روی آتش باز تفت دادیم
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش گرفتیم و آن را روی آتش باز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remove from heat and add roasted pepper, tomato, green onion, and thyme; mix thoroughly.
[ترجمه گوگل]از روی حرارت بردارید و فلفل تفت داده شده، گوجه فرنگی، پیاز سبز و آویشن را اضافه کنید کاملا مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]از حرارت بردارید و فلفل کبابی، گوجه فرنگی، پیاز سبز و آویشن را بردارید و کاملا مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She roasted wheat in the oven and ground it by hand in an old coffee grinder for our breakfast cereal.
[ترجمه گوگل]او گندم را در فر برشته کرد و آن را با دست در یک آسیاب قهوه قدیمی برای غلات صبحانه ما آسیاب کرد
[ترجمه ترگمان]او گندم برشته را در تنور برشته کرد و با یک تکه قهوه کهنه که برای صبحانه ما چرخ می زد، روی زمین گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They roasted and stewed and fried the meats and served them with traditional staples made from corn or flour.
[ترجمه گوگل]گوشت ها را برشته و خورش و سرخ می کردند و با منگنه های سنتی از ذرت یا آرد سرو می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها گوشت را کباب و کباب کردند و گوشت را با مواد غذایی سنتی که از ذرت و یا آرد تولید می کردند، سرو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Outside it'd be roasted potatoes floating in vats of butter and a whole stag on a spit.
[ترجمه گوگل]بیرون آن سیب‌زمینی‌های برشته‌ای بود که در ظرف‌های کره شناور بودند و یک گوزن کامل روی تف
[ترجمه ترگمان]بیرون از آن سیب زمینی برشته شده بود که در vats کره و یک گوزن نر تف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Only when they have been roasted at high temperature do the beans turn from green to brown.
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که در دمای بالا برشته شدند، لوبیاها از سبز به قهوه ای تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که در دمای بالا کباب می شوند، لوبیا از سبز به قهوه ای تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کبابی (صفت)
barbecued, roasted

انگلیسی به انگلیسی

• grilled, cooked over dry heat

پیشنهاد کاربران

بریانی - کبابی - برشته
حرارت از بالا و پایین هست، حالا میتونه تو فر باشه یا روی آتیش.
مثل roasted chicken که عکسشم میارم براتون:
roasted
کنایه بمعنای حال کسی رو تو جمع گرفتن، ضایع کردن کسی
roasted peanuts
بادوم زمینی بو داده
پس یکی از معنی هاش میشه بو داده
سرخ کردن

برشته
کباب شده، کبابی
بو داده شده
Roasted coffee beans
کبابی
کباب کردن، سرخ کردن
سوخاری شده
to cook food in an oven or over a fire:
کباب کردن
همون پختن:/
شک داشتن به درست یا غلط بودن چیزی
پخته شده در فر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس