پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)

بازدید
٦,٥٢٥
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

in the interim

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

in the interim

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to introduce a bill

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to receive a course

پیشنهاد
١

a wide/broad/whole/full range of something

پیشنهاد
١

a wide/broad/whole/full range of something

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

=stress over To 'stress over something' is to experience mental stress about it ( and possibly behave in an unwelcome way as a result ) . A child mi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

To 'stress over something' is to experience mental stress about it ( and possibly behave in an unwelcome way as a result ) . A child might say to his ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

say ( that ) Suppose or assume that ( some hypothetical were true )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

say ( that ) Suppose or assume that ( some hypothetical were true )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

psychological stress analyzer

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پسادست. [ پ َ دَ ] ( اِ مرکب ) نسیه باشد ( مقابل دستادست و پیشادست ، نقد ) که بهاء متاع خریده در زمان خرید ندهند و بوقتی دیگر محوّل کنند : ستد و داد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Of a vehicle: not refuelled, especially for the duration of a journey

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

impregnated

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

impregnate

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

on the fringes/fringe ( of something )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ride on something

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ride on something

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

I'm history

پیشنهاد
٣

history repeats itself

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

rank alongside ( =be equal to )

پیشنهاد
١

rank alongside ( =be equal to )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

rank alongside ( =be equal to )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

rank alongside ( =be equal to )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

rank alongside ( =be equal to )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

hold/maintain/keep a record

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

hold/maintain a record

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

hold/maintain a record

پیشنهاد
١

?Can it really be done

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

?Can it really be done

پیشنهاد
١

. . . . . . . . . . Be in the countdown to

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

. . . . . . . . . . Be in the countdown to

پیشنهاد
٣

. . . . . . . . . . Be in the countdown to

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . . . . . . . . Deep in . . . . . . . . . . . . . . . . Deep in the Mojave Desert

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Deep in the sea

پیشنهاد
١

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence

پیشنهاد
٠

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence

پیشنهاد
٠

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

=have a/some/no etc bearing on something to have an effect or influence on something, or not have any effect or influence