پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٤١)

بازدید
٢,٢٨٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعداد گویا و گنگ: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 گویا است چون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

cough/کاف/عطسه کردن، سرفه کردن. برای آسان کردن آموزش و یادسپاری بهتر، از تکنیک هایی استفاده می شود یکی از تکنیک ها ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اوریون گفته می شود تظاهر اصلی این بیماری التها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو: [ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جدا کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذرتو/zorratu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای تگرگ ریز است که از کلمه ی ذرت بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به ذرت همراه با لفافهای پیچیده سِرِه ذرت و به باز شده و بدون لفافه آن که دانه های ذرت بر هسته چوبی نمایان می گردد ذرت می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Finch:پرنده ای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل. یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فِنچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ) می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گرده ( ریتِرنس میشه ) Fenc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تِرناسک:در گویش یزد به معنای پرنده ای است کوچکتر از گنجشک، که گاها به بچه های کوچک و نحیف از باب تمسخر گفته می شود. برای یادسپاری بهتر؛ ترناسک که تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فَنس، که نوشته می شود فِنس و به معنای نرده است. برای یادسپاری بهتر به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، تکرار شود یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Eye /آی/ به معنای چشم ، عین تلفظ I به معنای من.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

I/آی/ به معنای من، عین تلفظ Eye به معنای چشم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Headache/هِدِیْکْ/سر درد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید دو کلمه داریم به نام های هِد ( سر ) و کیک که ترکیب آن شده هِدِیْکْ، اما داستان آن به این صورت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان فارسی، کلمات هم پایه:کلمات هم نقش. کلمه های هم پایه، یعنی کلمه هایی که دارای یک نقش هستند و برای همه آنها از یک فعل استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

باز بیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر فرض کنید، ویر مخفف ویراستار باشد اما ویرگول چیست؟ ویرگول یک واو وارونه است که ویراستار ها با آن نویسندگان را کاملا گول می زنند تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد علاوه براستفاده از ترکیب دل تنگ شدن از ترکیب دل سوختن نیز استفاده می شود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به معنای دلتنگ شدن نیز به کار می رود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البته این مورد تنها برای انسان به کار نم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

/kamcheliz/ در گویش سنتی شهرستان بهاباد به معنای ملاقه یا همان ملاغه به کار می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جواب سوال؛ بعضی ها سوال را با چی جواب می دهند؟ اگر بخواهیم فارسی را پاس بداریم :به جای عبارت سوال را با سوال جواب دادن، باید بگوییم پرسش را با پرسش پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

horse:اسب. worse:بدتر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

mental:ذهنی. metal:فلز. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

metal:فلز. mental:ذهنی. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

worse:بدتر. horse:اسب. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اکانت به صورت خلاصه و مفید :نام کاربری و رمز عبور. وقتی مثلا از شما پرسیده می شود که اکانت دارید یا خیر؛ منظور این است که برای سامانه مورد نظر ( با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٤٨

Kochelle /در گویش شهرستان بهاباد برای بیان شدت تلخی یک خوردنی آن را با کچله یا زهر مار همانند می کنند. این شلغم اِقَّ ( اینقدر ) تلخه مث کچله. البته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اکانت به صورت خلاصه و مفید :نام کاربری و رمز عبور. وقتی مثلا از شما پرسیده می شود که اکانت دارید یا خیر؛ منظور این است که برای سامانه مورد نظر ( با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

tired:خسته. ( d یا ed مال خود کلمه است و نشانه ی زمان گذشته نیست ) tire:تایر، لاستیک. برای یادسپاری بهتر می توان از ارتباط سازی اطلاعات قبلی با اطل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رَجّا ( ع اِ ) لرزاندنی. إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا، ( الواقعة٤ ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻟﺮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ. برای یادسپاری بهتر از جمله سازی و داستان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رجا: مخفف کلمات راه آهن، جمهوری اسلامی، ایران.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اگر بخواهیم ساده بگوییم؛ موج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

متمرد، سرکش. وَحِفْظًا مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ( ٧ الصافات ) . مَارِد از ریشه ی مرد ( بر وزن سرد ) . د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر از جمله سازی و داستان سازی می توان بهره برد؛ هوا پُر از هباست، هوا پر از گرد و خاک است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

لیبرال [فرانسوی ] به معنای آزادیخواه. لیبرال ( liberal ) [انگلیسی] به معنای آزادیخواه. لیبرو [ایتالیایی] به معنای آزاد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

لیبرو [ایتالیایی] به معنای آزاد. لیبرال ( liberal ) [انگلیسی] به معنای آزادیخواه.