پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٠٩)

بازدید
٢,٩١٦
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ایشان اما عامیانه ، ضمیر جمع دربارۀ انسان، ضمیر اشارۀ احترام آمیز برای سوم شخص مفرد. اگر کلمه ی ایشون بعنوان ضمیر اشاره نزدیک استفاده می شود برای ضم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اوشان، فشم، میگون، از شهرهای شهرستان شمیرانات و مرکز بخش رودبار قصران در استان تهران است. در گفتار عامیانه این شهر بیشتر با نام اوشون فشم مشهور است. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

وسواسی:بیش از اندازه محتاط، دِل پِلیس کو/del pelisku/ در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاکی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِل پِلیس کو/del pelisku/وسواسی، بیش از اندازه محتاط. در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُخَل، در گویش شهرستان بهاباد برای جنس نامرغوب و اصطلاحا آشغال بکار می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کومَلَقو/kumalaghu/ واژگون، سر را بزمین گذاشتن و معلق زدن، نوعی بازی کودکانه که سر را روی زمین می گذاشتند و با واژگون کردن خود و تکرار آن مسافتی کوتا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُلگُلو/golgolu/گل دار. به معنای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گلگلو/gelgelu/قلقلک. در گویش شهرستان بهاباد به قلقلک، گلگلو گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گلگلو/gelgelu در گویش شهرستان بهاباد به قلقلک، گلگلو گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِرِنجیکو/Terenjiku پیکّو یا پیکو /piku/pikku ترنجیکو و پیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیکّو یا پیکو /piku/pikku تِرِنجیکو/Terenjiku پیکو و ترنجیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِرِنجیکو/Terenjiku پیکّو یا پیکو /piku/pikku ترنجیکو و پیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

conversion/کانوِر ژِن:تبدیل conversation/کانوِر سِی شِن:گفتگو ( تفاوت با کلمه اولی در دو حرف at ) نکته:ترکیب ( sion ) صدای ( ژ ) می دهد مثال: televi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان برمبنای تلفظ و معنی به آسان سازی تلفظ و ایجاد ارتباط خوش پسند با معنی اقدام کرد: /بَچِه لِر/ تبدیل به/ بچه لُر / اما ارتبا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی آری یا بلی :قضیه آنگونه نیست. بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَاتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ76 آل عمران ﺁﺭﻱ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻋﻬ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یکی از معانی بلی یا آری :قضیه آنگونه نیست. بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَاتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ76 آل عمران ﺁﺭﻱ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻋﻬ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مومن را تحقیر نکن سزاست که او را توقیر کنی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

/monafi/نفی کننده، اسم فاعل کلمه ی نفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کرم. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرم. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جنگ. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ویتامین آفتاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

وایپ بر وزن پایپ ( pipe ) ، پاک کردن. پایپ ( انگلیسی ) همان پیپ ( فرانسوی ) چپق فرنگی است. برای یادسپاری بهتر از ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چپق فرنگی=پیپ ( pipe، تلفظ انگلیسی آن پایپ است ) پیپ ایرانی =چپق برمبنای توالت ایرانی و توالت فرنگی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چپق فرنگی=پیپ ( pipe، تلفظ انگلیسی آن پایپ است ) پیپ ایرانی =چپق برمبنای توالت ایرانی و توالت فرنگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای یادسپاری بهتر و اسان کردن این امر از بازی کلمات می توان استفاده کرد مثل can dle= candle دل می تواند شمع وجود باشد البته به شرطی که در دل یک تغی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

برای یادسپاری بهتر استفاده از کلمات مشابه و خنده دار موثر است البته گاهی می توان با تغییر عمدی در تلفظ، کلمات را شبیه به هم کرد. مثل بولِ بولِ بول ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صرصر/sarsar/سردِ سرد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید سرد سرد بوده است که خلاصه ان شده سر سر و کم کم تبدیل شده است به صرصر. و أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک معما: اون چیه که در/ پول /وجود ندارد اما در /مانی/یگی وجوددارد؟ ( در ضمن پاسخ، حروف الفبا نیست ) جواب: عدد ( one )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

export: صادرات expert: کارشناس Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

expert: کارشناس export: صادرات Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. در قدیم، حشرات را زیر کفششون پِچ می کردند ولی امروزه قفل های نرم افزار ها را پَچ می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. پَچ کردن ( PATCH ) : در گویش رایج دنیای دیجیتال به معنای روشی برای شکستن قفل ها و ل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

/license/ permission اجازه نامه، رضایت نامه، پروانه به معنای مجوز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به نوعی پروانه کوچک و قهوه رنگ که از خرابی بعضی از خوراکی ها چون پسته بوجود می آید پَرپَرو گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پروانه به معنای مجوز ، می شود: لایسنس ( license ) ، پرمیشن ( permission ) ، اجازه نامه، رضایت نامه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

format/قالب، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

format/فرمت، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر بَری در گویش شهرستان بهاباد این کلمه به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ﻋَﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ﻋَﻤَﻪ/حیران شدن، سرگردان شدن. ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد ق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سُبون/sobun/ در گویش شهرستان بهاباد به مرزهای خاکی کرت های کشاورزی گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کرت/kart/کُرت /kort/تلفظ می شود که به قطعات زمین زراعی یا باغی گفته می شود. در ضمن به هر یک از باغچه های کوچک منزل که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دُشپُت:در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَنِه تَر. در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آ ...