پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٤١)

بازدید
٢,٢٩٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان برای یادسپاری بهتر به رابطه صاعقه و بیهوش شدن فکر کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معرب دک: دَق، در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی مو.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[ دَ ] ( اِ ) معرب دک، دک ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺻﺎﻑ ﻭ [ﺟﻌﻠﻪ ﺩﻛّﺎ] ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﻮﻩ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﻭ ﺫﺭّﻩ ﺫﺭّﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻱ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮔﺸﺖ. ﻗَﺎﻝَ ﺭَﺏِ ّ ﺃَﺭِﻧِﻲ ﺃَﻧﻈُﺮْ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دق. [ دَ ] ( اِ ) معرب دک. در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولِ بار، در گویش شهرستان بهاباد به معنای اولین کار و مترادف ( اولْ از همه ) ی لهجه ی تهرانی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

طَرَفَیِ الکِساء طَرَفَیْن:مثنای کلمه ی طرف و به معنای دو طرف که در فارسی طَرَفِیْن تلفظ شده است . در عبارت ( طَرَفَیِ الکِساء ) در حدیث شریف کساء کل ...

پیشنهاد
٠

مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ماکروسکوپ] درشت بین. Macro :ماکرو؛ پیشوندی به معنای درشت و بزرگ. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Microscope میکروسکوپ]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[Macroscope] درشت بین. Macro :ماکرو؛ پیشوندی به معنای درشت و بزرگ. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Microscope میکروسکوپ]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[Macro ماکرو] پیشوندی به معنای درشت و بزرگ مثال [Macroscope ماکروسکوپ]. در ضمن پیشوند Micro مایکرو به معنای ریز و کوچک است مثال [Microsoft مایکروسا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Macro پیشوندی به معنای درشت و بزرگ مثال [Macroscope ماکروسکوپ]. در ضمن پیشوند Micro مایکرو به معنای ریز و کوچک است مثال [Microsoft مایکروسافت] و د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مایکرو؛ پیشوندی به معنای ریز و کوچک. در زبان فرانسوی واژه ی Micro میکرو تلفظ می شود و در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رایج تر است مثال[Microscope میکر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلفظ mikro [میکرو: micro]پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. در زبان انگلیسی واژه ی Micro، مایکرو تلفظ می شود که در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

[تلسکوپ ] tele:تله؛ پیشوند ی به معنای دور یا با فاصله scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[میکروسکوپ یا میکروسکپ] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[Microscope] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

[Microscope] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[telescope] tele:تله؛ پیشوند ی به معنای دور یا با فاصله scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Micro؛ پیشوندی به معنای ریز و کوچک. در زبان فرانسوی واژه ی Micro ، میکرو تلفظ می شود و در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رایج تر است مثال[Microscope می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

/ﻋﻤﺮﻩ/ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻜّﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺣﺮﺍم ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﻌﺒﻪ ﻭ ﻃﻮﺍﻑ ﺁﻥ ﺑﺮﻭﺩ. ﺣﺞ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ ﻣﺜﻞ ﺍﺫﺍﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ، ﺩﻭ ﻋﻤﻞ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻛ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اماه: [ اُم ْ ما ] ( ع اِ ) در ندای /ام /گویند یا اماه ؛ یعنی ای مادر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع جُند، لشکریان، سپاهیان، سربازان. جندی. [ ج ُ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به جُند؛ فردی از لشکر یا همان لشکری، سپاهی، سرباز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خون دل واژه ی نزدیک به آن، واژه ی محجة [ مَ حَ ج جَ] به معنای راه، راه راست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه، راه راست. واژه ی نزدیک به آن، واژه ی مهجة[مُ جَ] به معنای خونِ قلب و روح.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بَیضاء، [ع]سفید، روشن، درخشان. از جمله معجزات بارز حضرت موسی ( ع ) ، تبدیل شدن عصای او به اژدها و یدبیضا ( دست درخشان ) است. وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى ...

پیشنهاد
١

اَلْمَحَجَّةُ الْبَیْضاء فی تَهْذیبِ الْاِحْیاء کتابی اخلاقی به زبان عربی نوشته ملا محسن فیض کاشانی ( متوفای ۱۰۹۱ق ) . این کتاب شرح و اصلاح کتاب /اِح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مَنهَج و روش، قانون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل صحیح:فعلی را گویند که در ساختمان حروف اصلی آن حروف عله نباشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لم تَمِلْ :میل نکردی لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلَی بَاطِلٍ. از حق به جانب باطل منحرف نشدی. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لاءنهی ) وقتی بر سر فع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( سَ جّ یَّ ) [ ع . سجیة ] ( اِ. ) خلق و خو. صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِالْوَرَی سَجِیَّهً ( از دعای یا دائم الفضل علی البریه ) درود فرست ...

پیشنهاد
٣

عادت های اخلاقی، منظور عادت های خوب اخلاقی است. متضاد سجایای اخلاقی: رذائل اخلاقی است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در قرآن با رسم خط عثمان طه که از نوع خط نسخ است بین دو حرف ( ه ) در کلمه ی ههنا، الف مقصوره گذاشته شده است که بصورت ( ها هنا ) خوانده می شود و به احت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در قرآن با رسم خط عثمان طه که از نوع خط نسخ است بین دو حرف ( ه ) در کلمه ی ههنا، الف مقصوره گذاشته شده است که بصورت ( ها هنا ) خوانده می شود و به احت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

پیشنهاد
٠

معانی کلمات کتاب سید بن طاووس به نام، مُهَجَ الدَّعوات و مَنهَجُ العبادات: مهج جمع مَهجَه، مهجه:روح، خون دل. دعوات جمع دعا. منهج:نهج، راه، راه راست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مُهْجَة : ج مُهَج و مُهَجَات؛ خون دل، روح، مُهْجَةُ کُلِّ شی ءٍ: بهترین و خالص ترین هر چیزى. در زیارت عاشورا و در سجده چنین آمده است : و اصحاب الحسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهج. [ مُ هَ ] ( ع اِ ) جمع واژه ی مهجة[مُ جَ]، مهجة : روح و ر وان، خون دل در زیارت عاشورا و در سجده چنین آمده است : و اصحاب الحسین الذین بذلوا مُهَج ...

پیشنهاد

مُهَجَ الدَّعوات و مَنهَجُ العبادات، کتابی در زمینه ادعیه نوشته سید بن طاووس است. سید درباره این کتاب می گوید:من در اوقاتی که به مداومت و مواظبت دعاه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته :با آنکه برای کارگزار هم پیشکار و عامل و مباشر امده است اما باید بین کارپرداز و کارگزار تفاوت قائل شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارساز، کارگزار، مباشر، گماشته. در ضمن برای معنی وکیل، نمی توان از واژه ی کارپرداز استفاده کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

[دُوشِ] دوشه ( Dousheh ) ، اسم غاری در لرستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[دُوشِ] دوشه، اسم غاری در لرستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

:Virtual Keyboard صفحه کلید مجازی یا صفحه کلید نرم افزاری ( Software Keyboard ) ، صفحه کلیدی که قابل لمس نیست و روی صفحه نمایش کامپیوتر، لپ تاپ، تب ل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولاة. [ وُ ]متولیان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست نویس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غَراء. [ غ َرْرا ] ( ع ص ) ( در فارسی بدون همزه آرند ) ، درخشان.