پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٦٤١)

بازدید
٢,٢٨٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اصل، ضربه خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرب خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

/Dombu/دُمب ( دم ) کوچک_ در گویش شهرستان بهاباد به دنبالچه ی گوسفند گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای کانال های پیام رسان می توان از کلمه ی پایگاه استفاده کرد البته کلمه ی پایگاه دارای بار ارزشی است لذا بهتر است از این واژه برای کانال های مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای حکایت و حال و روز است. مرد های این شهر از صبح تا شام در پی لقمه ای نان می دوند تا شب پیش زن و فرزند خود خجالت زده نگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یارو هَر هَر ( عَر عَر ) می کرد وانگهی هُر هُر اشک می ریخت و گاهی هِر هِر می خندید. تفاوت هرهر خندیدن و غش غش خندیدن: هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

این ضرب المثل در گویش شهرستان بهاباد به معنی سر به هواست، کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عَوایِد، فارسی شده ی واژه ی عربی[عَوائد]، هم معنی عائدات که در فارسی این واژه هم عایِدات استعمال می شود، درآمدها.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

با ارزش و ارجمند همراه با خیر رسانی مثلا قرآن، کریم است اما طلا با آنکه با ارزش است کریم نیست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Rubber یک کلمه ی انگلیسی است که یکی از معانی رایج آن لاستیک است. اما تفاوت تایر با رابر در چیست؟ تایر ( tire ) لاستیک رویی چرخ اتومبیل، موتور سیکلت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Tide تاید به زبان انگلیسی به معنای جزر و مد است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cherzidan چرزیدن یا چزیدن ( cherzidan ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای غصه خوردن و ناراحتی کشیدن است. مثال اِقَّ از دستُش چزیدم که این کارا نکن ( ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش شهرستان بهاباد این کلمه چادِر تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد، یک کَلِّه به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک کَلِّه:در گویش شهرستان بهاباد به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَلِّه شدن:در گویش شهرستان بهاباد به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

حقوق بشر :حقوق بِشَرّ. مانند حقوق بشر آمریکایی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقوق بِشَرّ. مانند حقوق بشر آمریکایی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد: عقب بودن :عقب افتادن، دنبال بودن. عقب ماندن:عقب افتادن، دنبال ماندن، جا ماندن، مثال، آغا میشه جمله دیکته را تکرار کنید من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد: دنبال بودن:عقب بودن. دنبال ماندن:عقب ماندن، جا ماندن. مثال، آغا میشه جمله دیکته را تکرار کنید من دنبال موندم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُق آمدن ( اُق آمدن ) :این مورد در گویش شهرستان بهاباد برای بیان حالت تهوع یا احتمال ظاهر شدن چنین حالتی به کار می رود. مثال، فلانی عُقُش میاد یعنی ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اُق آمدن ( عُق آمدن ) :این مورد در گویش شهرستان بهاباد برای بیان حالت تهوع یا احتمال ظاهر شدن چنین حالتی به کار می رود. مثال، فلانی اُقُش میاد یعنی ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عَقَبِه:گذشته، سابقه، دیرینه. عبارت ( فلانی از عقبه، عقبه ) یعنی عقبه و سابقه ی شایانی ندارد عقبه آخری در پرانتز به معنای عقب هست و دنبال هست، می با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

sar dast در گویش شهرستان بهاباد به سر دست به معنای بخشی از لاشه یا تنه گوسفند، دَس شُونِه ( در اصل ؛ دست شانه ) می گویند. قصاب اغلب هر لاشه گوسفند ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زُد، در گویش شهرستان بهاباد به گوشت بدون استخوان و چربی /گوشت زد/می گویند، لُخم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

آلِش، در گویش شهرستان بهاباد به معنای عوض کردن و تعویض است و برای لباس و پوشاک استفاده می شود، در آوردن لباس و پوشیدن لباس دیگر. مثال :صبر کن لباسم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَفصَل، محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر. در گویش شهرستان بهاباد به آن قفل و بند ( قُفلُ بَند ) هم می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به کرکرک، کِرکِرُو ( kerkeru ) می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لخم بر وزن تخم، گوشت لخت یا گوشت بدون استخوان و چربی. در گویش شهرستان بهاباد به این نوع گوشت ( لُخم ) گوشت زُد می گویند. در ضمن زُخم ( زهم ) طعم و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حبل:ریسمان، رشته. ورید:شاهرگ. مهمترین رگ بدن، رگ گردن. حبل الورید:رشته ی شاهرگ، رشته ی رگ گردن، رگ گردن ( اختصارا ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رَزایا=بَلایا سخت=بلاهای سخت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

متانت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی کَم ( در عربی ) : چه بسیار، چقدر. کلمه ای است که به دو صورت می آید یکی خبری که معنی ( ( چه بسیار ) ) دارد دیگری پرسشی به معنی چقدر و چند، البته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( ( وَراء ) ) از مادّه ( ( وَرَیْ ) ) گر چه به معنای پشت سر است ( در برابر أَمام ) ولی به معنای نتیجه و عاقبت کار می آید، همان گونه که در تعبیرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﺍﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِّﻜُﻞِ ّ ﺃَﻓَّﺎﻙٍ ﺃَﺛِﻴﻢٍ ( آیه 7 جاثیه ) ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﺮﺩﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﭘﻴﺸﻪ.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﺍﺯ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ( برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی ) . ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِّﻜُﻞِ ّ ﺃَﻓَّﺎﻙٍ ﺃَﺛِﻴﻢٍ ( آیه 7 جاثیه ) ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صَ فْ ) [ ع . ] چشم پوشی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حور را از آن روی حور نامیدند که چشم انسان در زیبایی و سپیدی و صفا و شادابی رنگ آنها، سرگشته می ماند و حیران می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اهمیت. وَ مَا أَنَا یَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ ( دعای ابوحمزه ثمالی ) چه هستم من ای پروردگارم، و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی تردید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی إِنَّ: یقیناً، بی تردید، بی گمان. مانند "ﻗُﻞْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻗَﺎﺩِﺭ" معنی إِن: اگر - حرف نفی ( دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید ) - محقق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَکِّه هِیْ!: ( گویش تهرانی ) افسوس، ای داد و بیداد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

انی. [ اَن ْ نا ] ( ع اِ ) کجا، از کجا، چه وقت، چگونه. باید ببینیم در جمله کدام معنی مناسب است گاها از چهار معنی گفته شده یکی با جمله سازگار خواهد بو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پر خیر و برکت، ﻛﻠﻤﻪ [ﻣﺒﺎﺭﻙ] ﺍﺯ [ﺑﺮﻛﺖ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺿﺪ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﻪ [نحس یاﺷﻮم] ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺷﺐ ﻣﺒﺎﺭﻙ، ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُتَتَجِّز از ریشه ی [نجز]، خواننده روایی، آن که خواستار برآورده شدن است. اگر در جمله صحبت از وعده بود می شود آن که خواستار برآورده شدن وفا به عهد اس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت مشبّهه: آن اسمی است که از فعل لازم گرفته می شود و دلالت می کند بر وجود و ثبوت صفتی در موصوف خودش مانند کریم در مثال زید کریم؛ که دلالت می کند بر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عدد کسری احتمالا به این علت نامیده شده است که عدد شکسته یا خرد می شود یا عدد کم و کاهش پیدا می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدایی، جدایی خصومت. یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ. ای صاحب دادرسی و داوری، ای صاحب جدایی خصومت و داوری.