پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٠٩)

بازدید
٢,٩١١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه مَتک /ریشه گیاه شیرین بیان، بیخ مَهْک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَهْک/شیرین بیان ، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. در بیشتر مناطق یزد به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

متک. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوچک کردن، منقبض کردن. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی جدید بهره برد یکی از آنها استفاده از کلمات فارسی است که از تلفظ کلمه خارجی در ذهن تدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر یا خرناس و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) یا خرناس کشیدن می گویند. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) می گویند. بهش میگن از خروپفاش خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ ( الطارق ١١ ) ﺭﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﺟﻮﻉ ﺑﺨﺎﺭ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺭﺍﻥ. ﺭﺟﻌﺖ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چِرت و پِرت/سخنان پرت و پلا. در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته از واژه ی پر پوچ/Par puch/ استفاده می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Par puch/در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته استفاده می شود. اِقَّ ( اینقدر ) پر پوچ نگو یا اِقَّ حرف های ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آدابْ مَشتی ( از لحاظ نحوه صحبت کردن یا لباس پوشیدن ) مثلا، یارو میگه باید اینجوری صحبت کنی، طرف هم میگه ما مثل شما آداب مشتی نیستیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدابْ مَشتی/با کلاس. ( از لحاظ نحوه صحبت کردن یا لباس پوشیدن ) مثلا، یارو میگه باید اینجوری صحبت کنی، طرف هم میگه ما مثل شما آداب مشتی نیستیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ذوزنقه ( Trapezoid ) واژه ای عربی است که از ذو زنقه تشکیل شده است و در آن، ذو، به معنای صاحب و دارنده، و زَنـَـق، همان عربی شده ی واژه ی پارسی زَنـَـ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عِنَب:انگور عِنَبیِّه:بخش رنگی چشم که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه و آشنا بهره برد: عنبیه چشم افراد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بخش رنگی چشم که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه و آشنا بهره برد: عنبیه چشم افراد یکسان نیست و مانند عِنَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حوض کلمه ای آشناست که از ان برای آسان سازی کلمه خوض می توان استفاده کرد یا برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد مثلا خوض در حوض. فرو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد مثلا خوض در حوض. فرو رفتن در آب حوض ( البته کار باطل و بیهوده ایست چون حوض عمقی ندارد یعنی فرو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عطارد. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

زهره. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت تصویر ذهنی و داستان سازی استفاده کردمثلا جشن تولد ناهید است و زهرا و زهره از همکلاسی های ناهی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهید. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت تصویر ذهنی و داستان سازی استفاده کردمثلا جشن تولد ناهید است و زهرا و زهره از همکلاسی های ناه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مریخ. برای یادسپاری بهترِ برابری مریخ با بهرام می توان شعر معروف خیام را اینگونه خواند: مریخ که گور می گرفت همه عمر دیدی که چگونه گور مریخ گرفت یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بهرام. برای یادسپاری بهترِ برابری مریخ با بهرام می توان شعر معروف خیام را اینگونه خواند: مریخ که گور می گرفت همه عمر دیدی که چگونه گور مریخ گرفت یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Dande/در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی بعضی از میوه جات دنده می گویند دنده ی زردآلو، دنده ی خرما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Dande/در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی بعضی از میوه جات دنده می گویند دنده ی زردآلو، دنده ی خرما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیرو /piru/پژمرده . در گویش شهرستان بهاباد به حالت گل و گیاه که طراوت و شادابی خود را از دست داده است و خود را جمع و جور نموده و علائم اولیه زوال و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرو /piru/پژمرده . در گویش شهرستان بهاباد به حالت گل و گیاه که طراوت و شادابی خود را از دست داده است و خود را جمع و جور نموده و علائم اولیه زوال و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فامیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خویش و قوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فِرفِرو/ در گویش شهرستان بهاباد به فرفره گفته می شود. اصطلاح ( مثل فرفرو ) برای ویژگی فردی بکار می رود که کار یا کارها را به سرعت انجام می دهد و خیلی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

انواع فرفره : 1. کاغذی 2. چوبی 3. بی قراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مداد تراش، قلم سَرْکُنْ /sarkon/؛در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/:در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بعضی ها، قائله را به اشتباه به معنی آشوب می گیرند در صورتی که غائله به معنای آشوب، بلوا، شورش، فتنه و اغتشاش است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بعضی ها ان را به اشتباه به معنی آشوب می گیرند در صورتی که غائله به معنای آشوب، بلوا، شورش، فتنه و اغتشاش است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه های ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُقتَدا /، قُدوِه، رهبر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت جمله با کلمات متناسب استفاده کرد در عبارات زیر برای یادسپاری تلفظ قدوه است ...