پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٦٣)

بازدید
٧,٦٣٩
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درد ( dord ) : آنچه که از مایعاتی چون سرکه، آبغوره، آبلیمو در ظرف ته نشین می شود که آن را در شهرستان بهاباد لُرتی ( lorti ) می نامند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درد ( dord ) : آنچه که از مایعاتی چون سرکه، آبغوره، آبلیمو در ظرف ته نشین می شود که آن را در شهرستان بهاباد لُرتی ( lorti ) می نامند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره اجزای تشبیه: مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره اجزای تشبیه: مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

پیشنهاد
٠

به نظر من، موقوف المعانی یعنی این بیت، نباید موقوف به بیت یا ردیف و قافیه باشد بلکه باید خوانده شود تا معانی آن کامل شود و آنجا وقف صورت گیرد به این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چلنزو/chelanzu/در گویش شهرستان بهاباد به تیکه های کوچک دنبه که در روغن سرخ شده چلنزو می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجه تسمیه پل خواجو وجه تسمیه های مختلفی برای پل خواجو در نظر گرفته شده. این پل با عنوان بابا رکن الدین، گبرها، حسن آباد، شیراز و پل شاهی نیز در گذشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همیشه حق با مشتری است، عبارت معروفی است که هر کسب وکاری سعی می کند از آن استفاده کند. منظور از حق همیشه با مشتری است، این نیست که هرچه مشتری درخواست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه دیگری از دعای ندبه به همراه شرح آن در لینک زیر:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه دیگری از دعای ندبه به همراه شرح آن در لینک زیر:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نهج البلاغه خطبه 174 از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل می‏کند: حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَکارِهِ وَ حُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ. بهشت با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا: حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پاک و ساده کردن سر و روی را از موی. کندن موی از روی زن. حف و حفاف ؛ موی برکندن. بند انداختن. حفاف. [ ح ِ ] ( ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حامص . از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای حاصل مصدر است. مثلا، هستی. [ هَ ] ( حامص ، اِ ) وجود. اما ( حامص، اِ ) یعنی چه؟ حامص یعنی کلمه ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حامص . از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای حاصل مصدر است. مثلا، هستی. [ هَ ] ( حامص ، اِ ) وجود. اما ( حامص، اِ ) یعنی چه؟ حامص یعنی کلمه ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

پیشنهاد
٠

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...