پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٤٨)

بازدید
٧,٤٠٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلوتگاه:جای خلوت، خلوت جای. بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست. حافظ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبا: نسیمی که رابطِ عاشق ومعشوق است. از جانب منزلگاهِ معشوق می وزد وعطروبوی اورامی پراکند وبه عاشقان می رساند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر در نیاوردن یعنی نفهمیدن. درک نکردن : از این مطلب سر درنیاورد. من که سر در نیاورم به دو کون گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست ( حافظ ) گرچه راز آفرینش بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و الکی. سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟ پاسخ علی: ع ...

پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و الکی. سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟ پاسخ علی: ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل سنگین و دل سبک دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کا ...

پیشنهاد
٠

دل سنگین و دل سبک دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل سنگین دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کارهایش نوع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اتباع آن: حرف و گف گف و غصه در ضمن: اَتباع/atbA/: در اصل به معنی پیروان، جمع تبعه به معنی شهروند. اِتباع/etbA/ یا اِتّباع/ettebA/: به معنی پیروی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَتباع/atbA/: در اصل به معنی پیروان، جمع تبعه به معنی شهروند. اِتباع/etbA/ یا اِتّباع/ettebA/: به معنی پیروی یا تقلید. اِتباع/etbA/: نمونه ای از فر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"فلوس ماکو" : اصطلاح عرب ها به معنای پول نیست فلوس ماکو ( پول ندارم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. بُدو بُدو یا بِدو بِدو: با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. بُدو بُدو یا بِدو بِدو: با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. در ضمن: بُرو/boro/حرکت کن. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُرو/boro/حرکت کن. ( به انگلیسی: Go ) گویش تهرانی و رسمی. در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود. بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و مسخره. کارتر گفت باید منشور کوروش با یک هواپیمای چارتر راهی ایران شود و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و مسخره. کارتر گفت باید منشور کوروش با یک هواپیمای چارتر راهی ایران شود و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. هرچند مسخره و بیخود. official آفِ شِل یا آفِ شُ یا خفه شو یا آف ( خاموش ) شو. ایرانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

admit در واژه نامه های انگلیسی به فارسی، معمولاً معادل پذیرفتن فرض می شود و با این معاد ل سازی، ممکن است ما آن را شبیه accept در نظر بگیریم. این در ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

admit در واژه نامه های انگلیسی به فارسی، معمولاً معادل پذیرفتن فرض می شود و با این معاد ل سازی، ممکن است ما آن را شبیه accept در نظر بگیریم. این در ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( های تِک ) high technology: hi tech: تکنولوژی بالا به عبارتی: تکنولوژی پیشرفته:advanced technology تکنولوژی جدید:modern technology در ضمن: تکنیک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( های تِک ) high technology: hi tech: تکنولوژی بالا به عبارتی: تکنولوژی پیشرفته:advanced technology تکنولوژی جدید:modern technology در ضمن: تکنیک ...

پیشنهاد
٠

خدا زنده هم وکیل و وصی نمی خواهد. بعضی ها می گویند نه بابا، خدا می گذرد، نه، اینجوری هم نیست گاهی، خدا هم نمی گذارد. در قرآن آمده است که خدا می گوید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی درباره ی شعری که در فرهنگ دهخدا آمده است: خون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَست این خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترست شعر در باب عتاب کردن حق تعالی موس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]از جملات متداول است یعنی سخن سخن را میکشاند .

پیشنهاد
٠

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]از جملات متداول است یعنی سخن سخن را میکشاند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند. این زمین، جَرّ و بُرز زیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند. این زمین، جَرّ و بُرز زیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است. در ضمن، ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میراث، بر وزن مفعال، در اصل، مِوراث بود؛ چون حرف عله واو ماقبلش مکسور بود قلب به یاء شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند. صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٢٤

وزیر ( کلمه وزیر بر وزن فعیل ، از وزر - به کسره واو ، و سکون زاء - به معنای حمل سنگینی است ، و اگر وزیر را وزیر گفتند ، بدین جهت بوده که حامل ثقل و س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.