پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٥١)
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. آیا دکان، اسکانس و نوت است؟ ها ( بله ) ، نوت ( است ) پس فرض کنید حانوت ابتدا به صورت ...
بیِه/biye/بیا ( در گویش شهرستان بهاباد ) بیِه بریم در ( بیرون ) ، بَرِکِه ( /bareke/ برای این که ) تو ( ی ) خونه، خسته شدیم.
بیِه/biye/بیا ( در گویش شهرستان بهاباد ) بیِه بریم در ( بیرون ) ، بَرِکِه ( /bareke/ برای این که ) تو ( ی ) خونه، خسته شدیم.
همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...
همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...
همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...
همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...
همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...
( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کلمه آخه و نیز آخ جون که به هنگام دست یافتن بر فراغت و ...
حکومت اقلیت کم و ثروتمند بر سایر مردم مانند حکومتی که برآمده از نظر یهودیان آمریکا است که تمام سیاست های آمریکا مبتنی به نظر این اقلیت ثروتمند یهود ا ...
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...
فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ ( از زیارت اربعین ) ( پس ( امام حسین علیه السلام ) در دعوت مردم برای کسی جای عذری باقی نگذاشت و حق نص ...
وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْ ...
وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْ ...
برای پرهیز از اشتباه: وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِن ...
وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْق ...
جمشید : نام پادشاه افسانه ای، درادبیات مابیشتر منظور حضرت سلیمان است. نگین : انگشتر "خاتم جمشید" منظور "انگشترسلیمان" است که اسم اعظم برآن حَک شده بو ...
اگر از کسی سوال کنند در زمان های قدیم، بهترین جام یا همان پیاله، مال چه کسی بوده است؟به احتمال زیاد می گوید مال پادشاه، پس جام جم یعنی جام پادشاه. حا ...
بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری خاص نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با ب ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: آیا واقعه زدن رگ امیر کبیر که در باغ فین کاشان اتفاق افتاد در روزنامه وقایع اتفاقیه خود ...
ثَمَنِ شَمَن جهنمه یعنی بها و قیمت کاهن یا بت پرست جهنم است. یا ثَمَنِ شَمَن چمنه یعنی بها و قیمت کاهن یا بت پرست یک دسته چمن است که به بز می دهند. ...
گله ( گُ ل لِ ه ) در گویش بعضی از شهرستان ها چون بهاباد به معنای گلوله است. از شخصی پرسیدند وقتی برای میت مومن می گویند خدا حُلِّه ای از حُلِّه های ...
حِلِّه، حُلِّه و حَلِّه یعنی چه؟ علامه حلی ( حِلِّی ) مال کدام یک از کلمات بالاست؟ حِلِّه ( علامه حلی مال شهر حِلِّه عراق بودند ) در بعضی از روضه خو ...
هاله ابهام: سردرگم بودن در چیزی
به سر صبر: از روی صبر. در شهرستان بهاباد به جای استفاده از عبارت به سر صبر از عبارت به دل صبر استفاده می شود.
به سر صبر: از روی صبر. در شهرستان بهاباد به جای استفاده از عبارت به سر صبر از عبارت به دل صبر استفاده می شود.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سومالی و مالی دو کشور در آفریقا است سومالی در شرق آفریقا و مالی در سمت غرب آفریقا است. ...
عکس سوسری
عکس خروسو
حجم، حجم اضافی.
صافی: آبکش، گنبد آهنین. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...
آبکش:گنبد آهنین، صافی. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...
گنبد آهنین:آبکش، صافی. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک از توابع کرمان چشم به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم به شغل بنایی مشغول شد و بعدها ...
همردیف رستم دستان، رستم فرخزاد، آریو برزن، آرش کمان گیر و . . . . . . . قهرمان و ستاره ایران و جهان حاج قاسم سلیمانی عزیز.
اَبَر قُدقُد: ابر قدرت.
اَبَر قُدقُد.
از شیراز سر راس ( سر راست ) برو سیراف. بایدم ( باید هم ) از بایدن ( جو بایدن ) بدت بیاد. غرب، یک بام و دو هوا، ایران، یک تیر و دو نشان.
در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...
در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...
در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...
برای یادسپاری آسانتر تلفظ کلمات می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. خَریدَن سوزن برای خَلیدَن.
پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.
پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.
پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.