ترجمههای نسرین رنجبر (١٠٨)
میزان علم و دانش او مرا به حیرت واداشت.
نام تمام کسانی که قادر به نواختن یک آلت موسیقی بودند و یا صدای خوبی برای خواندن داشتند، برای شرکت در کنسرت ثبت شد.
معمولاً مشاهده میکنیم بر روی گیتارهایی که توسط هنرمندان و یا سازندگان برجسته ساخته میشود، امضاء سازنده و تاریخ ساخت هک شده است.
ممکن است گیتار توسط یک سازندۀ گیتار در یک مغازۀ کوچک و با استفاده از ابزارهای دستی و شاید یک رندۀ کوچک و یک ارۀ تسمه ای ساخته شود.
ااون قسمت از زمین که روش آبمیوه ریختم هنوز چسبناکه.
یادم رفت الان برای چی اومدم تو این اتاق.
هفتۀ گذشته که لباسها را شستم فراموش کردم قالیچۀ حمام را هم بشویم.
کافیست یک پیروزی دیگر به دست آورد تا به فینال راه پیدا کند.
در آن برهه از جنگ، غلبه بر دشمن به ظاهر غیرممکن بود.
طرفداران نامزد انتخاباتی پیروزی او را جشن گرفتند.
درمورد اتفاقاتی که افتاد، وجدانم راحت است.
باید شما را جریمه کنم و وسیله نقلیه تان را هم توقیف کنم.
بهنیروهای پلیس دستور داده شده است هرکجا چنین ماشینهایی دیدند، آنها را توقیف کنند.
وقتی با دقت قرارداد اجاره را بررسی کرد، با امضاء آن موافقت کرد.
من و برادرم درمورد بیشتر مسائل با هم هم عقیده هستیم
باید قبل از شام علفهای هرز باغ را از بین ببری.
باید هرچه سریعتر گلهای زردی را که میان پیازها رشد کرده از بین ببریم.
بیشتر نگرانیهای ما بیش از محیط پیرامونمان از درونمان نشأت میگیرد .
توپ رو بنداز بالا و بهش ضربه بزن تا از رو تور رد بشه.
به ایراداتی که از طرحش گرفتم، اهمیتی نداد.
او به انتقاداتی که نسبت به عملکردش صورت گرفته بود، اهمیتی نداد.
به هیچکدام از اعتراضات ما اهمیتی داده نشد.
قطرات شبنم در زیر آفتاب صبحگاهی میدرخشیدند.
اتحاد فرهنگی همیشگی است اما اتحاد سیاسی در یک محدودۀ زمانی مشخص وجود دارد.
متنفرم از اینکه همیشه در برابرش تسلیم میشی.
این دولت تسلیم تروریسم نخواهد شد.
خبر موثق دارم که داری صحبت میکنی از شرکت استعفا بدی.
مدام درمورد حراج کفش در مرکز خرید صحبت میکرد.
ممکنه یه افسر پلیس برای جمع کردن اطلاعات نقش یک جنایتکار رو بازی کنه.
با توجه به این شعر، وحشت او از توقیف ملکش توسط طلبکاران خواب را از چشمانش ربوده بود.
هر سه ماه یکبار یا هر شش ماه یکبار یک فهرست از لوازم غیر قابل استفاده ای که در کمدهای لباس و کشوها وجود دارد، تهیه کنید.
نرخ جرائم در شهر واقعا باعث دلسردی سرمایه گذاران احتمالی شد.
کالان از دستیارش هاشم خواست تا زمانیکه بیرون است مسئولیت کارها رو به عهده بگیرد.
معمولاً وقتی هوا مه آلود است، قطارها با تأخیر میرسند.
در بیشتر موارد ( معمولاً ) بیمار بهبور میابد.
گاهی اوقات باور کردن حقیقت سخت تر از باور کردن دروغه.
رفتارش یه جوری غیرطبیعی نبود؟
هیچ راهی وجود ندارد که این کفشها کمی گشادتر شود؟
با وجود اینکه اشتباهات املایی زیادی دارد، اما باز هم مقالۀ خوبی است.
با وجود اینکه سرم به شدت درد میکرد، به کنسرت رفتم.
در مدتی که مادرم برای خرید بیرون بود، من خانه را تمیز کردم.