ترجمه‌های نسرین رنجبر (١٠٨)

بازدید
٢٩٢
تاریخ
٢ سال پیش
متن
I was amazed at the extent of his knowledge.
دیدگاه
٢

میزان علم و دانش او مرا به حیرت واداشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Anyone who could play an instrument or sing in tune was enlisted to take part in the concert.
دیدگاه
٠

نام تمام کسانی که قادر به نواختن یک آلت موسیقی بودند و یا صدای خوبی برای خواندن داشتند، برای شرکت در کنسرت ثبت شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You're not singing in tune.
دیدگاه
٠

با آهنگ ( لحن صدای ) درست نمیخوانی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Typically, we find that artisan guitars or master luthier guitars are signed and dated.
دیدگاه
٠

معمولاً مشاهده میکنیم بر روی گیتارهایی که توسط هنرمندان و یا سازندگان برجسته ساخته میشود، امضاء سازنده و تاریخ ساخت هک شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Guitars can be made by a single luthier in a small shop, using hand tools, and maybe a small router and a band saw.
دیدگاه
٠

ممکن است گیتار توسط یک سازندۀ گیتار در یک مغازۀ کوچک و با استفاده از ابزارهای دستی و شاید یک رندۀ کوچک و یک ارۀ تسمه ای ساخته شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The floor's still sticky where I spilled the juice.
دیدگاه
١

ااون قسمت از زمین که روش آبمیوه ریختم هنوز چسبناکه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I forgot why I came into this room just now.
دیدگاه
٠

یادم رفت الان برای چی اومدم تو این اتاق.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I forgot the bathroom rug when I did the laundry last week.
دیدگاه
٥

هفتۀ گذشته که لباسها را شستم فراموش کردم قالیچۀ حمام را هم بشویم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
One more victory and she'll be eligible for the finals.
دیدگاه
٤

کافیست یک پیروزی دیگر به دست آورد تا به فینال راه پیدا کند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
At that point in the war, victory over the enemy seemed impossible.
دیدگاه
٠

در آن برهه از جنگ، غلبه بر دشمن به ظاهر غیرممکن بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The candidate's supporters celebrated her victory.
دیدگاه

طرفداران نامزد انتخاباتی پیروزی او را جشن گرفتند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I have a clean conscience about what happened.
دیدگاه

درمورد اتفاقاتی که افتاد، وجدانم راحت است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I'll need to write you a ticket and impound your vehicle.
دیدگاه
١

باید شما را جریمه کنم و وسیله نقلیه تان را هم توقیف کنم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The police are under instructions to impound such machines wherever they find them.
دیدگاه
١

بهنیروهای پلیس دستور داده شده است هرکجا چنین ماشینهایی دیدند، آنها را توقیف کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Once she had looked it over carefully, she agreed to sign the lease.
دیدگاه

وقتی با دقت قرارداد اجاره را بررسی کرد، با امضاء آن موافقت کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I agree with my brother about most things.
دیدگاه

من و برادرم درمورد بیشتر مسائل با هم هم عقیده هستیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You should weed the garden before supper.
دیدگاه
٠

باید قبل از شام علفهای هرز باغ را از بین ببری.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We must weed out the yellow flowers among the onions as soon as possible.
دیدگاه

باید هرچه سریعتر گلهای زردی را که میان پیازها رشد کرده از بین ببریم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
More of our worries come from within than from without.
دیدگاه
٢

بیشتر نگرانیهای ما بیش از محیط پیرامونمان از درونمان نشأت میگیرد .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Bounce the ball and try and hit it over the net.
دیدگاه
٠

توپ رو بنداز بالا و بهش ضربه بزن تا از رو تور رد بشه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
e brushed aside the tears with his sleeve.
دیدگاه
٠

با آستینش اشکهایش رو پاک کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He brushed aside my objections to his plan.
دیدگاه
١

به ایراداتی که از طرحش گرفتم، اهمیتی نداد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He brushed aside criticisms of his performance.
دیدگاه
١

او به انتقاداتی که نسبت به عملکردش صورت گرفته بود، اهمیتی نداد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
All our protests were brushed aside .
دیدگاه
٢

به هیچکدام از اعتراضات ما اهمیتی داده نشد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Dewdrops sparked in the morning light.
دیدگاه
٠

قطرات شبنم در زیر آفتاب صبحگاهی میدرخشیدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Cultural oneness is timeless and political oneness has time limits.
دیدگاه
٠

اتحاد فرهنگی همیشگی است اما اتحاد سیاسی در یک محدودۀ زمانی مشخص وجود دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I hate the way you always give in to him.
دیدگاه
١

متنفرم از اینکه همیشه در برابرش تسلیم میشی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
This government will not give in to terrorism.
دیدگاه
٥

این دولت تسلیم تروریسم نخواهد شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I am reliably informed that you have been talking about resigning from the company.
دیدگاه

خبر موثق دارم که داری صحبت میکنی از شرکت استعفا بدی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She chattered on and on about the shoe sale at the mall.
دیدگاه

مدام درمورد حراج کفش در مرکز خرید صحبت میکرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
A police officer may pose as a criminal in order to gain information.
دیدگاه
٣

ممکنه یه افسر پلیس برای جمع کردن اطلاعات نقش یک جنایتکار رو بازی کنه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I need to get some things at the store.
دیدگاه

باید یه چیزایی از فروشگاه بگیرم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
According to this poem, his dread of foreclosure by his creditors is keeping him awake at night.
دیدگاه
١

با توجه به این شعر، وحشت او از توقیف ملکش توسط طلبکاران خواب را از چشمانش ربوده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Seasonally or semiannually: Take inventory of items in closets and drawers that are no longer useful.
دیدگاه
١

هر سه ماه یکبار یا هر شش ماه یکبار یک فهرست از لوازم غیر قابل استفاده ای که در کمدهای لباس و کشوها وجود دارد، تهیه کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Please turn off the alarm clock.
دیدگاه
-١١

نرخ جرائم در شهر واقعا باعث دلسردی سرمایه گذاران احتمالی شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You forgot to turn off the light.
دیدگاه

وارد خروجی بعدی شو

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Turn off the motorway at junction
دیدگاه

دوراهی مزرعه رو رد کردم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Kalan called his assistant, Hashim, to take over while he went out.
دیدگاه
١

کالان از دستیارش هاشم خواست تا زمانیکه بیرون است مسئولیت کارها رو به عهده بگیرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
When it's foggy the trains are late more often than not.
دیدگاه
١

معمولاً وقتی هوا مه آلود است، قطارها با تأخیر میرسند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
More often than not the patient recovers.
دیدگاه
٣

در بیشتر موارد ( معمولاً ) بیمار بهبور میابد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I love the buzz of a big city.
دیدگاه
٣

من هیاهو و همهمۀ شهرهای بزرگ را دوست دارم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The truth can sometimes be harder to believe than lies.
دیدگاه
٩

گاهی اوقات باور کردن حقیقت سخت تر از باور کردن دروغه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They will probably bump you off anyway!
دیدگاه

او هیچ شباهتی به برادرش نداره.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It was a pretty daft idea anyway.
دیدگاه

هیچ راهی برای حل این مشکل وجود ندارد؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I'm certain David's told you his business troubles. Anyway, it's no secret that he owes money.
دیدگاه

رفتارش یه جوری غیرطبیعی نبود؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I shall go and see the patient anyway.
دیدگاه

هیچ راهی وجود ندارد که این کفشها کمی گشادتر شود؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He enlightened me on this subject.
دیدگاه
١

او این موضوع را برای من روشن کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There are a lot of spelling mistakes; even so, it's quite a good essay.
دیدگاه

با وجود اینکه اشتباهات املایی زیادی دارد، اما باز هم مقالۀ خوبی است.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I had a terrible headache, but even so I went to the concert.
دیدگاه
٣

با وجود اینکه سرم به شدت درد میکرد، به کنسرت رفتم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Mother went shopping; meanwhile, I cleaned the house.
دیدگاه
٤

در مدتی که مادرم برای خرید بیرون بود، من خانه را تمیز کردم.