پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦١)

بازدید
٨٩٧
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● ( بهترین ) راه پیش رو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

precipitously

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

retention

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از روی بی توجهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

toward: امریکن towards: بریتیش هیچ فرقی هم با هم ندارن، اما معنی ها: ● به سوی she stood up and walked toward/towards him. ● نسبت به He is usually v ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● شست کسی خبردار شدن از چیزی، باخبر شدن از چیزی یا کسی که کار نادرستی داره انجام میده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دوستان عزیزم، برای جعبه ابزار، لغت tool box رو داریم که مناسب تره، برای tool kit بهتره بگیم "کیف ابزار" یا از این کاور های برزنتی که ابزار ها توش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● با مثال بهتره: You don't happen to have a cookery workshop, do you? جسارتا ( احیانا ) کارگاه آموزش آشپزی ندارید که، دارید؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

most often

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

commuting commute : رفت و آمد کردن به جایی

پیشنهاد
٠

sort out

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالا چرا اقوام محترم و بعضا نامحترم که همسایه هم هستن اینقدر تلاش میکنن که گیل و گیلک رو بچسبونن به خودشون، عجب پس گیل طبریه؟؟؟!! یا لره!! اون موقع ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● در واقع همون onshore میشه دوستان لازم به ذکر هستش که بر مبنای دیکشنری کمبریج، این لغت به معنی منطقه ای داخل دریا اما نزدیک به ساحل هست ( نه توی خشک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● مکمل ● اضافه، اضاف ( مبلغ یا برگه روزنامه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پویا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دویدن اداره کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیمان، معاهده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبه بلندی یا پل یا هر سازه ای در ارتفاع را بالا می آورند ( با نرده یا میله ) برای محافظت و جلوگیری از پرت شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکویی که روش می ایستن و کار انجام میدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

● اگر اسم باشد: دسیسه، توطئه ● اگر فعل باشد: شیفته و مجذوب چیزی بودن، هنیشه دنبال چیزی بودن، معمولا هم این شکلی میاد: be intrigued by something/some ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● اگر منظورتون "درگیر بودن، پر از مشغله بودن" هست: I'm tied up I'm rushed off my feet I have a lot on my plate ● اگر میخواید بگید " وقتم تمومه، دیگه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm tied up I'm rushed of my feet I have a lot on my plate

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be a matter of opinion نسبی و سلیقه ای هست، بسته به نظر هر شخص متفاوته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● نوع آشپزی، روش پخت مثلا: japanese cuisine Iranian cuisine تلفظ: کُزیین تکیه: بر روی " ز"

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

preservative

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار شاقی بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tempting وسوسه انگیز , اغواکننده irresistable مقاومت ناپذیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین بخش چیزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: pomegranate تلفظ: پُمِگرانِت تکیه بر روی: پ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extremely کاملا، شدیدا، به طور نهایی و کامل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

induction فرایند آشنا کردن شخصی با یک محیط یا محل کار و همکاران The manager has arranged for her an induction programme .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● هجوم یا حرکت دیوانه وار و غیر قابل کنترل، ( عین رفتار بعضی از حیوونا مثل گربه تو مواقعی که جایی گیر میفته و خودشو اینور اونور میکوبه یا وقتی حمله م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد خود: دست بالا گرفتن خود در مورد دیگران: احترام بالایی قایل بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

علی الخصوص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مهارت های تعاملی ( بین افراد ) ، مثل روابط اجتماعی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که فکرش کوچیکه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

whereas

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر واضح تر بخوام بگیم ( بگیم ) ، . . . به طور واضح تر، . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

● لزوما نباید حشره باشه دوستان، میتونه هر جانداری باشه، مثل نوزاد قورباغه larvae= plural form of larva

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حشره یا جانداری که از تخمش درومده اما هنوز نوزاده و خیلی کم تحرک حتی بچه قورباغه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

genuine

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پایان رسیدن ( یک برنامه یا جلسه ) our programme is up

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح: recap معنی: بازگویی و مرور نکات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشکل بالقوه ای بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● فقط دوستان در نظر داشته باشن اگر خواستن بگن مثلا "کتاب اقتصادی" ( در واقع کتاب مربوط به علم اقتصاد ) , باید بگید: economics book اینجا این کلمه جمع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to bring sb up to date on sth کسی رو از آخرین موضوعات مربوط به چیزی باخبر کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

. . . I keep meaning to دنبال اینم که . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

give sweets to someone: قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تدارک دیدن یک اجرا از صفر تا صد ( طرح اولیه، تمرین و اجرای نهایی )