پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦١)

بازدید
٨٩٧
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Impulse On impulse: از روی هوا و هوس، از روی یک میل ناگهانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● صدق کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

apply

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای جیر جیر ( ترمز خودرو یا دوچرخه یا همچین صدایی ) ، صدای جیغ مانند ( درآوردن )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To feel awkward

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● به اصطلاح He went to Germany to search about, in quotation marks, " vikings" and find out mre about their lives.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤٤

1. رسیدن به کسی یا چیزی که ازش عقبی 2. ملحق شدن 3. وقتی شخصی را ملاقات میکنی ( بدون قرار قبلی ) و در مورد اتفاقاتی که از آخرین باری که یکدیگر رو دیدن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشش گیاهی انبوه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: Rumour یا Rumor جفتش درسته، اولی بریتیش، دومی امریکن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● یه زمانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یخچال فریزر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محوطه و حیاط مزرعه ای ( که توش طویله، باغچهو اینجور چیزا هست و معمولا به زمین های کشاورزی وصله )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود رو ( وقتی گیاهی در یک منطقه بدون اینکه انسان دخالتی داشته باشه رویش میکنه )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

● خشن و ترسناک Ferocious dogs ● بی امان و شدید Ferocios battle

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( تاثیر ) خود را نشان دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

● سالم، سلامت Healthy economy /diet /child ● مثبت Healthy attitude ● اگر در مورد مقدار یا تعداد بود یعنی خیلی زیاد Healthy amount/number of

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● عد زوج ● حتی ● هموار، یک دست ● ادامه دار ( با یک کیفیت یا حالت ) ، یه جور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Carcinoma

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبا جلوه دادن، زیبایی بخشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

● Cotton: در انگلیسی به گیاه پنبه میگن و قاعدتا پارچه یا منسوجی که روش اینو نوشته باشه یعنی " از جنس پنبه" ● linen: در انگلیسی به ساقه گیاهی به نام f ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

معنی "فراگیر شدن" چیزی رو هم میده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● تعداد کالری ( بله دقیقا تعداد، نه مقدار، چون کالری قابل شمارشه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Maternity cover contract قرارداد موقتی که به موجب اون شخص برای مدت محدودی جابگزین کسی میشود که به مرخصی بارداری رفته است. sickness cover contract هم ...

پیشنهاد
١

قرارداد موقتی که به موجب اون شخص برای مدت محدودی جابگزین کسی میشود که به مرخصی بارداری رفته است. sickness cover contract همون بالایی هست فقط به جای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی دین و یا معتقد به ادیانی غیر از مسیحیت، اسلام و یهودیت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

That is to say In other words

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

املای درست: Privilege

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نحوه تامین و تدارک غذا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● sled: سورتمه یا وسیله قابل کشیدن یا هل دادن ● sledge: همون sled هست ولی sledge بریتیشه و sled امریکن ● sleigh : سورتمه یا چیزی که برای حمل توسط حیو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● sled: سورتمه یا وسیله قابل کشیدن یا هل دادن ● sledge: همون sled هست ولی sledge بریتیشه و sled امریکن ● sleigh : سورتمه یا چیزی که برای حمل توسط حیو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● sled: سورتمه یا وسیله قابل کشیدن یا هل دادن ● sledge: همون sled هست ولی sledge بریتیشه و sled امریکن ● sleigh : سورتمه یا چیزی که برای حمل توسط حیو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حائز اهمیت بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دانه ( جو ، گندم، برنج، . . . )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سیاست اجرایی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● اداری بازی ( درگیر روندهای اداری و کاغذبازی شدن )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● شن ریزه، سنگ ریزه ● سرسختی ● دندان بهم فشردن ( معمولا از روی تحمل یه شرایط سخت )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● دارای ناهمواری ملایم مثل سطح دریا به خاطر جزر و مد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● خوردن به چیزی و برگشت کردن مثل ضربه های زیر قایق موتوری به آب یا توپ بسکتبال هنگام دریبل زنی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● معمولا برای مهمانی و مراسم میگن: cater for we have catered for 35 people.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● واضح، کانونی ( برای عکس ) ، غیرتار The photos aren't in focus. عکسا تار هستن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● تفاوت دو یا چند چیز ( جوری که قابل تشخیص بشه این تفاوت و به چشم بیاد ) مثلا وقتی رنگ ها توی یک عکس کنتراست خوبی دارن یعنی کیفیت رنگا و تفاوت قسمت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ostracize از چشم عموم و دیگران انداختن، بایکوت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hassle

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● طنین انداختن His voice resonated in the empty church ● درست به نظر رسیدن The thing that I resonated with as a kid was that you always had special ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hawk

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

● آخه قربونتون برم، این ترجمه سایت کمبریج از این واژه هست: having good moral qualities and behaviour کجای این نوشته "با تقوا"، " پرهیزکار"، . . . چر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

talon: ناخنِ چنگال clutch: چنگال ( به طور کلی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

talon: ناخنِ چنگال clutch: چنگال ( به طور کلی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● put off sth : به تاخیر انداختن چیزی . we put off the celebration ● to be put off: تو ذوق خوردن، زده شدن I was really put off when he explained th ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

● قابل ارزیابی ○ اکثر دوستان عزیزم " ارزیاب کننده" ترجمه کردند که برای این ما واژه evaluator رو داریم، البته حق میدم به عزیزان چون پسوند ive در انته ...