ترجمه‌های مصطفی امیرجانی (٨٧)

بازدید
٥٠
تاریخ
١ سال پیش
متن
The team came out to the accompaniment of fireworks.
دیدگاه
٠

تیم به همراه آتش بازی پیدایش شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's lash out and have champagne.
دیدگاه
١

بیائید عرق خوری کنیم و شامپاین بخوریم

تاریخ
١ سال پیش
متن
This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
دیدگاه

این هیئتی است ویژه که بخصوص برای بررسی یک موضوع خاص ایجاد شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ad hoc legislation was passed in order to combat the problem.
دیدگاه
٢

به منظور مبارزه با مشکل، قانونی خاص و ویژه ای تصویب شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Problems were solved on an ad hoc basis.
دیدگاه
٢

مشکلات به صورت موردی حل و فصل شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Rob Peter to pay Paul.
دیدگاه
٠

از پیتر بدوزد تا به پول بدی

تاریخ
١ سال پیش
متن
I heartily agree with her on this.
دیدگاه
٠

روی این موضوع من با او کاملا موافقم

تاریخ
١ سال پیش
متن
They ate heartily.
دیدگاه
٠

آنها مقدار زیادی غذا خوردن یا تا جا داشتن غذا خوردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
Germany and France pledged to maintain the differential between their two currencies.
دیدگاه
١

آلمان و فرانسه تعهدنمودن که اختلاف بین دو واحد پولیشان را حفظ نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I don't want to undertake such an important task if I can't give it my full attention.
دیدگاه
١

یک همچنین وظیفه ی مهمی ر ا اگر نتوانم تمام حواسم را به آن معطوف کنم نمی خواهم عهده دار شوم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I have only one heart. How can I survive if I devote it all to you.
دیدگاه
٠

من فقط یک قلب دارم. چطور می توانم زنده بمونم اگه همه آ ن را صرف تو کنم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Art and life are inextricable.
دیدگاه
٠

هنر و زندگی جدائی ناپذیر هستند

تاریخ
١ سال پیش
متن
In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
دیدگاه
١

در قرون وسطی فلسفه و الهیات جدائی ناپذیر بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The rise in mortgage rates really knocked the bottom out of the housing market.
دیدگاه
٠

افزایش نرخ وام مسکن در واقع به توفق در بازار مسکن ضربه زد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He expects the reces-sion to bottom out.
دیدگاه
٠

او توقف کسادی را انتظار دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The bad news knocked the bottom out of market prices.
دیدگاه
٠

خبر بد به کاهش قیمت های بازار ضربه زد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gave her mother an affectionate hug.
دیدگاه
٠

آغوشی پر مهر و محبت را به مادرش داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was by nature a very affectionate person.
دیدگاه
٠

او ذاتا دختری بسیار خونگرم بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
A funeral is a solemn occasion.
دیدگاه

خاکسپاری یک رخداد حزن انگیز است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Please allow me to digress for some time.
دیدگاه
٠

لطفا اجازه دهید برای مدتی موقعیتم را تغییر دهم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In Section 2 therefore, we digress from fluid dynamics to look at a non-fluid mechanical system.
دیدگاه
٠

لذا در بخش ۲ برای پرداختن به یک سامانه مکانیکی غیر مایع از دینامیک سیالات فاصله می گیریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
An honourable death is better than a disgraceful life.
دیدگاه
٠

مرگ باعزت بهتر از یک زندگی خفت بار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The Japanese can outsell any competitor in the market.
دیدگاه
٠

ژاپنی می توانند از هر رقیبی در بازار بیشتر فروش کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our product outsell theirs by a ratio of two to one.
دیدگاه
٠

محصول ما به نسبت دو به یک از آنها بیشتر فروش دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He fumbled the business deal with his offensive jokes.
دیدگاه
١

او معامله تجاری را با شوخی های زشت و اهانت آمیزش خراب کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Dr. Jonsen seemed a little lackadaisical at times.
دیدگاه
٠

دکتر جانسون بعضی اوقات یک کمی بی علاقه و انگیزه به نظر می آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The treaty will give an impetus to trade between the two countries.
دیدگاه
٠

این پیمان به تجارت بین دو کشور انگیزه خواهد داد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We will deal with this question ad hoc.
دیدگاه

ما با این موضوع به طور خاص یا ویژه برخورد خواهیم کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Staying under a heat lamp too long will give you blisters.
دیدگاه
١

با ماندن خیلی طولانی زیریک لامپ مادون قرمز، شما تاول می زنید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Most often we procrastinate when faced with something we do not want to do.
دیدگاه
٢

اغلب اوقات وقتی با چیزی که تمایل به انجامش نداریم مواجه میشویم، طفره می رویم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He pleaded with his boss to give him another chance.
دیدگاه
٧

او به رئیسش التماس کرد فرصت دیگری به او بدهد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The company treated me as though I were skiving.
دیدگاه
٧

شرکت طوی با من رفتار کرد که انگار من از زیرکار در می رفتم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They were about to lynch him when reinforcements from the army burst into the room and rescued him.
دیدگاه
١

آنها در آستانه کشتن او بودندکه نیروهای کمکی ارتش به داخل اتاق ریختند و او را نجات دادند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He did not reply to her question right away.
دیدگاه
١

او به سوالش بلافاصله پاسخ نداد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The president's impulsiveness often worries his advisers.
دیدگاه
١

شتاب زدگی رئیس جمهور غالبا سبب نگرانی مشاورانش می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The crowd didn't find the game, as such, very exciting.
دیدگاه
١٥

جمعیت آن طوری که باید، مسابقه را خیلی هیجان انگیز نیافت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I would feel queer going without an invitation.
دیدگاه
٠

احساس خوبی نخواهم داشت بدون دعوت برم