terse

/ˈtɜːrs//tɜːs/

معنی: مختصر، بی شاخ و برگ، موجز، مختصر و مفید
معانی دیگر: کوتاه، کم گوی، کم گفتار، کوته گو، کم حرف، بی شا  وبرگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: terser, tersest
مشتقات: tersely (adv.), terseness (n.)
• : تعریف: effectively brief and to the point; concise; pithy.
مترادف: concise, laconic, pithy, succinct
متضاد: long-winded
مشابه: abrupt, brief, clear, clipped, compact, crisp, curt, incisive, pointed, short, trenchant

- The secretary gave a terse account of the points discussed in the last meeting.
[ترجمه گوگل] منشی توضیحات مختصری از نکات مطرح شده در جلسه گذشته ارائه کرد
[ترجمه ترگمان] وزیر توضیح مختصری از نکات مورد بحث در جلسه گذشته داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He wrote in a terse style similar to that of a news reporter.
[ترجمه گوگل] او با سبکی مختصر شبیه به یک گزارشگر خبر نوشت
[ترجمه ترگمان] او در یک سبک terse شبیه به یک خبرنگار خبری نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The professor prefers terse language in student essays and will give a lower grade for excess wordiness.
[ترجمه گوگل] استاد در مقالات دانشجویی زبان مختصر را ترجیح می دهد و برای لفظ بیش از حد نمره کمتری می دهد
[ترجمه ترگمان] استاد زبان کوتاهی را در مقالات دانش آموزان ترجیح می دهد و نمره پایین تری برای wordiness اضافی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he remained terse during the interview
طی مصاحبه خیلی کم حرف بود.

2. his answers were clipped and terse
پاسخ های او شمرده و موجز بودند.

3. Derek's terse reply ended the conversation.
[ترجمه گوگل]پاسخ کوتاه درک به گفتگو پایان داد
[ترجمه ترگمان]پاسخ terse درک پایان مکالمه را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He issued a terse statement, saying he is discussing his future with colleagues before announcing his decision on Monday.
[ترجمه گوگل]او بیانیه کوتاهی صادر کرد و گفت که پیش از اعلام تصمیم خود در روز دوشنبه در حال گفتگو با همکارانش درباره آینده خود است
[ترجمه ترگمان]او بیانیه ای مختصر صادر کرد و گفت که او پیش از اعلام تصمیم خود در روز دوشنبه با همکاران خود در حال مذاکره درباره آینده خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The President issued a terse statement denying the charges.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با صدور بیانیه ای کوتاه این اتهامات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با صدور بیانیه ای مختصر این اتهامات را تکذیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her reply about the matter was terse.
[ترجمه گوگل]پاسخ او در مورد این موضوع کوتاه بود
[ترجمه ترگمان]پاسخ او درباره موضوع terse بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reading a terse or weighty document will inhibit, rather than encourage, word flow.
[ترجمه گوگل]خواندن یک سند کوتاه یا سنگین، به جای تشویق، مانع از جریان کلمه می شود
[ترجمه ترگمان]خواندن یک سند مختصر و یا weighty، به جای تشویق و تشویق جریان، مهار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The voice remains muffled and terse.
[ترجمه گوگل]صدا خفه و کوتاه می ماند
[ترجمه ترگمان]صدا خفه و گرفته می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many white officials tend to be terse on the subject.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات سفیدپوست تمایل دارند در این مورد کوتاه صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقامات سفید تمایل دارند در مورد این موضوع کوتاهی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loretta guessed there were legal reasons for the terse nature of the item.
[ترجمه گوگل]لورتا حدس زد که دلایل قانونی برای ماهیت مختصر این مورد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]لورتا حدس زد دلایل قانونی برای ماهیت کوتاه این مورد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The terse announcement gave no reason for Harris's resignation.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] اطلاعیه مختصر دلیلی برای استعفای هریس ارائه نداد.
|
[ترجمه گوگل]این اطلاعیه کوتاه دلیلی برای استعفای هریس ارائه نکرد
[ترجمه ترگمان]اعلام ناگهانی هیچ دلیلی برای استعفای هریس ارائه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The White House issued a terse statement saying the President would not comment on the allegations.
[ترجمه گوگل]کاخ سفید با صدور بیانیه ای کوتاه گفت که رئیس جمهور در مورد این اتهامات اظهار نظر نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید بیانیه ای مختصر صادر کرد و گفت که رئیس جمهور درباره این ادعاها اظهار نظر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ashley gave a terse silent laugh.
[ترجمه گوگل]اشلی خنده‌ای بی‌صدا کرد
[ترجمه ترگمان]اشلی خنده ای خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results are terse and sharply etched, like the best line drawings.
[ترجمه گوگل]نتایج مانند بهترین نقاشی‌های خطی مختصر و با دقت حکاکی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این نتایج کوتاه هستند و به شدت حکاکی شده اند، مانند بهترین نقاشی های خط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مختصر (صفت)
brief, abridged, concise, summary, short, little, terse, succinct, compendious, laconic, curt, synoptic, synoptical, telegraphic

بی شاخ و برگ (صفت)
aphyllous, terse

موجز (صفت)
concise, summary, short, terse, succinct, compendious, laconic, telegraphic

مختصر و مفید (صفت)
precise, terse, compendious, pithy

انگلیسی به انگلیسی

• concise, succinct, curt, short
a terse comment or statement is brief and unfriendly.

پیشنهاد کاربران

خشک و رسمی
جزئی
Terse smile
لبخند جزئی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : terseness
✅️ صفت ( adjective ) : terse
✅️ قید ( adverb ) : tersely
صفت:
sparing in the use of words; abrupt. صرفه جو در استفاده از کلمات؛ ناگهان. بی مقدمه
"a terse statement"" اظهاراتی مختصر"

بپرس