پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٢)

بازدید
٦١٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کم اهمیت سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نسنجیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدخل sit on the fence را ببینید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دودل، نامصمم، بی طرف، بر سر دوراهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گام سنج، دوسنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( دستگاهِ ) گام سنج، دوسنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

گره گشا، کارساز، حلال مسائل، برطرف کننده مشکل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گره گشایی، مشکل گشایی گره گشا، کارساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معجزه آفرین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمی بایست، نمی بایستی، نباید، درست/صحیح/سزاوار/روا/خوب نیست، نسزد ( که )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمی بایست، نباید، درست/صحیح/سزاوار/روا/خوب نیست، نسزد که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صرف نظر کردن، به کل فراموش کردن، پشت سر انداختن، ازیاد بردن، نادیده گرفتن، از خاطر بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تصادفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با خاک یکسان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

میخکوب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی اعتمادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودآرام سازی، خودآرامگری، خودآرامش بخشی، خودتسکین دهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آن سان، آن سانی که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشکل آفرین، مشکل تراش، مشکل زا، مشکل برانگیز دردسرآفرین، دردسرتراش، دردسرزا، دردسربرانگیز فتنه آفرین، فتنه تراش، فتنه زا، فتنه برانگیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مضرات، ایرادات، نقاط ضعف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( کسی را ) خر فرض کردن To presume or believe that one is very stupid or foolish, or to treat one as such

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روش آزمون و خطا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آزمودنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

آزمودنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

املای دیگر realized، برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای دیگر realize، برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نکته را نگرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناتوانی در تکلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای معانی بیشتر، مدخل summarize را ببینید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

recall, recollection

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

یکی از کاربران معنی "مشتق شدن" رو ذکر کرده و متاسفانه تعداد زیادی هم لایک خورده ولی مشتق شدن معادل derive است و نه drive

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سرسختی، جان سختی، سخت رویی، جسارت، تهور، شکیبایی، بردباری، رنج پذیری، بی پروایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت نما، قدرت نمایی کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت نمایان، قدرت نمایی کنندگان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قدرت نمایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوباره به کار گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سودمند افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

باطن، ضمیر، وجود، نهاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هدفدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاب آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از قلم انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اراجیف روانشناسی، یاوه گویی های/دری وری های/شر و ورهای/چرت و پرت های/چرندیات روانشناسی صحبت با اصطلاحات دهن پرکن روانشناسانه ( صحبتی که کلمات قلبمه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقش What involvement did you have in the disappearance of the missing book در گم شدن کتاب مفقودی چه نقشی داشتی؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خارج ازدستور، خارج ازتجویز ( تجویز دارو برای مصرفی فراتر از مصرف رسمی تاییدشده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

همکاران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

پول کلان/گنده/قلمبه/هنگفت/زیاد/عظیم/بسیار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

همان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی چیزها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( follow - through ( noun پایان بخشی، پایان دهی، پایان رسانی، خاتمه بخشی، خاتمه دهی، اتمام، تکمیل